معکوس کردن ۱۰۰ درصدی روند ام اس با ریزذرات
پژوهشگران از روش درمانی استفاده از ریزذرات برای معکوس کردن تخریب غلاف محافظ سلولهای عصبی در موشهای مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس یا اماس استفاده کردهاند و موفق شدند به موفقیت صد درصدی برسند و یک سوم از آنها را نیز کاملا درمان کنند.
به نقل از نیو اطلس، یک مطالعه جدید با استفاده از ریزذرات برای افزایش تعداد سلولهای ایمنی «خوب»، آسیب سلولهای عصبی را در موشهای مبتلا به علائم بیماری تصلب پراکنده یا مولتیپل اسکلروزیس(MS) معکوس کرد و بیش از یک سوم از آنها را درمان کرد.
این یافته این پتانسیل را دارد که منجر به درمانهای جدید، نه تنها برای بیماری مولتیپل اسکلروزیس، بلکه برای سایر بیماریهای خودایمنی مانند دیابت نوع ۱ شود.
مولتیپل اسکلروزیس یا اماس، یک بیماری خودایمنی غیرقابل درمان است که توسط سلولهای ایمنی بدن ایجاد میشود که به اشتباه به اعصابی که اطلاعات را به مغز و نخاع میفرستند، حمله میکند. این بیماری نزدیک به ۳ میلیون نفر را در سراسر جهان تحت تاثیر قرار داده است.
تصلب پراکنده یا اماس به معنی سفت شدگی بافتهای بدن است که با نام اختصاری MS شناخته میشود و یک بیماری التهابی است که در آن غلافهای میلین سلولهای عصبی در مغز و نخاع آسیب میبینند. این آسیبدیدگی میتواند در توانایی بخشهایی از سیستم عصبی که مسئول هدایت هستند، اختلال ایجاد کند و موجب به وجود آمدنِ علائم و نشانههای زیاد جسمی شود.
اماس به چند شکل ظاهر میشود، علائم جدید آن یا به صورت عود مرحلهای (به شکل برگشتی) یا در طول زمان (به شکل متناوب) اتفاق میافتد. ممکن است در بین عود، نشانه بیماری به کلی از بین برود؛ با این وجود مشکلات عصبی دائمی به ویژه با پیشرفت بیماری در مراحل بعدی به طور مداوم اتفاق میافتد. اگرچه علت این بیماری مشخص نیست، اما مکانیزم اصلیِ برای آن آسیب زدن توسط سیستم ایمنی بدن یا اختلال در سلولهای تولیدکننده غلاف میلین است.
دلایل ارائه شده در مورد این مکانیزمها شامل عوامل ژنتیکی و عوامل محیطی مانند عفونت است. معمولاً اماس بر اساس نشانهها و علائم و نتایج آزمایشهای پزشکی تشخیص داده میشود. پیشترها درمان مشخصی برای اماس وجود نداشت تا این که پژوهشگران کانادایی در درمان آن به موفقیتهایی دست یافتند. درمانهای موجود به منظور بهبود عملکرد بدن پس از هر حمله و جلوگیری از حملات جدید صورت میگیرد.
اگر چه داروهایی که برای درمان اماس تجویز میشود، اندکی مؤثرند، اما دارای اثرات جانبی نیز هستند که تحمل آنها دشوار است. با وجود اینکه شواهدی در مورد اثربخشی درمانهای جایگزین اماس وجود ندارد، بسیاری از مردم به دنبال آن درمانها هستند. پیشبینی نتیجه دراز مدت این درمانها بسیار دشوار است، اما نتیجه قابل قبول بیشتر در زنان، افرادی که در سنین پایینتر به این بیماری مبتلا شدهاند، افرادی که در آنها دورههای عود مشاهده میشود و افرادی که آنها در مراحل اولیه حملههای کمی را تجربه کردهاند، مشاهده میشود.
امید به زندگی افراد دارای اماس ۵ تا ۱۰ سال کمتر از دیگران است. از سال ۲۰۰۸، بین ۲ تا ۲٫۵ میلیون نفر در سراسر جهان به این بیماری مبتلا شدهاند، این در حالی است که نرخ ابتلا در بخشهای مختلف جهان و در بین جوامع مختلف تفاوت آشکاری دارد. این بیماری به طور معمول در سنین ۲۰ تا ۵۰ سالگی و در زنان حدود ۳ برابر مردان اتفاق میافتد. اماس در سال ۱۸۶۸ توسط ژان-مارتین شارکو توصیف شد.
سلولهای T موثر بخشی از اولین خط دفاعی بدن در برابر این مهاجمان هستند. با این حال، در بیماری اماس، آنها نمیتوانند تشخیص دهند که غلاف چربی محافظ (میلین) که سلولهای عصبی را میپوشاند، بخشی طبیعی از بدن است و به آن حمله میکند و باعث التهاب و آسیب میشود. آسیب به میلین در انتقال تکانههای عصبی از سراسر بدن به مغز اختلال ایجاد میکند. سلولهای T تنظیمی (T regs) از طرف دیگر، به سرکوب التهاب بیش از حد در بیماریهای خودایمنی معروف هستند.
اکنون در یک مطالعه جدید، پژوهشگران از دانکده پزشکی جان هاپکینز از درمانی استفاده کردهاند که از طریق ریزذرات به موشهای مبتلا به علائم شبیه به اماس ارائه شده است که به عنوان درمانی برای این بیماری ناتوانکننده امیدوارکننده نشان داده است.
منطق آنها ساده بود: اگر آنها بر سلولهای «بد» با سلولهای «خوب» یعنی سلولهای T غلبه کنند، ممکن است سلولهای اثرگذار از تخریب غلاف میلین جلوگیری کنند.
جورجیو ریموندی یکی از نویسندگان همکار این مطالعه میگوید: ما روشی را برای «تعادل» سلولهای T که به سیستم عصبی مرکزی میرسند از تأثیرگذارها به سلولهای T تنظیمکننده یا T regs که سیستم ایمنی را تعدیل میکنند و نشان داده شده است که از واکنشهای خودایمنی جلوگیری میکنند، توسعه دادیم.
روش پژوهشگران شامل تزریق ریزذرات پلیمری زیستتخریبپذیر به بافت لنفاوی موشها برای ارائه سه عامل کلیدی درمانی بود. اولین مورد ادغام دو پروتئین، اینترلوکین-۲ بود که تولید و رشد سلولهای T را تحریک میکند و یک آنتیبادی که مکانهای اتصال خاصی را در اینترلوکین-۲ مسدود میکند، اما موارد مربوط به T regs را بهینه میکند.
دومی، ارائه مولکولی با یک قطعه پروتئین میلین (پپتید) روی سطح آن بود که سلولهای T تنظیم کننده اختصاصی میلین را انتخاب میکند که از پوشش سلول عصبی محافظت میکند.
سومی، داروی راپامایسین، یک سرکوب کننده سیستم ایمنی بود که تعداد سلولهای T موثر را کاهش میدهد.
سیستم لنفاوی بخشی از سیستم ایمنی بدن و شبکه بزرگی از عروق، غدهها، اندامها و بافتها است که سطح مایعات بدن را کنترل میکند و در برابر عفونتها دفاع میکند. مایعی که لنف نام دارد حاوی گلبولهای سفید است.
جردن گرین، نویسنده مسئول این مطالعه گفت: ما ریزذرات بارگذاری شده را در نزدیکی بافت لنفاوی تزریق میکنیم تا تولید و رشد T regs را تحریک کنیم و سفر آنها به سیستم عصبی مرکزی از طریق سیستم لنفاوی را تسهیل کنیم.
وی افزود: یافتههای مطالعه ما نشان داد که در همه موشهای ما، T regs فعالیت خودایمنی عوامل مؤثر بر میلین را متوقف کرد و از آسیب بیشتر به عصب جلوگیری کرد و به آنها زمان لازم برای بهبودی را داد.
این یافتهها پژوهشگران را تحت تاثیر قرار داد.
ریموندی میگوید: با استفاده از این روش درمانی بر روی موشهایی که برای نشان دادن علائمی که در انسانهای مبتلا به اماس مشاهده میشوند، پرورش یافتهاند، متوجه شدیم که میتوانیم رشد Tregs را افزایش دهیم و به طور همزمان تعداد تأثیرگذارها را کاهش دهیم و در نتیجه علائم مشابه اماس را در ۱۰۰ درصد موشها معکوس کنیم و حتی هیجانانگیزتر این که دستیابی به بهبودی کامل در ۳۸ درصد از آنها مشاهده شد. به عبارتی، بیش از یک سوم آنها درمان شدند و از شر این بیماری خلاص شدند.
پژوهشگران قصد دارند تا در آینده نزدیک اثربخشی این درمان ریزذررات جدید خود را روی بیماری اماس با مطالعات بیشتر با هدف مقابله با بیماری دیابت نوع ۱ که یکی دیگر از بیماریهای خود ایمنی است، تایید کنند.
جیمی اسپنگلر، یکی از نویسندگان این مطالعه گفت: موشهای مبتلا به دیابت نوع ۱ در ردیف اول بررسی خواهند بود. ما برای درگیر کردن و رشد T regs خاص برای سلولهای تولیدکننده انسولین در لوز المعده که توسط فعالیت خودایمنی این بیماری آسیب دیده یا تهدید شدهاند، پپتید میلینی را که استفاده میکنیم با یکی از آن سلولها مبادله میکنیم.
پژوهشگران معتقدند که درمان آنها پتانسیل درمان تعدادی از بیماریهای خود ایمنی را دارد.
گرین میگوید: باور این است که با هر بار تغییر پپتید ارائه شده میتوانیم درمان خود را برای مقابله با طیف گستردهای از بیماریهای خود ایمنی هدف قرار دهیم. ما امیدواریم که قبل از حرکت به سمت مطالعات ایمنی و اثربخشی در موشها که امیدواریم آزمایشهای انسانی آن نیز انجام شود، مجموعهای از درمانهای بالقوه آماده داشته باشیم.
این مطالعه در مجله Science Advances منتشر شده است.