جزئیات فرار هالیوودیِ سارق مسلح از بیمارستان
از برادرانم خواستم مرا آزاد کنند
آبان ماه بود که خبر فرار هالیوودی سارق مسلح منزل با همکاری چند مرد جوان از بیمارستان امام خمینی (ره) منتشر شد.
مردان تبهکار برای فراری دادن همدست خود که برای برای از زندان به بیمارستان منتقل شده بود از هیچ اعمال مجرمانهای گریزان نبودند. آنها یک سرباز زندان را مجروح و یکی از مأموران بدرقه زندان را نیز خلع سلاح کردند. تیراندازی و به خطر انداختن جان مردم نیز در پرونده تبهکارانه آنها برای فراری دادن زندانی نیز به قطر پرونده آنها اضافه کرد. با این که فرار هالییودی آنها موفق بود، اما سرانجامی نداشت و پلیس پایتخت در عملیاتی غافلگیرانه همه اعضای باند را دستگیر کرد.
سردار حسین رحیمی رئیس پلیس پایتخت اظهار داشت:این افراد چندین مورد درگیری در تهران و شهرستانهای دیگر با پلیس داشتندو اغلب اعمال مجرمانه خود را با صلاح انجام میداند. متهم اصلی چندی پیش وقتی با دو هم دست دیگرش قصد سرقت از دو منزل را داشتند پس از مجروح کردن یکی از مأموران اقدام به فرار میکننداما این متهمان بلافاصله دستگیر شدند.
وی در ادامه گفت:دو برادر و دوستان این فرد پس طراحی نقشه فرار با حمله مسلحانه به بیمارستان امام خمینی (ره) وی را فراری دادند، اما در کمتر از ۴۸ ساعت ما این گروه را شناسایی کردیم و با اعزام تیمهای مختلف به سراسر کشور یک نفر را یکماه گذشته دستگیر کردیم و متهم اصلی که از بیمارستان فراری داده شده بود بامداد روز دوازدهم بهمن ماه به همراه همدستانش در یک عملیاتی پیچیده در یک ویلا وقتی درخواب بودند محاصره و دستگیر شدند.
رئیس پلیس پایخت با اشاره به دستگیری ۵ مرد و ۵ زن که زنها به عنوان طعمه متهمان در سرقتها بودند دستگیر شدند، بیان کرد: ۵ قبضه سلاح کلت کمری جنگی و مقادیر زیادی مهمات از متهمان کشف شد.
وی گفت: یکی از مجرمان که قصد تیراندازی به ماموران را داشت از ناحیه پا مجرم مصدوم شد. متهمان به ۳۰۰ فقره سرقت در استانهای اصفهان لرستان شمال تهران، و کرج اقدام تا به این لحظه اعتراف کردند.
همه این ماجراها ودرگیریها به خاطر سعید رخ داد، مردی حدودا ۳۵ ساله نقشه فرارش را طراحی کرد و آن را با برادران و دوستان درمیان گذاشت و از آنها که هرکدام برای خودشان کلیکسیونی از جرایم را دارند کمک خواست.
حالا سعید به پایان رسیده و به قول قدیمی با طراحی نقشه فرارش از بیمارستان فکر میکرد خوشبختی به او روی آورده، اما درواقعیت از چاله درآمد و به چاه افتاد. در ادامه میخوانید.
برای سوال اول بهتر است بگوییم چند سابقه در پرونده ات داری؟
حدودا ده سال در زندان بودم، آن هم به خاطر درگیری که در شهرستان به خاطر زمین کشاورزی داشتیم. در جریان این درگیری چند نفر مجروح شدند و من هم ده سالی به زندان افتادم. تازه آزاد شده بودم فکر میکنم حدود هشت ماه. بعد از این مدت بود که برای سرقت از خانهها اقدام کردیم. اولین سرقتم بود و نافرجام ماند.
بیشتر توضیح میدهی؟ با دونفر از دوستانم به منطقه میرداماد رفتیم تا از دو خانه سرقت کنیم، اما پلیس از راه رسید و با هم درگیر شدیم. البته ما اسلحهای به همراه نداشتیم. میخواستیم راننده خودروی پرایدی را خفت کنیم و با آن خودرو فرار کنیم، ولی پلیس به طرفم شلیک کرد و از ناحیه شکم و دو دست مجروح شدم.
بعد چه اتفاقی افتاد؟
به بیمارستان منتقل شدم و تحت درمان قرار گرفتم، اما پزشکان گفتند باید دوباره به بیمارستان بیاییی. همان موقع به فکر فرار افتادم. بعد از اینکه به زندان رفتم همانجا به برادرانم زنگ زدم و گفتم شما هم مدام پیگیر درمان من باشید تا وقتی بعد از چندماه اطلاع دادند قرار است برای ادامه درمان به بیمارستان منتقل شوم.
از روز فرارت بگو؟
آن روز با ماشین زندان به بیمارستان رفتیم. همان موقع دو برادرم به همراه دو نفر دیگر از هم شهری هایمان وارد بیمارستان شدند. یک نفر اسلحه مأمور زندان را گرفت، یکی از برادرنم تیرهوایی شلیک کرد، یک نفر دیگر مرا با خود از بیمارستان خارج کرد و یک نفر دیگر هم مرا با موتور به نزدیک خودوریی که از قبل تهیه شده بود رساند.
بعد از فرار کجا رفتید و چه کار کردید؟ اول رفتیم یک باغ و بعد که دست بند و پابند را باز کردند مدتی به شهرستانمان رفتیم، اما از آنجایی که احتمال میدادیم لو برویم مدام جایمان را تغییر میدادیم با این حال پلیس حواسش به ما بود و دستگیر شدیم.
اسلحهها را از کجا آورده بودید؟
داشتیم، از مدتها قبل داشتیم. چون درگیری طایفهای بر سر زمین داریم اسلحه داریم تا در زمان درگیری از خودمان دفاع کنیم.
چند سال داری؟
۳۲ سال
فکر می کردی دستگیر شوی؟
دو یا سه ماه پیش یکی از هم دستات را گرفتم به همین خاطر میدانستم یک روز بالاخره دستگیر میشوم.
در شهرستان چه کاره بودید؟
کشاورزی داشتم. اما مشکلات و جنگهایی که داشتیم باعث شد به زندان بیافتم و کارم به اینجا بکشد.
چه مقدار تحصیلات داری؟
دوم راهنمایی
همراه شما ۵ زن جوان را نیز دستگیر کردند، با آنها چه رابطهای داشتی، آیا قصد داشتید برای سرقتهای بعدی خود آنها را طعمه قرار بدهید؟
نمیدانم، من آنها را نمیشناسم.
آیا درست است که درحال طراحی یک سرقت بزرگ بودید؟
نمیدانم، هرچه قرار بوده بگویم داخل پرونده ام است، دیگر هم پاسخ هیچ سوالی را نمیدهم.
برادرم بود باید کمکش میکردم
سجاد یکی از دو برادر سعید است که در جریان تیراندازی در بیمارستان و فراری دادن برادرش نقش اصلی و کلیدی داشت. او جزئیات بیشتری از این حادثه را بازگو میکند.
تو با دو اسلحه که در دست داشتی به سمت مردم شلیک میکردی، یعنی نجات برادرت آنقدر مهم بود که جان مردم را به خطر بیاندازی؟
من فقط به صورت هوایی شلیک میکردم، نمیخواستم کسی آسیب ببیند.
برادرت چه زماتی با تو تماس گرفت و از نقشهای که برای فرار کشیده بود تو را درجریان قرار داد؟
دو ماه پیش بود، میگفت: قرار است برای انجام عمل جراحی مرا به بیمارستان امام خمینی منتقل کنند، یک تیم جمع کن تا مرا فراری بدهید.
از روز حادثه بگو، چه طور نقشه را اجرا کردید؟
یک خودروی دنا پلاس و یک خودروی پرشیا که برای خودمان بود را در اتوبان چمران؛ و نزدیک بیمارستان پارک کردیم. یک نفر با موتور در قمست پشتی بیمارستان ایستاده بود، من و برادرم و یکی از دوستانمان وارد محوطه شدیم. به محض اینکه سعید را از داخل ون زندان بیرون آوردند شروع کردیم به تیراندازی هوایی. همان دوستم اسلحه را روی سینه مأمور زندان گذاشت و او را خلع سلاح کرد، بعد کلید دستبند را از سرباز گرفت. بعد از آن برادرم سعید را روی دوشش انداخت و به موتور رساند. ما هم تا لحظه اخر درحال شلیک و تهدید مردم بودیم. وقتی مطمئن شدیم سعید فرار کرده و خیالمان راحت صحنه را ترک کردیم.
سابقه دار هستی؟
بله سابقه سرقت و درگیری و دعوا.
فکر میکردی دستگیر شوی؟
اوایل نه، اما وقتی چند روز پیش یک نفر از ما را دستگیر کردند این ترس به جانم افتاد.
سارق خشن در گفت و گو با میزان جزئیات فرار هالیوودی خود از بیمارستان را بازگو کرد /از برادرانم خواستم تا مرا آزاد کنند
تو در زمان دستگیری قصد داشتی به طرف پلیس شیلک کنی؟
نه، اسلحه زیر پیراهنم بود، میخواستم فقط تهدیدشان کنم شاید راه فراری پیدا کنم، اما پلیس سرعت عمل بیشتری داشت و تا قبل از اینکه دستم به اسلحه برسد دستگیرم کردند.
منبع: میزان
1696