پاسخ شدیداللحن وزیرخارجه ایران به وزیرخارجه شوروی در ۴۱ سال پیش/ افشای فعالیتهای پنهانی مسکو در ایران توسط صادق قطبزاده
«فراموش نمیکنیم که دولت شوروی در نیم قرن گذشته خصوصا پس از شهریور ۱۳۲۰ (سپتامبر ۱۹۴۱) با ملت ما چه کرده است. حمله به کشور ما و تسخیر بخشی از خاک مقدس وطن ما و به دنبال آن پیدایش حزبی که از بدو تشکیل تاکنون ستون پنجم دولت شما در خاک کشور عزیز ما بوده و هنوز هم هست. متاسفانه شما هم در عمل نشان دادید که کمتر از آمریکا شیطنت ندارید.»
۴۱ سال پیش، صادق قطبزاده وزیر امور خارجهی ایران، هنگامی که به مناسبات دبیر اول سفارت شوروی در تهران تردید برد، فورا او را از ایران اخراج کرد و در پاسخ نامهی آندره گرومیکو وزیر خارجهی شوروی که به این امر به تندی اعتراض کرده بود، نامهای چندین برابر تندتر نوشت.
متن پاسخ مفصل و تند قطبزاده خطاب به گرومیکو که روز پنجشنبه ۲۳ مرداد ۵۹ در صفحهی ۱۶ روزنامهی اطلاعات منتشر شد به این شرح بود:
بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای آندره اندرویچ گرومیکو وزیر امور خارجهی اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی مسکو
جمهوری اسلامی ایران در تاریخ ۱۸ر۴ر۵۹ تذکاریهای از طرف وزارت امور خارجهی اتحاد جماهیر شوروی دریافت نمود که شامل گلهها و اعتراضاتی بود که ذیلا به آنها میپردازیم. ولی قبل از شروع مطلب علت اساسی تحریر این نامه به عنوان شما اشاره میکنم. شما بیگمان پرسابقهترین وزیر امور خارجهی جهان هستید و همچنین نمایندهی یکی از دو ابرقدرت حاکم بر گیتی و بنابراین تجربهای عظیم در امور بینالملل را دارا هستید. لکن آنچه مرا به عنوان وزیر امور خارجهی جمهوری اسلامی ایران که کمترین مدت را در این سمت خدمت نموده و نمایندهی نوپاترین جمهوری جهان میباشم بر آن میدارد که نامهای با احترام کامل ولی با صراحت انقلابی برایتان بنویسم، این است که حقایق را بیهیچ پردهپوشی و صادقانه با شما در میان گذارم و از ذکر واقعیات، هر اندازه ناخوشایند نهراسم، و مطالب را آنطور که به نظرم میرسد بگویم. باشد که این شیوه آغازگر طرحی نو در مکاتبات سیاسی به شمار آید و در حد تاب و توان در آن اثری از دروغ و پردهپوشی و دورویی به چشم نخورد. کسی چه میداند شاید نسلهای آینده، بالاخره برای نجات خود این روش را انتخاب نمایند، اگر ما موفق شدیم این شیوه را متداول کنیم، حداقل خدمت ما آن خواهد بود که جهان در مراودات خود در مقابل دو روش قرار میگیرند: یکی همان روش کهنهی دورویی و دروغگویی و مجامله در صحنهی سیاست جهان که بارها آن را آزمودهاند و دیگری روشی مبتنی بر صراحت انقلابی و آنگاه برایشان اختیار و امکان انتخاب وجود خواهد داشت. نکتهی دیگر آنکه انقلاب اسلامی ما جوان است و رهبری گرچه سالخورده ولی شکستناپذیر دارد که نسبت به اصول مورد اعتقاد خود چون کوه پابرجاست و ما را نیز سالیان دراز در همین جهت تربیت کرده است و ما نیز موهبت استادی او را قدر میدانیم و ارج مینهیم و میکوشیم چنان عمل کنیم که امام ما میخواهد و ملت ما طالب آن است. انقلاب جوشان و جوان ما که در پرتوی حمایت خداوند متعال از جذبهی دو ابرقدرت جهان مصون مانده است در ما شور و صداقت انقلابی را زنده نگاه میدارد و با این شور و صداقت مواج است که من لازم میدانم حقایقی را بیان دارم:
۱- جمهوری جوان اسلامی ما پنجه در پنجهی ابرقدرت سلطهطلب آمریکا دارد و ملت مبارزهی بیامان و خستگیناپذیر را علیه آن سالهاست که آغاز کرده و در سال گذشته به اوج خود رسانیده است و این پیکار را تا کسب استقلال و حاکمیت کامل کشورمان همچنان ادامه خواهد داد. بنابراین حساب ما با ابرقدرت آمریکا روشن و موضع ما در این باره صریح و قاطع است.
۲- فراموش نمیکنیم که دولت شوروی در نیم قرن گذشته خصوصا پس از شهریور ۱۳۲۰ (سپتامبر ۱۹۴۱) با ملت ما چه کرده است. حمله به کشور ما و تسخیر بخشی از خاک مقدس وطن ما و به دنبال آن پیدایش حزبی که از بدو تشکیل تاکنون ستون پنجم دولت شما در خاک کشور عزیز ما بوده و هنوز هم هست و همچنین بعد از کودتای آمریکایی، هیچ حرکتی از ایرانیان مقیم کشور شما علیه رژیم جنایتکار پهلوی ندیدیم.
باز هم فراموش نمیکنیم که رهبران شما و دولتهای اقمارتان در جشنهای ننگین ۲۵۰۰ سالهی شاهنشاهی دوشادوش رهبران آمریکا و دستیاران آن مشارکت داشتهاند و در همان سال قحطی و فقر مردم روستانشین ما را وادار کرده بود که در مقابل قوت لایموت فرزندان خود را در کنار جادهها به بیع و شراب بگذارند. به این ترتیب ملت ما نمیتوانست فرق زیادی بین سوسیالیزم شما و سرمایهداری آمریکا مشاهده کند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامیمان بر اساس گفتههای اماممان گذشتهها را بخشیدیم. ولی دیدیم و دیدید که دولت آمریکا یک لحظه دست از توطئه برنداشت. تا اینکه دانشجویان مسلمان لانهی جاسوسی آنها را تصرف کردند و امام ما آمریکا را «شیطان بزرگ» لقب داد. متاسفانه شما هم در عمل نشان دادید که کمتر از آمریکا شیطنت ندارید. تحریکات شما در پارهای مناطق مرزی ما قابل کتمان نیست. به عنوان نمونه چند موردی را که آقای صادق طباطبایی به صورت سوال از سفیر شما در زمان دولت موقت مطرح کرده بود و هرگز جوابی دریافت نداشته مطرح میکنیم و در انتظار شنیدن جواب آن هستیم:
الف- مقدار بسیار زیادی اسلحههای بستهبندیشدهی ساخت شوروی در بستههای دستنخورده در مهاباد کردستان پیدا شده بود. به اینگونه اسلحهها نه ارتش ایران، نه عراق و نه ارتش ترکیه به آن مجهز هستند و سوال این بوده که چگونه این اسلحههای مدرن غیرموجود در منطقه به دست ضد انقلابیون فعال در کردستان افتاده بود؟
ب- پول رایج روسیه بر خلاف کشورهای آزاد دنیا در خارج از آن کشور ارزشی ندارد تبدیل روبل به تومان را در خارج از مرزهای شوروی و بازگشت وجوهات آن را به کردستان چگونه توجیه میکنید.
ج- اقمار شوروی که بر فراز ایران پرواز میکردند از مواضع نظامی ما در کردستان عکسبرداری میکردند و این عکسها را در اختیار ضد انقلاب قرار دادهاند. سوال این است که یا در پایگاههای شما جاسوسان آمریکایی مستقر هستند و یا اینکه اینگونه عکسها از طریق غیرمجازی به دست ضد انقلاب رسیده است.
شما عوامل خود را روانهی ایران کردید و ستون پنجم خود یعنی حزب شناختهشده را تجدید سازمان کردید و از هرگونه کمک مادی و معنوی دریغ نکردید. اعضای سفارتخانه و کنسولگریهای شما از تماس با ضد انقلاب کوتاهی نکردند گویی که ایران بعد از انقلاب گوشت قربانی است که باید آن را قطعه قطعه کرد و به تاراج برد.
شما عوامل خود را روانهی ایران کردید و ستون پنجم خود یعنی حزب شناختهشده را تجدید سازمان کردید و از هرگونه کمک مادی و معنوی دریغ نکردید. اعضای سفارتخانه و کنسولگریهای شما از تماس با ضد انقلاب کوتاهی نکردند گویی که ایران بعد از انقلاب گوشت قربانی است که باید آن را قطعه قطعه کرد و به تاراج برد
۳- در همان حال که امپریالیزم آمریکا و دستیارانش انقلاب اسلامی ما را به باد ناسزا و استهزا میگرفتند، حتی یک بار هم شما در رسانههای گروهی خود صفت انقلاب ما را که اسلامی است، ذکر نکردید و از آن به عنوان انقلاب دموکراتیک مردم ایران نام بردید، ولی نسبت به نام و نشان رسمی خود حساسیت فراوانی نشان میدهید.
۴- شورای انقلاب اسلامی ایران همزمان با لغو قرارداد همکاری مشترک ۱۹۵۹ ایران و ایالات متحدهی آمریکا فصول تحمیلی ۵ و ۶ عهدنامهی مودت ۱۹۲۱ ایران و روسیهی شوروی را نیز ملغیالاثر اعلام نمود. ولی با کمال تاسف دولت شوروی هنوز به خواست مشروع ایران در این مورد توجهی ننموده و میترسیم در این نبرد ما با امپریالیسم آمریکا و احتمال تجازوهایش به ایران عهدنامهی مزبور دستاویزی برای تجاوز به خاک میهن ما قرار گیرد.
۵- در حین کشاکش ما با آمریکا ناگهان دولت همسایه به بهانهی پوچ کشور همسایه و همکیش ما افغانستان لشگر میکشد و مقاومت دلیرانهی مردم این سرزمین را با آتش و خون درهم میکوبد. و ما میبینیم که آمریکا و دستیارانش دست از پا خطا نمیکنند و فقط به حملات لفظی اکتفا مینمایند. پس ما حق داریم بدگمان شویم که در تقسیم غنائم هر دو ابرقدرت زیر پرده توافق کردهاند و نگران آن باشیم که نسبت به انقلاب ما در پشت پرده چه میگذرد. تا آنجا که مربوط به ماست میتوانید اطمینان داشته باشید که تا آخرین نفر و نفس برای حفظ استقلال و هویت اسلامی و ملی خود خواهیم جنگید. و در همین حال حق داریم در صداقت اظهارات همسایهی بزرگ شمالی خود دایر به عدم مداخله در امور داخلی کشورها و احترام به تمامیت ارضی و استقلال سیاسی دولتها با توجه به نمونهی افغانستان دچار تردید و بدگمانی شویم. عجبا که گفتار شما «سوسیالیستی» و کردار شما «امپریالیستی» است. و ما نمیدانیم این تفاوت بین قول و فعل را چگونه تفسیر کنیم! از طرفی چگونه اطمینان داشته باشیم که بلوچستان ما در مرزهای افغانستان مورد تجاوز ارتش شما قرار نخواهد گرفت؟
۶- شما خود را طرفدار مسلمانان و مخالف صهیونیستها معرفی میکنید و از خواستههای اعراب و فلسطین پشتیبانی مینمایید. ما این گفته را چگونه باور کنیم در حالی که به رایالعین میبینیم ارتش شما به خاک کشور مسلمان دیگری چون افغانستان تجاوز میکند و این تجاوز نیروها را از مسیر اصلی حرکت آن علیه امپریالیسم و صهیونیسم منحرف کرده است. پس از ذکر این مطالب اجازه میخواهم که نکات مذکور در تذکاریهی شما را با همان صراحت انقلابی جواب دهم.
۱- در تذکاریه آمده است که مقامات ایرانی به خود اجازه دادهاند که همهگونه جعلیات را در مورد سیاست شوروی نسبت به ایران با وارد آوردن اتهامات دروغین به سفارت شوروی در تهران اظهار نمایند. در این باب امیدوارم که توجه داشته باشید که به یمن رهبری امام که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ایران گردید کشور ما از سیاستی مستقل و به دور از هرگونه وابستگی به شرق و غرب فکر و عمل پیروی میکند و به همین جهت دلایل ناخشنودی خود را از سیاست دولت شما صریحا در این نامه متذکر شدهام. و اینک میخواهم اضافه کنم که از این پس چنین لحنی را در یک تذکاریه قبول نخواهیم کرد و هر بیان خشنی را با همان خشونت پاسخ خواهیم گفت.
ضمنا فراوش نکنید که رسانههای گروهی شما نیز از وارد کردن تهمت و افترا به مقامات ایرانی فروگذر نکردهاند. برای مثال جعل خبر ملاقات وزیر امور خارجهی ایران با شاپور بختیار در ژنو که حقیقت آن ملاقات بختیار با نمایندگان شما یعنی حزب کمونیست سوئیس بوده است.
۲- در مورد امنیت سفارت شما در تهران با توجه به آنچه که در بالا گفته شد جای خوشوقتی است که تا به حال تعرضی به سفارتتان نشده است.
وجود و فعالیت سفارتخانههای کشورهای مختلف در ایران مورد استقبال ماست، ولی بدیهی است که ما مراکز جاسوسی را نمیتوانیم تحمل کنیم و امیدواریم نه فقط دولت شما بلکه سایر دولتها نیز به این واقعیت توجه عاجل و سریع مبذول دارند.
اکنون برای ما این سوال مطرح میشود که چگونه در مدت ۲۵ سال حکومت جبار شاه حتی یک بار در کشور شما از طرف ایرانیان مقیم تظاهراتی علیه رژیم گذشته انجام نگرفت، ولی در زمان حاضر علیه جمهوری اسلامی ایران در مقابل سرکنسولگری ایران در باکو تظاهرات برپا میشود؟!
۳- در تذکاریه آمده است که مبارزهای همهجانبه علیه اتحاد جماهیر شوروی در ایران آغاز شده است. اگر مقصودتان از مبارزهی همهجانبه علیه شوروی اخراج دبیر اول سفارت شوروی در تهران میباشد، باید مجددا و صریحات گفته شود متاسفانه نهتنها وی بلکه بسیاری از ماموران شما به جای انجام کارهای جری و عادی یک سفارتخانهی واقعی به جاسوسی اشتغال دارند و بهتر است هرچه زودتر اینگونه اعمال خاتمه پذیرد.
۴- در مورد اعتراض به بیانات غیردوستانه، چنانچه منظورتان موضعگیرهای ملت و دولت ایران در قبال افغانستان باشد، دلایل آن را در بالا گفتهام و نیاز به تکرار نیست.
در خاتمه تایید میکنم که ما خواهان استقرار روابط حسنه و مناسبات حسن همجواری واقعی که کاملا مبتنی بر اصول عدم دخالت در امور داخلی یکدیگر و احترام به استقلال و حاکمیت و تمامیت ارضی و احترام کامل متقابل با اتحاد شوروی باشد هستیم و بر این اساس صادقانه پیشنهادهای زیر را ارائه میدهم که امیدوارم مورد پذیرش شما قرار گیرد:
۱- ارتش شما کشور مسلمان و همسایهی ما افغانستان را تخلیه کند و آن ملت را در تعیین سرنوشت خویش آزاد بگذارد.
۲- سفارتخانهی شوروی در تهران از هرگونه فعالیت غیرمتعارف و مغایر با منافع و مصالح جمهوری اسلامی ایران خودداری نماید و این شامل سرکنسولگریها و دیگر موسسات شوروی در ایران نیز میشود.
۳- در مورد تقاضای دولت جمهوری اسلامی ایران دربارهی کاهش متقابل کارمندان سفارتخانههای طرفین و نیز تاسیس کنسولگری ایران در شهر «دوشنبه» و در صورت عدم موافقت تعطیل یکی از کنسولگریهای شوروی در ایران فورا اقدام نمایند. چنانچه استحضار دارید قرار بود این کارها ظرف مدت یک ماه انجام گیرد. ضمنا به سفیر ایران در مسکو دستور داده شده که کنسولگری ایران در لنینگراد را فورا تعطیل نماید.
۴- از آنجا که دولت جمهوری اسلامی ایران به استقرار ادامهی روابط حسنه با اتحاد شوروی نهایت علاقه را دارد، قویا انتظار دارد و عوامل شناختهشدهای که خود را هوادار شوروی معرفی میکنند (سران تربیتشدهی حزب توده و گردانندگان روزنامهی «مردم») ولی کاری جز اخلال در مناسبات دو کشور ندارند مورد حمایت شما قرار نگیرند.
در خاتمه بار دیگر از صمیم قلب امیدوارم که مطالب عنوانشده در این نامه مورد توجه دولت اتحاد شوروی قرار گیرد، و بدین ترتیب است که زمینهی مساعد برای بسط و استحکام بیشتر مناسبات بین دو کشور فراهم خواهد شد. موقع را برای ابراز احترامات فائقه مغتنم میشمارم. وزیر امور خارجه – صادق قطبزاده
همون پاسخها سرشا به بادداد .
رحمت به قبرت گرچه عده ای با خیانت سرتو به باد دادن