بهانههایی که ذهنتان میآورد تا قدم بعدی را برندارید
ذهن چیز عجیبی است، زیرا علاوه بر تمام قابلیتهای بینظیری که دارد، یک دستگاه بهانهساز نیز هست که مکرراً سعی میکند ما را متقاعد کند دست به کاری که میدانیم برایمان خوب است نزنیم.
ذهن شما بدون اینکه متوجه باشید سعی میکند در برابر تغییرهایی که میدانید ایجادشان ضروریست، بهانه تراشی کند بلکه شما را منصرف نماید! تغییرات و تصمیمهایی مانند، رژیم غذایی سالمتر، ورزش منظم، مصرف دارویی که پزشک تجویز کرده، خواب و استراحت بیشتر، برنامه ریزی دقیق، امروز و فردا نکردن، تمرکز بیشتر و خیلی خیلی چیزهای دیگر، اغلب تحت تاثیر بهانه جوییهای ذهن قرار میگیرند.
تا زمانی که بهانههای ذهنتان را نشناسید و یاد نگیرید چگونه مهارشان کنید، در ایجاد تغییرات مثبت، هرگز موفق نخواهید بود. در واقع شاید تا به حال نیز بارها و بارها در تصمیمتان شکست خورده باشید، چون هنوز نمیدانید بهانههای ذهنیتان اجازهی موفقیت به شما نمیدهند.
ذهن به دنبال راحتی است و از فشار و تغییر و ناراحت بودن میترسد. ذهن در منطقهی امن و راحت خود جا خوش میکند و هربار که سعی میکنیم از این منطقه بیرون بزنیم یا آن را گسترش بدهیم، به طرز ناامید کنندهای تلاش میکند به هر قیمتی شده سرجای اول خود برگردد. حتی اگر به بهای نادیده گرفتن سلامتی، شادی و موفقیتمان تمام شود.
با ما همراه باشید تا شما را با مضرترین بهانههای ذهنی تان آشنا کنیم:
«نمیتوانم!»
در ابتدا سخت به نظر میرسد، بنابراین فکر میکنید نمیتوانید تغییر مثبتی را که نیاز دارید ادامه دهید. شما به اندازهی کافی به خودتان ایمان ندارید تا قدم بعدی را بردارید. این بهانهای معمول است که برای مهار آن کافیست به افراد دیگری نگاه کنید که از پس همین کاری که شما انتخابش کردهاید برآمدهاند، پس شما هم میتوانید.
اگر «نمیتوانم» صدایی است که مدام در ذهنتان میچرخد، آن را از سرتان بیرون کنید. قبول کنید تردید و باور شما یک وجه مشترک دارند؛ هر دوی آنها از شما میخواهند چیزی را که نمیبینید باور کنید. فقط باید تصمیم بگیرید کدامیک را میخواهید باور کنید.
«دیگران میتوانند، اما دلیل نمیشود من هم بتوانم، چون آنها مشکلات من را ندارند!»
اینکه یک نفر دیگر توانسته کاری را انجام بدهد دلیل نمیشود شما هم بتوانید، درست است؟ شما به دنبال دلایلی میگردید که به خودتان ثابت کنید دیگران میتوانند، اما شما نه. مثلا دوستتان توانسته مشغول به کار شود، چون بچهای ندارد، اما شما دارید. همکارتان میتواند کوهنوردی کند، چون وزنش کمتر از شماست، اما شما اضافه وزن دارید. به راحتی میتواند بهانهها را پیدا کرد، اما شما باید به تمام افرادی نگاه کنید که موانع و مشکلات قابل توجهی دارند، اما کاری را که مدنظرشان بوده به هر حال انجام دادهاند.
«من وقت ندارم تا تغییری ایجاد کنم!»
آیا تا به حال آدم شاد و موفقی را دیدهاید که مرتباً از قبول مسئولیتها سرباز بزند، دیگران را سرزنش کند و برای نارضایتیاش از زندگی مدام بهانه بیاورد؟ واقعیت این است که شما با انتخابهایی که هر روز میکنید، سرنوشتتان را میسازید. مهمترین چیز در زندگی این است که بدانید مهمترین کارهایی که باید انجام دهید کدامند و به نسبت به آنها اولویت دهید.
بیشتر ما زمان بسیار زیادی را صرف چیزهایی که میکنیم که چندان مهم نیستند و برای همین زمان کافی برای آنچه واقعاً اهمیت دارد باقی نمیگذاریم. پس این لطف را در حق خودتان بکنید و هر بار که میخواهید لیست کارهای ضروریتان را تهیه کنید. این نکات را مدنظر قرار دهید:
تفاوت بین کار فوری و کار مهم را تشخیص دهید.
تمام وظایف و مسئولیتهایتان را مرور کنید.
کاری را که از همه مهمتر است اول انجام دهید.
«زندگی باید راحت باشد و بیشتر لذت ببرم»
بله مطمئنا زندگی باید لذتبخش باشد، اما مسئله اینجاست که این ایده که زندگی باید «همیشه» راحت و بیدردسر باشد تا لذت ببرید، فقط برای توجیه انواع رفتارهایی که ناشی از تنبلیاند به کار میرود. مثلا اگر روی کاناپه لم دهید و چیپس و کیک و ... بخورید و بگویید باید از زندگی لذت ببرید، یعنی به بهانه ذهنتان بها دادهاید. شما میتوانید هله هوله نخورید و از زندگی لذت ببرید، میتوانید ورزش کنید و از زندگی لذت ببرید، میتوانید خیلی از تنبلیها را کنار بگذارید و در عین حال هیچ لذتی را از دست ندهید. راهی که کمترین زحمت و تلاش را دارد، معمولا راهی است کمترین نتیجه و لذت را به شما میدهد. تلاش و پشتکار هیچ جایگزینی ندارد.
«بعدا هم میتوانم انجامش بدهم»
بله همیشه میتوانید بعدا انجامش بدهید، اما بعداً هم مثل الان خواهد بود، یا شاید هم سختتر. چرا فکر میکنید بعداً فرصت بیشتری خواهید داشت؟ مگر میتوانید همهی اتفاقات را پیش بینی کنید؟ شما امروز تنبلی و تعلل میکنید و این برای شما تبدیل به عادتی میشود که بعدا هم تکرارش خواهید کرد.
این بار که ذهنتان بهانه تراشید تا کاری را به بعداً موکول کنید، سعی کنید روی تمام دلایلی متمرکز شوید که به شما میگویند همین امروز باید انجامش دهید. فقط انجامش دهید! بیشتر دستآوردهای بزرگ زندگی شانسی و اتفاقی نیستند، بلکه انتخاب شده و هدفمندند. یکی از بزرگترین چیزهایی که میتواند جلوی رسیدن به رؤیاها و هدفهایتان را بگیرد، تعلل و امروز و فردا کردن است.
«حالا یک بار که اشکالی ندارد»
این دروغی است که تا حدودی میتواند وسوسه انگیز باشد چون: یک بار ضرری ندارد! یک جلسه تمرین نکردن، یک بار بستنی خوردن، یک روز عقب انداختن کار و .... متأسفانه همین یک بار برای مغزتان به این معناست که بار بعد و بارهای بعد نیز میتواند با همین بهانه کارش را پیش ببرد. با خودتان قرار بگذارید که هرگز این دروغ را باور نکنید که «یک بار که اشکالی ندارد».
«دیگر خیلی دیر شده»
برای رشد هرگز محدودیتی وجود ندارد. اینکه کجا متوقف شوید بستگی به نگرش و واکنش شما دارد. هرگز برای تغییر دادن نگرشتان در مورد چیزی که نمیتوانید تغییرش دهید دیر نیست. فقط باید تصمیم بگیرید و اراده کنید تا نتیجه را ببینید. واقعیت این است که شما تا زمانی که قلبتان میتپد و جان در بدن دارید، فرصت دارید. سن و سال، بهانهی ذهنتان برای حفظ راحتیاش است.
«به اندازه کافی اطلاعات ندارم»، «به اندازه کافی پول ندارم»، «اعتماد به نفس ندارم»، «تجربهاش را ندارم»، «هنوز آمادگیاش را ندارم»، «نمیدانم از کجا باید شروع کنم»، «خیلی سخت است»، «من شانس ندارم»، «الان وقتش نیست»، «هیچکس من را قبول ندارد»، «دیگران چه میگویند»، «میترسم اشتباه کنم»، «حوصلهاش را ندارم» و صدها بهانهی دیگر. کدامشان برایتان آشناست؟! همین بهانهها هستند که باعث میشوند بیشتر افراد سطح زندگی متوسط و یکنواختی داشته باشند.
واضح است که موفقیت، یک خط مستقیم بین نقطهی A و B نیست، در واقع مسیر رسیدن به موفقیت پُر از فراز و نشیب و مانع و حتی توقف است. اما نقطهی A و B همچنان وجود دارند، فقط باید تلاش کنید تا مسیر را به خوبی طی نمایید و با رسیدن به موانع ناامید نشوید. مسیر موفقیت ذاتا غیرقابل پیش بینی است، یعنی موانع و مشکلات زیادی ظاهر خواهند شد که میتوانند موقتا جلوی حرکت ما را بگیرند. طی این لحظات شما میتوانید تصمیم بگیرید که با چالشها مبارزه کنید و قویتر شوید یا اینکه عقب نشینی کنید و با بهانههای ذهنتان، راحت گوشهای بنشینید و بگویید: «من نمیتوانم پیشرفت کنم!»
منابع: marcandangel ،blog.iqmatrix
24