شکلگیری بحران هویت "من کیستم؟" با شیوع کرونا
من کیستم؟ من بدون شغلم در این جهان چه جایگاهی دارم؟ اگر عنوان شغلی من را بگیرند دیگر چگونه خود را معرفی کنم؟ این سؤالاتی است که در قرنطینه خانگی و بیکاری الزامی برای دفاع از سلامت خود و اطرافیان، شکل میگیرد.
سؤالاتی در قرنطینه خانگی و بیکاری الزامی برای دفاع از سلامت خود و اطرافیان، در ذهن شکل میگیرد. سوالاتی که بحران هویت را در دوره کرونایی و پساکرونایی به همراه خواهد داشت.
افراد با خود فکر می کند: «این همه تلاش... کتابهای درسی که خواندم... روزهایی که کارآموزی کردم... روزهایی که کار را از دیگران یاد گرفتم... حالا اینجا هستم... در خانه... نشسته ام بدون آن که بدانم من چه کسی هستم و تلاش های بی وقفه ام برای چه بود؟ من بدون آن شغل، بدون آن عنوان شغلی کیستم؟ »
شاید برخی از شاغلان مانند کادر پزشکی و بیمارستانی، خبرنگاران، تأمین کنندگان مایحتاج اولیه و... که در تعطیلات و شرایط قرنطینه این روزهای کرونایی هم مشغول به کار هستند به این بحران نیندیشند اما بحران هویت، بحرانی است که با ادامه روزهای قرنطینه خانگی و دوره ای که کرونا در جهان ایجاد کرده است به زودی دنیا را در آغوش می کشد .
ساعاتی که سرکار هستیم بخش بزرگی از روزگار انسان را فرا گرفته است و حال با شیوع کرونا به اجبار خانه نشین شده و دیگر فرقی بین یک مهندس با کارخانه دار یا کارگر ساختمانی ... نیست همه بدون شغل با این سوال ذهنی در گوشه تنهایی های خود میان لحظه های قرنطینه خانگی مواجه شده یا می شوند که من کیستم؟ من بدون آن شغل و عنوان شغلی به تنهایی چه هویتی دارم ؟
مردم در جای جای این دنیای بزرگ با شغل های شان زندگی می کنند. در ژاپن، آلمان، دانمارک، سوئیس، هلند و... نیروی انسانی بازوی اصلی اقتصاد است و مردم 8 ساعت به معنای واقعی کار می کنند. شغل از زندگی این نیروی انسانی در ایران و دیگر کشورها حذف شده است و در خانه مانده اند.
مسلماً با وجود آن که اکثراً افراد شغل شان را به اجبار خانواده یا جبر جامعه انتخاب کرده اند. وقتی به همان جبر از شغل خود دور می شوند در قرنطینه و بیکاری به تمام زوایای شغل خود فکر می کنند. این که بدون شغل خود چه کسی هستند؟ موقعیت و جایگاه اجتماعی چقدر در هویت آنها مؤثر بوده است؟
یکی از راه های درمان افسردگی اشتغال و سرگرم شدن است. اما در قرنطینه در هر سطحی، مردم چقدر می توانند خود را سرگرم کنند؟ در آخر به بحران هویت اجتماعی می رسند. بحرانی که جامعه را درگیر خواهد کرد.
البته این بحران همزمان نکات مثبت و منفی را به همراه دارد. این بحران می تواند آینده بسیاری را تغییر دهد. کما این که مردم می توانند در قرنطینه فرد دیگری از خود بسازند که احتمال دارد تا تغییر شغل آنها هم پیش برود. این بحران می تواند به پیشرفت در شغل و جایگاه اجتماعی نیز منجر شود. افراد در زمان بیکاری می توانند به تمام زوایای شغل خود فکر کرده و چرخش شغلی یا نوآوری در کار خود ایجاد کنند و در این میان "من" تازه ای از خود متولد کنند. خود را بیشتر بشناسند و به خودشناسی قوی تری از خود برسند.
اما نگرانی هایی هم در مورد نکات منفی این بحران وجود دارد. اگر افراد به این نتیجه برسند که «من بدون شغلم هیچ هویتی ندارم!» می تواند بحران گسترده هویتی در جهان ایجاد کند. چه خوب که همه در مسیر مثبت این بحران حرکت کنیم به نتیجه های مثمر ثمر برسیم و شاید جهانی تازه در پساکرونا متولد شد.
منبع: رکنا
24