روابط عاشقانه با همسر بر اساس قواعد "سرعت مغز و سرعت زندگی"
مغز میکوشد بین سرعت خود و سرعت بیرونی تعادل ایجاد کند. بنابر این ریتم مغز در افرادی که کارهای بیرونی سریعتر و متنوعتری دارند سریعتر میشود، در حالی که این ریتم در افرادی که کارهای کمتر و کُندتری دارند، تسریع نمیشود.
در مطلب " از سرعت زندگی بکاهیم " گفتیم که در روزگار کنونی، سرعت تحولات بیرونی، به شدت فراتر از سرعت تحولات مغزی شده است و باید با روشهایی، از سرعت زندگیمان بکاهیم تا زیر ماشین پرسرعت زندگی له نشویم.
امروز میخواهیم این بحث را یک گام دیگر جلو ببریم و به "تفاوت سرعت زندگی در انسانها" بپردازیم.
سرعت
هر چند مغز همه ما کمابیش مشابه عمل میکند ولی زندگی بیرونی همه ما یکسان نیست. روند و سرعت رویدادها در زندگی انسان های مختلف با یکدیگر متفاوت است؛ این چند نفر را در نظر بگیرید:
-مدیر عامل یک شرکت بورسی
-تعمیرکار ساعتهای عقربهای
-آبدارچی یک شرکت کوچک
-راننده تاکسی
-زن خانه دار
-پرورش دهنده قارچ
-خبرنگار
-متصدی بایگانی
-تحویل دار بانک
حالا روند رویدادهایی که در ساعات کاری روز بر هر یک از این افراد را می گذرد تجسم کنید:
- مدیر عامل در هر لحظه با انواع اطلاعات بورسی که روی مانیتورش میآید بمباران می شود، مدام باید تصمیمات مهم بگیرد، تلفنهای کاری را جواب دهد، به خواستههای متنوع کارمندانش رسیدگی کند، مشکلات پیشبینی نشده را حل و فصل کند و کارتابل حجیمی که روی میزش مانده را بررسی نماید و در صفحه به صفحه آنها دستور لازم را بنویسید؛ او حتی ناهارش را پشت میز کارش می خورد... .
- آبدارچی یک شرکت 5 نفره، صبح دفتر 70 متری را تمیز و چایی را دم می کند و کنار پنجره آبدارخانه می نشیند و هر از گاهی چایی می برد و استکان خالی می آورد و گوش به زنگ است تا اگر رئیس اش از او کار خواست، انجام دهد.
- زن خانه دار، از صبح فقط با کودکاش سر و کار دارد، کارهای خانه را با اولویتبندی خودش انجام میدهد و یکی دو تماس تلفنی هم در طول روز با مادر و همسرش برقرار میکند.
- متصدی بایگانی یک اداره دولتی، در میان انبوهی از پرونده ها می نشیند و منتظر می شود تا هر از گاهی پروندهای به او بدهند تا بایگانی کند یا از بایگانی دربیاورد.
- تحویلدار بانک باید پشت سر هم پاسخگوی مشتری ها باشد، پول بشمارد، با دقت عددها را وارد سیستم کند، امضای چک ها را بررسی و مطابقت دهد و ... .
همه این افراد که تصورشان کردیم، ساختار مغزی اساساً یکسانی دارند ولی موقعیت های بیرونی مختلفی بر آنها تحمیل می شود و سرعت بیرونی شان متفاوت می شود. مغز می کوشد بین سرعت خود و سرعت بیرونی تعادل ایجاد کند. بنابر این ریتم مغز در افرادی که کارهای بیرونی سریع تر و متنوع تری دارند سریع تر می شود، در حالی که این ریتم در افرادی که کارهای کمتر و کُندتری دارند، تسریع نمی شود.
حالا دو نفر را در نظر بگیرید که با سرعت های مختلف زندگی می کنند و به هم می رسند؛ مثلاً زن و شوهری که یکی خانه دار است و دیگری مدیر یک مجموعه پر استرس یا یکی منشی یک شرکت کوچک است و دیگری راننده تاکسی.
اول شب است و مرد وارد خانه می شود و هنوز سرعت درونی بالایی دارد. همسر او کارهای خانه را انجام داده و در به روی او می گشاید با این تفاوت که سرعت درونی او کمتر است.
قاعده این است که دو نفر برای یک رابطه مطلوب، هم سرعت شوند، یعنی سرعت درونی (سرعت مغزی) شان یکی شود.
قاعده دیگر این است که برای رسیدن به آرامش، باید روند رویدادهای بیرونی، کُند و با سرعت مغز هماهنگ شود.
با توجه به این دو قاعده ، در مثال زن و شوهر، این مرد است که باید ریتم مغزی اش را کُند نماید و به ریتم طبیعی برساند تا با همسرش هماهنگ شود.
مرد می تواند این روند را در مسیر محل کار تا خانه آغاز کند، مثلاً در مسیر به آهستگی رانندگی کند، به مشکلات ترافیکی اهمیت بیش از حد ندهد و موسیقی گوش کند.
زن نیز باید بعد از ورود همسرش به خانه تا مدتی - یک تا یک و نیم ساعت - از مباحثات نگران کننده با او خودداری کند و به همسرش اجازه دهد استراحتی کند و به آرامش مغزی برسد.
مردی که از یک دنیای کاری پرسرعت وارد خانه می شود، مانند یک موج خروشان است و زنی که به استقبال او می رود، می تواند ساحل شنی باشد و آن موج را آرام کند یا ساحلی صخره ای باشد که موج بعد از برخورد با آن، بکشند و تشدید شود. یک لبخند و خوش آمدگویی عاشقانه و سپس اجازه دادن به همسر اندکی استراحت و آرامش، می تواند در زمانی کوتاه تر سرعت بیرونی را کاهش دهد و همسران را در کنار هم قرار دهد و عشق شان را تقویت کند.
نکته دیگری که از بحث سرعت زندگی باید یاد بگیریم این است که بکوشیم بر اساس سرعت درونی مان شغل و فعالیت های اجتماعی مان را انتخاب کنیم. اگر فردی با طمأنینه، دیرتصمیم و آرام هستیم از انتخاب شغل های پرهیجان بپرهیزیم و اگر سرعت درونی بالایی داریم و ماجراجو هستیم به دنبال کارهایی باشیم که با سرعت بالای درونی مان تطابق داشته باشد. در غیر این صورت در گذر زمان دچار فرسایش ناشی از عدم تطابق سرعت درونی و بیرونی خواهیم شد.
24