شغل ندارم و معتادم، به نامزدم دروغ گفتم
پسری که به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر شده میگوید از مصرف مواد پیشمان است.
آرمان جوانی 25 ساله است. او به اتهام مصرف مشروب و حمل مواد مخدر بازداشت شده است.
آرمان از زندگی خانوادگیاش میگوید:
با دوستانم برای تفریح رفته بودم، اصلاً قصدم این نبود که جرم کنم به اندازه مصرف خودم مواد همراه داشتم.
بله. جمع دوستانه و پارتی بود مشروب هم خوردیم.
میدانستی جرم کردهای؟
ازدواج کردهای؟
نه. اما نامزدم دارم. برای اولین بار با نامزدم به پارتی رفته بودیم که دستگیر شدم.
اشتباه کردم.
او میداند تو معتاد هستی؟
حالا که مشخص شده اعتیاد داری نگران نیستی زندگیات به هم بخورد؟
اشتباه کردم، امیدوارم من را ببخشد.
خبر ندارند، فکر میکنند نهایتاً در پارتی مشروب میخورم.
هزینه زندگیات را چطور تامین میکنی، شغل داری؟
از اینکه در این سن از مادرت پول میگیری خجالت نمیکشی؟
شغلی ندارم. چاره دیگری ندارم.
بازنشسته است.
یعنی مادرت با حقوق بازنشستگی هزینه زندگی تو را میدهد؟
چرا مغازه پدرت را اجاره نمیکنی؟ میتوانی شغلی برای خودت درست کنی.
مغازهداری سخت است، من میدانم که مشکلاتی دارد.
بله. خیلی پشیمان هستم. به قاضی هم گفتم پشیمان هستم و فرصتی به من بدهد. باید منتظر رأی دادگاه باشم.
درست تربیت نشدی مشکلت اینه