اختلاف نظر بر سر یک کاسه کردن چین با ایران، کره شمالی، و روسیه در محافل آمریکایی
بازگشت «محور شرارت» بوش به منوی سیاست خارجی بایدن
باور های دوران جورج دابلیو بوش به خصوص در مورد اصطلاح مطرح شده از سوی او یعنی "محور شرارت" بار دیگر در محافل سیاست خارجی امریکا در حال رونق گرفتن است. این موضوع باعث خوشحالی برخی و ناامیدی برخی دیگر شده است.
جورج دابلیو بوش در سخنرانیای در سال ۲۰۰۲ میلادی هشدار داد و اظهار داشت که ایالات متحده باید با "محور شرارت" جدیدی که جهان را تهدید میکند روبرو شود. این چرخش گفتمانی، باعث برجای گذاشتن میراثی بحث برانگیز از سیاست خارجی دوره بوش شد و سالهای متمادی باتلاقی پرهزینه را برای خاورمیانه ایجاد کرد. اگر فکر میکردید واشنگتن آن دوره و آن تغییر گفتمانی را برای همیشه پشت سر گذاشته در اشتباه هستید.
به گزارش فارین پالسی، با گذشت بیش از دو دهه "محور شرارت" دوباره در منوی غذاهای انتخابی دستگاه سیاست خارجی امریکا قرار گرفته است. این اصطلاح و اصطلاحاتی مانند آن بار دیگر در فضای واشنگتن برای توصیف اتحاد رو به رشد بین چین، روسیه، ایران و کره شمالی در حال کاربرد است.
"نیکی هیلی" فرماندار سابق کارولینای جنوبی در کارزار انتخاباتی ریاست جمهوری جمهوری خواهان گفت: "ما باید همواره به خاطر داشته باشیم که برد روسیه برد چین است. ما هرگز نمیتوانیم اجازه دهیم که محور شرارت بیش از این پیش برود". علاوه بر این، "میچ مک کانل" رهبر اقلیت سنا در مصاحبهای با شبکه خبری سی بی اس در اکتبر هشدار داد:"یک محور شرارت در جهان وجود دارد چین، روسیه، کره شمالی و ایران. ما باید در مقابل محور شرارت بایستیم نه آن که با آنان معامله کنیم".
محور شرارت عبارتی است که به دوران خوش بینی به شدت نادرست نسبت به قدرت آمریکا در خارج و جنگهای بد مدیریت شده پس از آن باز میگردد. این واقعیت که اصطلاح "محور شرارت" به گفتمان سیاست خارجی امریکا بازگشته میتواند نشان داده آن بود که رویکرد امریکا در سالیان آینده چگونه خواهد بود. جمهوری خواهان و دموکراتها هر دو در واشنگتن نسبت به افزایش روابط بین روسیه، چین، ایران و کره شمالی هشدار میدهند. روسیه به ایران و کره شمالی تکیه میکند و ایالات متحده و متحدان آن کشور با دقت به هرگونه کمک نظامی یا اقتصادی چین به مسکو مینگرند.
در همین حال، حمایت روسیه از ایران تاثیراتی بر گروههای شبه نظامی مانند حماس و حزب الله دارد که به عنوان گروههای نیابتی مورد حمایت ایران در نبرد با اسرائیل قلمداد میشوند و به نظر میرسد روسیه از جنگ جاری اسرائیل و حماس برای تقویت اعتبار و موضع خود در جنوب جهانی استفاده میکند.
"جو بایدن" رئیس جمهور امریکا حمایت خود از اسرائیل و اوکراین را در طرحی که به کنگره برای تامین بودجه ارائه داده گره زده و هر دو درگیری را بخشی از مبارزه جهانی برای دفاع از دموکراسی میداند. بسیاری در واشنگتن به درست یا نادرست استدلال میکنند که پیروزی روسیه در اوکراین باعث جسورتر شدن موضع چین برای حمله به تایوان خواهد شد. بسیاری در واشنگتن این رقابتها را عمیقا به هم مرتبط میدانند حتی اگر بر طبل محور شرارت نکوبند. "جین شاهین" یکی از اعضای دموکرات سیاست خارجی مجلس سنا در مصاحبه اخیرش گفت:"من فکر میکنم مهم است که مشخص شود دشمنان ما چه کسانی هستند. ما باید درک کنیم که چه کسی تلاش میکند ایالات متحده را تضعیف کند. این دشمنان کشورهای چین ایران، روسیه و کره شمالی هستند".
ظاهرا حتی یک مورد نیز وجود ندارد که بایدن یا مقامهای ارشد دولت او از عبارت "محور شرارت" استفاده کرده باشند با این وجود، این بدان معنا نیست که این عبارت مورد توجه قرار نگرفته باشد. از طرفی همگی افرادی که این اصطلاح را به کار بردهاند در یک دسته قرار نمیگیرند. برخی از کارشناسان در مورد ایده یک کاسه کردن چهار قدرت متفاوت در کار یکدیگر ابراز نگرانی میکنند. آنان معتقدند این یک کاسه کردن ممکن است منجر به ایجاد نسل تازهای از ویرانی و بدبختی برای سیاست خارجی امریکا شود. "مت داس" مشاور روابط خارجی برنی سندرز سناتور آمریکایی میگوید: "تفاوتهای زیادی در اهداف استراتژیک کلی این کشورها وجود دارد. این که تمام آن کشورها را با یکدیگر جمع بسته و یک کاسه کنیم و به گونهای با آنان برخورد نماییم که گویی ضد امریکا هستند در نهایت رویکردی سازنده نخواهد بود".
چین ممکن است به دنبال تعمیق روابط خود با روسیه باشد، اما تنها به شیوهای که به نفع منافع اقتصادی و سیاسی پکن باشد و نه به دلیل وابستگی یا وفاداری به مسکو
با این وجود، تمام آن کشورها قدرتهای هستهای هستند و یا به زودی تبدیل به قدرت هستهای خواهند شد. همه آنان تحرکاتی دارند. با این وجود، چالشهای امنیتی ناشی از روسیه که در حال حاضر در اروپا در حال جنگ است یا چین که هدف خود را اشغال تایوان در آینده نامشخص قرار داده متفاوت از چالش متوجه از جانب ایران و کره شمالی است.
"کامفورت ارو" مدیر عامل گروه بین المللی بحران میگوید: "هر یک از آن کشورها باید به تنهایی و به طور مجزا مورد ارزیابی قرار گیرند".
چین حامی اصلی کره شمالی آن کشور را به مثابه یک کشور حائل و کلیدی بین واشنگتن و متحدان اش در آسیا - اقیانوسیه یعنی کره جنوبی قلمداد میکند. با این وجود، به گفته چندین مقام ارشد غرب و شرق آسیا چین نسبت به این که کره شمالی در حال تعمیق روابط خود با روسیه میباشد نگران است چرا که احساس میکند ممکن است اهرم فشارش بر پیونگ یانگ تضعیف شده و یا آن که این نزدیکی باعث تشدید تنشها در شبه جزیره کره شود. به گفته کارشناسان مسائل منطقه در درون ایران نیز اختلاف نظر بین جناحهای مختلف در مورد چگونگی تنظیم روابط با روسیه وجود دارد و تهران کماکان با بدگمانی به مسکو مینگرد علیرغم آن که روابط نظامی میان دو کشور گسترش یافته است.
چین ممکن است به دنبال تعمیق روابط خود با روسیه باشد، اما تنها به شیوهای که به نفع منافع اقتصادی و سیاسی پکن باشد و نه به دلیل وابستگی یا وفاداری به مسکو. این موضوع را میتوان در مذاکرات اخیر دو کشور درباره همکاری در حوزه انرژی نیز مشاهده کرد.
"ارو" میگوید: "من فکر میکنم این خطری جدی خواهد بود که تمام آن کشورها را در یک سبد قرار دهیم و با این فرض یک سیاست واحد را در مورد آنان اتخاذ کنیم".
شاهینهای عرصه سیاست خارجی امریکا در سالیان اخیر در حال آزمودن عبارات و واژگان اختصاری برای توصیف تهدیدات موجود علیه غرب بوده اند. "مایک پنس" معاون رئیس جمهور سابق ایالات متحده در سال ۲۰۱۹ میلادی برای مدت کوتاهی از اصطلاح "گله گرگ ها" به منظور اشاره به کشورهای مخالف امریکا استفاده کرد و در آن زمان در تلاش بود تا اعتبار سیاست خارجی خود را برجسته نماید.
در اوایل ماه جاری میلادی در نشست امنیتی هالیفاکس در کانادا، برخی از حضار استفاده از عنوان اختصاری "کرینک" (CRINK) مخفف حرف اول کشورهای چین، روسیه، ایران و کره شمالی برای توصیف رقبای کشورهای غربی استفاده کردند.
اگر این بازی لفظی پیش بینی کننده دوران تازهای در سیاست خارجی امریکا باشد تا حد زیادی بستگی به آن دارد که کدام نامزد در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ پیروز خواهد شد. برخی از مقامهای خارجی هشدار میدهند که احیای گفتمان "خوب در برابر شر" ممکن است پیامدهای واقعی برای واشنگتن داشته باشد. در این باره چندین دیپلمات خارجی در هالیفاکس ابراز نگرانی کردند و اشاره داشتند که این رویکرد میتواند قدرتهای متوسط و کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی را از ایالات متحده دور کند. اشاره آنان به کشورهایی مانند هند و آفریقای جنوبی بود که روابط اقتصادی و نظامی عمیقی با چین و روسیه دارند.
مقامهای ارشد دولت بایدن بارها تاکید کرده اند که قصد ندارند کشورهای آفریقایی، آمریکای لاتین یا نقاط دیگر جهان را مجبور به انتخاب بین ایالات متحده و چین کنند، زیرا نگران دور شدن شرکای احتمالی شان از واشنگتن هستند. با این وجود، قرار دادن صریح چین در محور شرارت ممکن است در نهایت نتیجه دیگری جز دور شدن آن کشورها از امریکا نداشته باشد.
حتی مقامهای بلندپایه برخی از نزدیکترین شرکای واشنگتن نسبت به یک کاسه کردن چین و قرار دادن آن کشور در کنار روسیه، ایران و کره شمالی ابراز نگرانی میکنند. مقامهای ارشد اوکراینی در این باره رویکردی محتاطانه دارد و نمیخواهند روابط شان با چین از مسیر خارج شود حتی در شرایطی که حامیان اصلی کی یف در غرب برای جنگ سرد تازه علیه پکن آماده میشوند. اوکراین جانب احتیاط را در پیش گرفته چرا که نگران است رویارویی با چین آن کشور را وادار سازد تا حمایت خود را از روسیه در جنگ جاری افزایش دهد.
"پترو پوروشنکو" رئیسجمهور سابق اوکراین در حاشیه نشست هالیفاکس گفت:"من از ایده قرار دادن چین در فهرست کشورهای دارای محور شرارت نفرت دارم. منظور من روسیه، ایران، کره شمالی، شاید بلاروس هستند، اما قطعا چین آن گونه نیست. بیایید آن کشورها را به این صورت در کنار یکدیگر قرار ندهیم، زیرا این بزرگترین اشتباه خواهد بود". او افزود:"هنوز باور دارم که نفوذ چین میتواند به کاهش تنش کمک کند و تجارب بسیار مثتبی در همکاری با چین و شی جین پینگ رئیس جمهور چین داشته ایم".
بوش پسر رئیس جمهور اسبق امریکا گفته بود که کشورها یا با امریکا هستند یا مخالف آن کشور. با این وجود، کارشناسان به طور گسترده بر سر این موضوع اجماع نظر دارند که عرصه سیاست جهانی به طور کلی بسیار پیچیدهتر از سال ۲۰۰۱ یا ۲۰۰۲ میلادی شده زمانی که ایالات متحده به عنوان ابرقدرت تنها و بدون چالش جهانی ایستاده بود.
"سارا مارگون" مدیر سیاست خارجی بنیاد جامعه باز میگوید: "غرب باید بپذیرد که گاهی اوقات آن چه که ما به عنوان مشکلات بزرگ جهانی میبینیم در سایر نقاط جهان یکسان نیست. محور شرارت عنوان بسیار خوبی برای یک مقاله است، اما زمانی که به سیاست تبدیل میشود کار را برای کشورهایی که در وسط ایستاده اند دشوار میسازد، زیرا آنان احساس میکنند که مجبور هستند جانب یک طرف را در مقابل طرف دیگر گرفته و دست به انتخاب بزنند".