شوهرم با 60 کیلو مواد مخدر صنعتی به زندان افتاد
حدود 6 ماه قبل شوهرم به اتهام حمل 60 کیلوگرم مواد مخدر صنعتی دستگیر و روانه زندان شد، از آن روز به بعد من هم با دوقلوهای 6 ماهه ام آواره شدم ولی از مدتی قبل فردی با یک شماره ناشناس برایم مزاحمت ایجاد می کند و ...
اینها بخشی از اظهارات زن 30 ساله ای است که برای اعلام شکایت از یک مزاحم تلفنی وارد مرکز انتظامی شده بود. او در تشریح قصه پر غصه زمدگی خود به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری قاسم آباد گفت: در کلاس چهارم ابتدایی تحصیل می کردم که مادرم به دنبال مرگ ناگهانی برادرم سکته کرد و از دنیا رفت. بعد از آن پدرم با زن دیگری ازدواج کرد ولی من نمی خواستم او را به جای مادرم بپذیرم و این بود که در 14 سالگی وقتی با «هادی» آشنا شدم خیلی زود با هم ازدواج کردیم چرا که نمیخواستم در کنار نامادری ام زندگی کنم.
اگرچه «هادی» همسرش را طلاق داده بود و یک ازدواج ناموفق داشت اما من به خاطر علاقه ای که به او داشتم، با این موضوع کنار آمدم و به زندگی مشترکم ادامه دادم اما با آن که 13 سال از زندگی مشترکمان می گذشت صاحب فرزند نشده بودم تا این که حدود 15 ماه قبل هنگامی که نتیجه آزمایش پزشکی، بارداری مرا نشان داد از شدت خوشحالی روی ابرها پرواز می کردم و نفهمیدم چگونه به خانه رسیدم! خلاصه 6 ماه قبل فرزندان دوقلویم به دنیا آمدند و زندگی من رنگ و بوی عاشقانه دیگری گرفت اما این خوشحالی ها دوامی نداشت و در همین روزها خبر رسید که شوهرم را دستگیر کرده اند.
وقتی جویای ماجرا شدم تازه فهمیدم که او به اتهام حمل 60 کیلوگرم مواد مخدر صنعتی دستگیر شده است. البته شوهرم می گوید: راننده یکی از تاکسیهای اینترنتی بوده و یکی از متقاضیان خودرو، لاستیک حاوی مواد مخدر را به او سپرده است تا به مقصد برساند و او از مواد مخدر جاسازی شده درون لاستیک اطلاعی نداشته!
در عین حال شوهرم روانه زندان شد و من هم با دو فرزند دوقلو به منزل عمه ام در یکی از روستاهای حاشیه شهر رفتم و از طریق کمک های مالی خانواده شوهرم روزگارم را میگذرانم. اما در همین شرایط و در حالی که فرزندانم اکنون یک ساله هستند، فردی از یک شمار ناشناس برایم ایجاد مزاحمت می کند به گونه ای که دیگر از تماس های او خسته شدم و به سراغ خواهرم رفتم تا با کمک او از مرد مزاحم شکایت کنم ولی خواهرم اصرار کرد که پدرمان را هم با خودمان ببریم که حداقل مردی همراهمان باشد ولی نامادری ام که می ترسد این نقشه ای برای تصاحب اموال پدرمان باشد، اجازه نداد تا او ما را همراهی کند به همین دلیل با نامادری ام درگیر شدیم و کارمان به شکایت کشید اما ای کاش...
بررسیهای تخصصی و اقدامات قانونی برای شناسایی فرد مزاحم با دستور سرهنگ احمد زمانی رئیس کلانتری قاسم آباد مشهد آغاز شد.
دیوار حاشا هم که بلند
خب لااقل موادشا میذاشت خونه .