اعتراف متهمان پرونده نوجوان زرین دشتی به تجاوز
چند روز پیش عکسی از امیرحسین خادمی در فضای مجازی دست به دست شد که به گفته کاربران شبکههای اجتماعی این نوجوان ۱۶ ساله قربانی تجاوز و قتل شده است، خبر آنقدر تلخ و غم انگیز بود که بسیاری از مردم در هیاهویی خبر تلخ درگذشت مهسا امینی در فضای مجازی به آن واکنش نشان دادند.
نزدیکان این نوجوان زرین دشتی، اعلام کردند که او از طرف ۳ نفر از جمله ۲ صاحب کارش مورد تجاوز قرار گرفته است. امیرحسین فردای آن روز از متجاوزان شکایت میکند. اما آنطور که خانواده امیرحسین میگویند، دادستانی توجه چندانی به این شکایت نمیکند و چند ساعت بعد جنازه اش در بیابانهای شهر حاجی آباد پیدا میشود.
وقتی خبر به شهر رسید
خبر وقتی به گوش محلیها میرسد، شهر شوکه شد ومردم به خیابان رفتند تا صدای اعتراضشان را به گوش مسئولان برسانند. مردم میخواتسند ابعاد این موضوع هرچه زودتر روشن شود. امیرحسین در زمان مرگ فقط ۱۶ سال داشت و دانش آموز کلاس دهم بود.
او به خاطر شرایط اقتصادی خانواده تصمیم میگیرد که هم درس بخواند و هم کار کند. محلیها میگویند امیرحسین پسری درسخوان بود و به خاطر کرونا و آموزش مجازی تابستان امسال هم درس خواند و هم کار کرد. امیر حسین یک سال و نیم تعمیرکار برق خودرو بود. با اینکه پول چندانی درنمیاورد، اما مثل هم سن و سالهای خودش دوست داشت کاری یاد بگیرد تا در آینده خرج خانواده را در آورد.
شروع داستانِ پایانی
صبح روز شنبه نوزده شهریورماه مثل همیشه راس ساعت ۸ در محل کار حاضر شد و تا ساعت ۸ شب هم مشغول به کار بود. بعد از کار به خانه رفت تا به مادر بیمارش کمک کند. ساعت به ده شب که میرسد، یکی از صاحبان کارش به او زنگ میزند و میگوید، آنها در این بیایان در حال خوش گذرانی هستند و اگر امیرحسین میتواند برای آنها غذا بخرد وبه آنجا ببرد.
امیرحسین حرف صاحب کارش را رد نمیکند و با تمام خستگی راهی آدرسی میشود که استاد کارش میفرستد. ساندویچها را که میدهد، زمان برگشت هر سه نفر به او حمله میکنند، دو نفرشان امیرحسین را میگیرند و یک نفر دیگر با طناب دست هایش را میبندد و در نهایت به او تجاوز میکنند.
آغاز پنهان کاری
این روایت یکی از نزدیکان امیرحسین است که به دلایل شخصی نمیخواست نامش منتشر شود. او درباره این فاجعه میگوید: "وقتی ساعت ۱۲ میشود مادرش به گوشی امیرحسین زنگ میزند، که بپرسد چرا دیر کرده است. یکی از صاحبکاران جواب تلفن را میدهد و میگوید که امیرحسین در حال تعمیر ماشین است و نمیتواند جواب دهد.
او به مادر امیرحسین میگوید خیلی زود به خانه میآید. امیرحسین وقتی به خانه میرود، مادرش با لباسهای کثیف او روبرو میشود و ساق دستش هم سوخته بود. از او میپرسد که دستت چه شده؟ در جواب امیرحسین میگوید که از موتور افتادم."
فردای روز تجاوز
او روایت مادرش را این چنین توضیح میدهد: "مادرش برای ما تعریف کرد، امیر تا صبح نخوابید و فردایش هم صبحانه نخورد. به او گفتم که برویم کارهای مدرسه ات را انجام دهیم، اما قبول نکرد. چند ساعت بعد زنگ زد و گفت که جلوی دادگستری هستم و از سه نفر میخواهم شکایت کنم.
مادر امیرحسین سریع به دادگستری میرود و ماجرا را تعریف میکند، اما آن روز کسی شکایتى ثبت نمیکند. امیرحسین با خشم و عصبانیتی که داشت به خانه میآید و به مادرش میگوید که برای دیدن یکی از دوستانم به بیرون میروم و برمیگردم که چند ساعت بعد جنازه اش در حوالی شهر پیدا میشود."
او تاکید میکند: "بعد از پیدا شدن جنازه، سه متهم دستگیر میشوند و به تجاوز هم اعتراف میکنند. هم اکنون هم این افراد را به زندان داراب منتقل کرده اند."
قلب آدم آتیش می گیره !
کاش انقدر که تأکید روی حجاب زنان بود ذره ای هم به مردان تأکید می کردند که چشمهای خود رو به روی منکرات حجاب کنند!
به خدا قسم مردی که چشمانش آلوده ست اگه صد لایه چادر هم بپوشی باز هم از نگاه پلیدش در امان نیستی!
این آشغالهای نجس رو باید رگ پاشون رو زد و از بلندی آویزانشون کرد تا ذره ذره جون بدن!
درسته
احتمالا شما خانم هستی که این کامنت رو گذاشتی
ببینید دنیای مردان با ما زنان کمی فرق داره نیازهای جنسی مردان شدیدتره و قدرت تحملشون کمتره.....
به هر حال اگه این افراد ازدواج کرده بودند البته فکر میکنم مجرد بودن و خب نیازشون یه طوری برطرف میشد شاید این فاجعه رخ نمیداد
به هر حال غریضه هست و وقتی فیلمهای نامناسب هم میبینند و اعتقادات مذهبی شونم کمرنگه،، این مسایل دست به دست هم میده و همچین فجایعی رخ میده
بله حرف شما درسته، گناه جوانان هم گردن مسئولانی هست که راه اشتغال و ازدواج رو به روی اونها بستن و فقط به فکر آقازاده هاشون هستند و غارت ...
ولی این آقایانی که این عمل وحشتناک رو انجام دادند استادکار این بنده خدا بودن و فکر نمی کنم مشکل ازدواج داشته و هنوز خبری نیست که مجرد بودند یا متأهل!
به هر حال کارشون غیر قابل بخششه!
خدا را شکر امنیت داریم
به بچه یتیم هم رحم نکردن اینا آدمن چه جوری تربیت شدن چه نونی خوردن از شنیدن این خبرها تن و بدن آدم می لرزه سه تا ناآدم گنده به بچه یتیم رحم نکنن خدایا خودت کاری بکن
آن مسئول دادستانی که تشکیل پرونده نداده ، الان چرا دستگیر نشده است ؟
آفرین بر قوه قضاییه بی طرف و عدالت محور خوبه که امنیت داریم خدا رو شکر دیگه مردها هم امنیت ندارن چه برسه به زنها و بچه ها....
درسته من یه بار کامنت گذاشته بودم تو این دوره زمونه مردها هم امنیت ندارند چه رسد به زنها زیر کامنت من عدهای مسخره کرده بودند.....
این ماجرا تلخ ترین اتفاق سال است چقدر باید از این اتفاق ها بیفتد تا قوه قضاییه و مجریه به خودشون بیان و با سهل انگاری شریک جرم نباشند
انشاالله یه روزی هم نوبت زن و بچه اونها میشه