دردسر عشقی که دختر ۱۶ ساله را باردار کرد
دختر جوان گفت: اگرچه خانواده نامزدم مخالف ازدواج من و پسرشان بودند اما اکنون که باردار شده ام نه تنها همسرم را مخفی کرده اند تا با من ارتباط نداشته باشد بلکه تهمت های ناروای زشتی نیز به من نسبت می دهند.
دختر ۱۶ ساله که برای حفظ زندگی اش دست به دامان قانون شده بود درباره ماجرای ازدواجش به کارشناس اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد گفت: فرزند بزرگ خانواده هستم و پدرم در زمینه فروش تنقلات فعالیت می کند و از صبح تا شب در بازار است من هم برای آن که مدارس غیر حضوری بود اوقات فراغت بیشتری داشتم به همین دلیل به پارک نزدیک منزلمان می رفتم و پیاده روی می کردم تا این که روزی در پارک با «فریدون» آشنا شدم.
او همواره در کنارم می نشست و به من ابراز علاقه می کرد تا این که شماره تلفنم را به او دادم و این گونه ارتباط ما آغاز شد.
آن روزها
پدرم به خاطر شرکت در کلاس های مجازی برایم گوشی هوشمند خریده بود و من هم یکسره با فریدون چت می کردم. چرا که او ادعا می کرد قصد ازدواج با مرا دارد و ما در کنار هم خوشبخت خواهیم شد. مادرم که متوجه استفاده غیرمتعارف از گوشی تلفن شده بود مرا سرزنش می کرد اما من که می دانستم مادرم تحصیلات ابتدایی دارد و از فضای مجازی چیزی نمی داند داشتن تکالیف زیاد مدرسه را بهانه می کردم تا پیامک های عاشقانه بیشتری برای فریدون ارسال کنم. از سوی دیگر مادرم به من اعتماد داشت و حرفم را باور می کرد.
بازداشت پسر مورد علاقه به خاطر سرقت
پدرم نیز برای آن که فرزند اول و عزیز دردانه آن ها بودم پول بیشتری برای خرید اینترنت در اختیارم می گذاشت. خلاصه ارتباط من و فریدون به دیدارهای پنهانی انجامید و گاهی نیز با یکدیگر به تفریح و خوش گذرانی می رفتیم تا این که خانواده فریدون متوجه ماجرا شدند و با ازدواج ما مخالفت کردند. مادر فریدون در حالی مدعی بود که یک دختر خیابانی در شأن خانواده آن ها نیست که همان زمان فریدون به دلیل ارتکاب جرم در کانون اصلاح و تربیت بود.
خانواده من نیز به شدت مرا سرزنش می کردند و فریدون را نوجوانی بیکار و سابقه دار می دانستند که برای ازدواج با من مناسب نیست ولی بعد از آزادی فریدون از زندان باز هم ارتباط ما با یکدیگر ادامه یافت و برای ازدواج پافشاری می کردیم، در همین روزها بود که فریدون به قصد خودکشی چند عدد قرص را بلعید تا خانواده اش را برای ازدواج با من تحت فشار بگذارد. آن ها هم وقتی اوضاع را این گونه دیدند ناچار شدند به خواستگاری من بیایند.
ابتدا قرار گذاشتیم صیغه محرمیت بخوانیم تا بیشتر با یکدیگر آشنا شویم از سوی دیگر نیز فرصتی فراهم شود تا خانواده ها ما را از این ازدواج منصرف کنند ولی من و فریدون دست بردار نبودیم با وجود این در همان آغاز نامزدی مدام با هم قهر و آشتی می کردیم ولی طولی نکشید متوجه شدم فریدون با مصرف یک نوع قرص مخدردار دچار تشنج می شود. یک روز وقتی این حادثه در خانه ما اتفاق افتاد مادر فریدون با این ادعا که پسرش را معتاد کرده ام به همراه پسر دیگرش به منزل ما آمدند و فریدون را با خود بردند. بعد هم ادعا کرد فریدون در مرکز ترک اعتیاد بستری است تا مواد مخدر را ترک کند. آن ها دیگر فریدون را به من نشان ندادند و ادعا کردند طلاق غیابی مرا گرفته اند و من می توانم با فرد دیگری ازدواج کنم. چند ماه بعد که حال فریدون بهتر شده بود با من تماس گرفت و به بهانه گفت وگو از من خواست به خانه آن ها بروم من هم که هنوز او را دوست داشتم بدون تامل حرکت کردم. آن روز فریدون به من گفت اگر باردار شوم دیگر کسی نمی تواند ما را از هم جدا کند من هم پیشنهاد او را پذیرفتم و هر زمان که کسی در منزل آن ها نبود نزد فریدون می رفتم تا این که حدود یک ماه قبل فهمیدم باردار شده ام و موضوع را برای فریدون بازگو کردم اما زمانی که مادر فریدون در جریان قرار گرفت تهدید کرد که باید فریدون بین او و من یکی را انتخاب کند. آن ها دوباره نامزدم را پنهان کرده اند و حالا من با فرزندی که در شکم دارم سرگردان شده ام و آبرویم در خطر است...
با توجه به اهمیت موضوع، پرونده این دختر نوجوان با صدور دستوری ویژه از سوی سرگرد جواد یعقوبی، رئیس کلانتری طبرسی شمالی توسط مشاوران زبده کلانتری مورد بررسی های تخصصی قرار گرفت.
تمام خبرهاى خلاف وناجور وقتل وجنايت وكلاهبردارى و،،،،،،،از مشهد گزارش مى كنيد واقعا اين شهر علم الهدى اينقدر داغان است ويادر ديگر جاهاى مملكت به اندازه مشهد خبر نيست شهر مذهبى
مشهد شهر مهاجر پذیره و احتمالا هم محلی های جنابعالی اونجا رو خراب کردن . الکی گردن آدمهای دیگه و مردم مشهد ننداز
الاف ، اینجور معضلات در دیگر شهرهای ایران هم است و ربطی به مشهد و آقای علم الهدا ندارد که علتش هم عدم فرهنگ صحیح میباشد.
باز ایران خوب است ، برو شهرهای کشورهای اربابانت آمریکاییها و انگلیسیها و اروپاییها را ببین ، بعد بیا نظر الکی بده .
وطن فروش
مگه ابرو هم برای خودت گذاشتی .....؟؟؟!!! نتیجه ی حماقت و بی توجهی به راهنماییهای بزرگترها...
همهشهرهایمذهبیدچارفسادهست
هر چه خبر بد ناموسی و قتل عمد و روابط نامشروع و منافی عفت و زنا و ... از محله قاسم آباد مشهد به بیرون درز می کند! چرا حاکم مشهد کنترل درستی بر شهر مهاجرنشین مشهد مقدس ندارد؟!
اقا یکی بگه در مشهد چه خبره ؟ چرا اینقدر مسائل ناموسی زیاده ؟؟؟؟موضوع دقیقا چیه ایا ؟؟؟؟؟
اِ... بازم مشهد؟!
علم الهدی کجاست ؟؟؟ این شهر مذهبی چرا بی صاحب است؟
مثل دختران وپسران بالا شهری وپایتخت نیستن هزار راه میدانند وبدون درج نام شهر وعادی انگاری این موضوع حل میکنند ونیازی نیست خبر فوری جار بزنه