مسکو شکست در اوکراین را درک کرده است
روند پایان پوتینیسم در روسیه آغاز شده است؟
شکست عظیم پوتین در اوکراین میتواند آغازی برای پایان پوتینیسم باشد. رفتار اخیر رئیس جمهور روسیه نشان می دهد که حتی او نیز ممکن است این واقعیت را درک کند.
مایکل مک فال، سفیر سابق آمریکا در روسیه در مقاله ای برای واشنگتن پست نوشت:رهبران، زمان جنگ زمانی ژنرال ها را عوض می کنند که شکست می خورند، نه در زمان پیروزی. در ۱۱ ژانویه، ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه اعلام کرد که والری گراسیموف، رئیس ستاد کل، قرار است جایگزین سرگئی سوروویکین شود، که تنها چند ماه پیش در اکتبر به عنوان فرمانده کل جدید نیروهای نظامی روسیه در اوکراین منصوب شد. تنها نتیجه معقول: پوتین درک می کند که روسیه در اوکراین شکست می خورد.
این تغییر مهم در راس ارتش تنها نشانه ای از تشخیص شکست پوتین نیست. او کنفرانس خبری سالانه پایان سال خود را لغو کرد و ظاهراً تمایلی به پاسخگویی به سؤالات حتی از یک گروه مطبوعاتی عمدتاً وفادار و تحت کنترل نداشت. حضور انفرادی و مغلوب گونه او در کلیسای جامع بشارت در کرملین در کریسمس ارتدوکس، میزان کمی از اعتماد را به نمایش گذاشت.
مبلغان او افسرده به نظر می رسند. یکی از آنها، سرگئی مارکوف، به طور قابل توجهی، سال گذشته به صراحت بیان کرد: ایالات متحده آمریکا برنده اصلی سال ۲۰۲۲ بود. به خصوص بایدن.
" خبرنگار روزنامه ماکسیم یوسین اخیراً در یک برنامه گفت که "عملیات نظامی ویژه" روسیه به هیچ یک از اهداف اولیه خود دست نیافته است. سرگئی گلازیف، مشاور سابق پوتین در انظار عمومی ابراز تاسف کرد که روسیه هدف نهایی مشخص، ایدئولوژی صحیح یا منابعی برای پیروزی در جنگ علیه کشورهای غربی ندارد.
پوتین قصد دارد با آغاز یک حمله بهاری پس از اعزام چند صد هزار سرباز دیگر، تلفات روسیه در سال ۲۰۲۲ را جبران کند. اما حتی با موفقیت های فزاینده، او هرگز نمی تواند شهرتی را که زمانی در میان رعایای خود به عنوان یک رهبر قدرتمند و دانا از همه چیز برخوردار بود، احیا کند. پوتین امکان بازیابی از این جنگ فاجعه بار را نخواهد داشت.
اول، پیروزی های بزرگ روسیه در میدان نبرد بعید است. نیروهای مسلح روسیه نه توانایی و نه اراده ای برای تصرف هر چهار منطقه اوکراینی که پوتین در پاییز گذشته روی کاغذ ضمیمه کرد را ندارند. حملات متقابل موفق اوکراین بیشتر محتمل است، به خصوص اگر ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور تسلیحات تهاجمی - تانک ها، موشک های برد بلندتر و جنگنده های جت - را که از ایالات متحده و ناتو درخواست کرده بود، دریافت کند. بعید است پوتین با دستیابی به افتخار نظامی، شهرت خود را احیا کند. به نظر می رسد الیگارشی ها در مسکو، رهبران کمونیست در پکن و وبلاگ نویسان ناسیونالیست روسی در تلگرام همگی این را درک می کنند.
دوم، تهاجم پوتین به اوکراین باعث ایجاد جامع ترین تحریم هایی شد که ما شاهد اعمال آن علیه یک کشور واحد بودیم و به دو دهه ادغام روسیه در اقتصاد جهانی پایان داد. این انزوا تا زمانی که پوتین در قدرت است ادامه خواهد داشت. تحریم ها چسبنده است. آنها تنها زمانی شروع به رها شدن خواهند کرد که رهبران جدیدی که کمتر تهاجمی و خودکامه هستند به قدرت برسند. در این میان، روسها با ضعف و رکود اقتصادی مواجه خواهند شد، این واقعیتی است که نخبگان اقتصادی از قبل میدانند و ناله میکنند. ده ها هزار نفر از بهترین و باهوش ترین روسیه را ترک کرده اند. هزاران نفر دیگر در تلاش برای انجام این کار هستند. پوتین احترام بخش تجاری خصوصی روسیه را به دست نخواهد آورد.
حمایت اجتماعی از پوتین سست و رو به کاهش است. نظرسنجی های عمومی نشان می دهد که او همچنان از حمایت مردمی برخوردار است
سوم، حمایت اجتماعی از پوتین سست و رو به کاهش است. نظرسنجی های عمومی نشان می دهد که او همچنان از حمایت مردمی برخوردار است. اما این نظرسنجیها در روسیه دارای نرخهای امتناع بالایی هستند، که در کشوری که میتوانید به خاطر «انتشار علنی اطلاعات نادرست عمدی در مورد استفاده از نیروهای مسلح روسیه» به مدت ۱۵ سال به زندان بروید، جای تعجب ندارد. اقلیتی که به این نظرسنجیها پاسخ میدهند از رژیم حمایت میکنند، اما اکثریتی که ترجیح میدهند پاسخ ندهند، احتمالاً این کار را نمیکنند. و حتی این نظرسنجی های بسیار ناقص نشان دهنده اشتیاق اندک و کاهش حمایت از جنگ است و اکثریت قوی آماده حمایت از پوتین در صورت پایان دادن به تهاجم است. نگرانی در مورد درگیری در حال افزایش است. و جمعیت شناسی حمایت او روشن است: مسن ترها، روستایی ترها، کمتر تحصیل کرده تر و فقیرتر از روس های جوان تر، شهری تر، تحصیل کرده تر و ثروتمندتر، تعداد بیشتری از پوتین حمایت می کنند. پوتین در حال از دست دادن آینده است.
سایر شاخص ها برای پوتین به همان اندازه تلخ به نظر می رسند. جنبشهای تودهای ارگانیک در حمایت از امپریالیسم روسیه در طول سال گذشته ظهور نکردهاند، اما اعتراضات ضدجنگ ظهور کردهاند. قبل از شروع جنگ، پوتین محبوبترین رهبر اپوزیسیون روسیه، الکسی ناوالنی را دستگیر کرد که همچنان از سلول زندان خود جنگ را محکوم میکند. از زمان حمله پوتین به اوکراین، تقریبا ۲۰۰۰۰ نفر به دلیل اعتراض به جنگ بازداشت و دستگیر شده اند، از جمله رهبران مخالف اخیر الکسی گورینوف و ایلیا یاشین که به دلیل بیان حقیقت در مورد جنایات جنگی روسیه در اوکراین به ترتیب به هفت و هشت سال حبس محکوم شدند. اگر جنگ واقعاً مردمی بود، چرا رژیم پوتین باید این منتقدان حاشیهای و نامحبوب را دستگیر کند؟
به همین ترتیب، یک پوتین احساس کرد مجبور است بسیاری از کانال های رسانه ای مستقل - از جمله " تی وی رین" و رادیو اکو مسکو - را ببندد و توییتر، فیس بوک و اینستاگرام را ممنوع کند. با این حال، بینندگان رسانههای تحت کنترل دولت روسیه رو به کاهش است در حالی که مخاطبان به طور فزایندهای از رسانههای مستقل فعال در تبعید استفاده میکنند. بینندگان کانال های یوتیوب ناوالنی که توسط تیم او در تبعید اداره می شد، در سال ۲۰۲۲ به شدت افزایش یافت، به ویژه پس از اینکه پوتین در ماه سپتامبر پیش نویس جدیدی را اعلام کرد. (فقط یک هفته پس از صدور دستور، تعداد زیادی از مردان یا بیشتر از سربازان از روسیه گریختند.)
پیشبینی انقلابها سخت است، اما پوتین در خطر کمی برای سرنگونی از طریق کودتای کاخ یا شورش مردمی قرار دارد. او طی دو دهه قدرت، دیکتاتوری بسیار سرکوبگر را بنا کرده است. حلقه درونی او از او می ترسد، در حالی که منتقدان اصلی او در زندان نشسته اند. در صورتی که یکی از منتقدان جنگ طلب او قدرت را به دست گیرد، چنین رژیمی دوام چندانی نخواهد داشت، زیرا هیچ یک از این ملی گرایان مبارز از پیروان توده ای یا جذابیت ایدئولوژیک برخوردار نیستند. محتملترین سناریو این است که پوتین در آینده نزدیک کنترل خود را حفظ کند، هرچند که از اعتبار او کاسته شده است.
پوتین نیز مانند لئونید برژنف در افغانستان، در اوکراین پا را فراتر گذاشته است. او و رژیمش هرگز بهبود نخواهند یافت. حتی اگر فرآیند رها شدن به طور جدی تنها زمانی که او از قدرت خارج شود آغاز شود، شکست عظیم پوتین در اوکراین میتواند آغازی برای پایان پوتینیسم باشد. رفتار اخیر رئیس جمهور روسیه نشان می دهد که حتی او نیز ممکن است این واقعیت را درک کند.