مفهوم واقعی خوشبینی چیست؟
خوش بینی نگرشی است که باعث میشود فرد صبح که از خواب بلند میشود به قسمتی از جهان فکر کند که در صلح به سر میبرد و امیدوار است نیمه تاریک جهان نیز به صلح برسد.
خوش بینی به معنای ساده لوح بودن یا سهل انگاری کردن نیست. شادی وقتی در زندگی ماندگار میشود که به درک درستی از آن برسیم.
خوش بینی به چه معناست؟
خوش بینها اعتقادی به سفید کردن مو یا تجربیات تلخ ندارند، آنها فکر میکنند که شادی عنصر اصلی شکل دهنده جهان است پس باید در هر موقعیتی به آن توجه کرد.
خوش بینی به معنای ساده لوح بودن یا سهل انگاری کردن نیست. شادی وقتی در زندگی ماندگار می شود که به درک درستی از آن برسیم. شادی در واقع پذیرش غم در زندگی است.
خوش بینی طرز تفکری است که علتی برای این است که وقتی فرد صبح از خواب بیدار میشود به قسمتی از جهان فکر کند که در صلح به سر میبرد و امیدوار است نیمه تاریک جهان نیز به صلح برسد.
خوش بینها انتظار دارند که غم سوسو کنان از پنجره زندگی آنها وارد شود بنابراین به آن به سان قطرات بارانی که شیشه را خیس میکنند نگاه میکنند. اجازه میدهند که غم وارد شود، آن را میبینند و میپذیرند.
بنابراین غم برایشان یک سونامی نیست که نابودگر باشد. خوش بینها موهای سفیدشان را نشانهی امتحانهایی میدانند که با همه وجود تلاش کردند و از پسشان بر آمده اند!
چین و چروکهای صورت برای خوش بینها چاکراههایی هستند که به سوی تکامل ره پیدا میکنند. خوش بین بودن یک تلاش همه روزه است، هرچند که با عادت کردن به خوش بینی میتوان آن را جزئی از سبک زندگی کرد.
واژه مرسومی که ما برای سبک زندگی خوش بینها به کار میبریم، توکل است. کسانی که در آغاز راه به نتیجه چشم ندارند!!
شکست حاصل از بدبینی نتیجهی توهم دانایی است. جمله ثقیلی است. به این معنی است که از ابتدای راه تکیه بر تواناییهای خود میکنید بنابراین اگر شکست بخورید، نمیدانید مشکل کار از کجا بوده!
پیش بینی نتیجه کار بدبینهاست نه خوش بینها!
چرا که خوش بینی ایجاب میکند در تمام طول مسیر منتظر یادگیری باشید. پس نتیجه کوله باری نیست که با خود حمل کنید و از اول به همراه داشته باشید، نتیجه را خشت به خشت در مسیر میسازید. بنابراین تا به انتهای مسیر نرسید نمیتوانید پیش بینی داشته باشید.
درست است که نگرش بدبینها و خوش بینها به نوعی مکمل هم اند، اما به نظر من نسبت این صفات برای مکمل شدن به اندازه هم نیست! بدین معنی که هر شخصی باید هشتاد درصد از ذهنیت خود را صرف خوش بینی کند و بیست درصد بعدی بماند برای وقتی که شرایط از دستش خارج میشوند!
آیا خوش بینی افراطی بیماری است؟ تا چه حد میتوانیم خوش بین باشیم؟
تا به اینجا با توصیف روشنگرانه ی خوش بینی مواجه بودیم. یعنی خوش بینی که با علم به بدیها وجود دارد و آگاهانه شکل میگیرد. اما نوعی افراطی از خوش بینی وجود دارد که نه تنها از سر علم نیست بلکه از سر جهل است!
به گونه ای که فرد افراد را به سان صفحه شطرنج میبیند، آنها را به دو گروه سفید و سیاه تقسیم میکند. در منطق افراطی جایی برای بخشش افراد باقی نمیماند.
بنابراین اگر از گروهی که شخصیت سفیدی در ذهن خود درباره آنها ساخته اید، صدمه ای به شما وارد آید، به سرعت شکسته میشوید. این نوع از خوش بینی را شیدایی مینامند چرا که رفتار بی منطق زیادی از این قبیل افراد سر میزند.
به طور مثال شب امتحانی که میدانند قبول نشدنش، موجب حذف چند درس همزمان در چارت درسی آنها خواهد شد، به جای تلاش کردن، شروع به بازیگوشی میکنند.
وقتی تنزل رتبه در محل کار گرفته اند و میدانند که حقوق کمتری دریافت خواهند کرد، به جای پس انداز شروع به ولخرجی میکنند.
تعبیر درست از افراد خوشبین درخت بید مجنون است. با شاخه های منعطف و بزرگ که سر به زیر افکنده است.
مسئولیت زندگی من با چه کسی است؟
دیدگاه مسئولیت پذیری زندگی در افراد خوشبین و بدبین با هم متفاوت است. سه دیدگاه تعیین کننده زندگی وجود دارد:
۱. ثابت یا متغیر
زمان را تعیین کننده وقایع میدانند. با این سوال بنیادی که آیا زمان میتواند وقایع را تعیین کند؟ به این صورت که باید اجازه دهیم هر اتفاق در زمان معین خودش اتفاق بیفتد. در این دیدگاه بازه زمانی مهم ترین عامل تعیین کننده مسیر زندگی است.
۲. جهان و پیرامونش
در این منظر عوامل خارجی تعیین کننده زندگی افراد هستند، شاید انتظار دارید که از آسمان یک کیسه پول رو به روی شما سقوط کند و تمام قرض و قسطهای زندگی شما را ناپدید کند. وقتی عوامل بیرونی مهم ترین عامل در رخدادها به چشم بیاید، دیدگاه جهان و پیرامونش ساخته میشود.
۳. عوامل درونی
در این دیدگاه این شما هستید که وقایع را تعیین میکنید. جملهی شاهکار: من در دنیا نیستم، تمام دنیا منم! تمام رخدادهای دنیا منم، من جهان را میسازم. بنابراین مهم ترین دلیل اتفاقات جهان خود فرد است. حتی ریزش باران میتواند یک پدیده ی بشری باشد!
به دیدگاه خود بنده، انسانها از هر سه عامل برای بازگشایی مشکلات زندگی خود استفاده میکنند، یعنی رسیدن به این نتیجه که کدام یک عامل اصلی تعیین کننده زندگی است راه پر پیچ و خمی است که فرد باید طی مراحل خودشناسی به آن برسد!
شاید برای هر کس یک کدام بیشتر جلوه گر باشد، خوش بینی کدام دیدگاه را شامل میشود؟
خوشبینی یک دیدگاه نیست! چرا که برای تلاش و خودشناسی باید بدون هرگونه تعصب و پذیرش جاهلانه یک روش، مسیر را طی کنید و سعی کنید تمام راهها را امتحان کنید. این کار ممکن نیست مگر اینکه در هیاهو این شک و تردیدها خوش بینانه عمل کنید.
حالا اجازه دهید از ارتفاع بالاتری به تمامی این دیدگاهها نگاه کنیم، کسی که بدون توجه به عوامل خارجی تلاش میکند. پس منتظر اتفاقات خوب است و در هر سختی دنبال فرصت میگردد نه اینکه از هر فرصتی به سختی تعبیر کند. به نظر خودتان این دیدگاه به کدام یک از سه دیدگاه پیش نزدیک تر است؟
این دیدگاه منعطف و قدرتمندانه بیش از هر چیز به دیدگاه سوم نزدیک است. من تمام جهانم!
تعبیر درست از افراد خوشبین درخت بید مجنون است. با شاخههای منعطف و بزرگ که سر به زیر افکنده است. هیچ باد و طوفانی قادر نیست آنها را از پا دربیاورد چرا که از هر باد و نسیم تنها به عنوان یک موسیقی برای رقص شاخ و برگ خود استفاده میکند، شاید مستحکم ترین درختان بشکنند اما بید مجنون نه!
هرگاه که به درک درستی از واژه ترس رسیدید، به فهم خوش بینی هم خواهید رسید.
شاید بهتر است کمی درست تر به زندگی نگاه کنیم، بی تعصب تر و عمیق تر!
عوامل خارجی در زندگی بشر بسیار تأثیرگذار هستند، اما اگر به عنوان یک عامل رشد به هرکدام نگاه کنیم، شاید سراشیبیهای زندگی را آسانتر طی کنیم.
نمیخواهم مستبدانه بگویم انجام این کار آسان است! خیر به هیچ عنوان آسان نیست نیازمند سالها تلاش و پشتکار است، آزمونهایی که برای خوش بینی پشت سر میگذارید به غیر از خودتان برای هیچ کس دیگری ارزشمند نیست!
اصلا به غیر از خودتان کسی آن را نمیبیند که بخواهد تشویقتان کند. خوش بینی و بدبینی نشانه ی ورود به زندگی واقعی است، راهی است که میتوانید با آن مسئلههای دنیای ریاضی را حل کنید.
سختی در هر کاری باعث میشود دقیق تر و جدی تر به آن امر نگاه کنیم، همین نگاه ژرف باعث پیشرفت میشود اما اگر در هر سختی دنبال فرار باشید، به جای حل مسئله بخواهید صورت مسئله را پاک کنید، دیگر توانی نمیماند که با آن ادامه دهید!
راه زندگی پر فراز و نشیب است اگر هر سختی یک فرصت باشد و به چشم مثبت تعبیر شود چه بسا چیزهایی را در آن سختی ببینیم که قبلاً قادر نبودیم تشخیص دهیم.
هر گاه که به درک درستی از واژه ترس رسیدید، به فهم خوش بینی هم خواهید رسید. اولین بار که از خانه خارج شدید تا به مدرسه بروید مطمئنا ترسیده اید.
یک دنیا بچه، کلی معلم و چندین ساعت دور از مادر! آیا به این دلیل از خانه خارج نشده اید؟ همه واقعیتهای زندگی نیز مثل کلاس اول دبستان هستند، استرس زا هستند میترسید چگونه با آنها مواجه شوید، شاید پرخاشگری نیز بهانه مناسبی باشد تا ترس خود را مخفی کنید.
به بدبینی پناه ببرید، گله و شکایت را شروع کنید. آیا با این کار به مقصد خواهید رسید؟ مقصد شما در زندگی چیست؟ برای رسیدن به هدف از کدام مسیر حرکت میکنید؟
آیا ترسیدن کار آسان تری است یا کار درست تر؟
در اتوبان زندگی یک خروجی را خارج شوید، کنار جاده بزنید و از خود این سوالها را بپرسید. اشکالی ندارد اگر مسیریاب شما مسیر طولانی تری را نشان میدهد.
ایرادی ندارد که یک خروجی را به غلط خارج شده اید. آرامشی که از دست نداده اید از هر چیزی در زندگی با ارزش تر است. آرامش مثل آب رود است، به سرچشمه باز نمیگردد!
رسیدن به آرامش را فدای ترسهای ضربان دار زندگی نکنید. هر رگ برای این که یک نبض دیگر خون جا به جا کند، چندین بار منبسط و منقبض میشود تا حاصل این ضربان زندگی به هم ریختن کل بدن نباشد! همه اعضای بدن شما خوشبینانه زنده هستند. به خود و اعضایتان فرصت رسیدن به اهدافتان را بدهید.
منبع: مجله موفقیت
46