روایت هوشنگ ابتهاج از دیدار سیاوش کسرایی و احسان طبری با امام
مرحوم هوشنگ ابتهاج، شاعر نام آشنا در روایتی به دیدار سیاوش کسرایی و احسان طبری با امام پرداخته است.
مرحوم امیر هوشنگ ابتهاج، شاعر نام آشنای ایرانی در گفت و گویی که سال ها پیش با مجله مهرنامه داشت به دیدار اعضای کانون نویسندگان با امام خمینی (س) اشاره و اینگونه روایت کرده است:
«در این دیدار من نبودم. سیاوش کسرایی رفته و آمده بود و گفته بود که چشمهایش ابهت داشت و نمی شد به آن نگاه کرد. احسان [طبری] خیلی از آقای خمینی شعر برای ما خواند. ظاهراً آقای خمینی در جوانی که طلبه بود شعر میگفت.
آقا روحالله با جسارت حرف میزد
یکی که با آیت الله بروجردی نزدیک بود و خودش از خانواده علما بود و آخوند نبود، آخر هفته می رفت پیش آقای بروجردی. به من می گفت که طلبه ای بود آن موقع (آقای خمینی را می گفت که آقا روحالله به او می گفتند) او می آمد پیش آقای بروجردی. تنها کسی بود که با جسارت حرف میزد. آقای بروجردی چیزی مثل گوشتکوب داشت که به زمین می زد تا برایش چای بیاورند. آقای خمینی خطاب به آقای بروجردی گفته بود این چه کاری است؟ دنیا عوض شده. یک زنگی کنارتان بگذارید و هر وقت چیزی می خواهید آن را فشار بدهید. هفته بعد که رفتیم دیدیم کنار آقای بروجردی زنگ بود.»
آقای بروجردی و امثال ایشان اگه از خلق آدم تا الان هم بودند نه موبایل اختراع میشد نه تلویزیون نه یخچال و نه ............!!! کلا باید مثل غار نشینان زندگی میکردیم! چون تفکرشان با مدرنیته تضاد دارد. جلوی تغییرات رو نمیشه گرفت
پس چرا ابتهاج را زندانی کردند.
به این دلیل ابتهاج رازندانی کردند:بازگو
کردن خاطره.وی درخاطراتش می گوید
پس از ورودبه ایران پس اازگذشت چندماه
نزد دکتر رفت.پزشک ازاوپرسیدحاج آقا
مشکل شما چیست بفرمایید؟وی گفت:
چندوقتی است وقتی می گوزم نه بو دارد ونه صدا!علت چیست؟دکترازوی خواست
که درمطب یکباراجرا کند.پس ازچندثانیه
دکترفوری نسخه نوشت وگفت:یک قطره
می نویسم برای گوشت ویک قطره هم
برای بینی ات شبی یکی بچکان درآن داری
میری دراتاق راباز بگذار.هم دماغت گرفته
هم گوشهات.
خدار ا شکر آیت الله بروجردی به حکومت روحانیون اعتقاد نداشت و گذاشت لااقل مملکت چند دهه در مسیر ترقی باشد.