این سه عادت اشتباه غذایی بر سلامت روان شما تأثیر منفی دارند
امروزه دیگر همه میدانیم که سبک زندگی و رفتارهای ما، بهویژه نوع تغذیه، فعالیت بدنی و کیفیت خواب میتوانند نقشی مهم در سلامت روان ما ایفا کنند، اما ۳ عادت اشتباه وجود دارند که شاید توجه کمی به آنها داشتهاید.
ارتباط بین تغذیه و سلامت روان حتی به شکل یک رشته علمی مستقل، به نام «روانتغذیه – psychonutrition» مورد بررسی قرار گرفته است و شماری از روانپزشکان درباره آن کتابهایی منتشر کردهاند.
در این نوشتار به ۳ مورد اصلی که بر سلامت روان ما تاثیر منفی دارند خواهیم پرداخت.
مغز و مصرف بیش از حد غذاهای فرآوریشده
رژیمهای غذایی سرشار از قند و غذاهای فوق فرآوریشده، بهعنوان عامل چاقی مفرط، ابتلا به بیماریهای قلبیعروقی، دیابت و سرطان شناخته شدهاند. اما کمتر کسی از تأثیر این غذاها بر مغز آگاه است؛ این نوع تغذیه میتواند علائم افسردگی را نیز افزایش دهد.
درست برعکس آن، رژیم غذایی مدیترانهای قرار میگیرد که بر خوردن میوهها و سبزیجات فصلی، حبوبات و روغن زیتون تأکید دارد و مصرف گوشت را محدود میکند. این نوع رژیم در برابر اضطراب و افسردگی از خود یک اثر محافظتی نشان داده است.
یک مطالعهی تحلیلی که توسط گروهی از محققان فرانسوی انجام شده نشان داد که خطر افسردگی در افرادی که این رژیم غذایی مدیترانهای را دنبال میکنند، ۳۳ درصد کاهش مییابد.
علاوه بر این، اسیدهای چرب ضروری نوع امگا ۳ (DHEA و EPA) برای عملکرد صحیح یاختههای عصبی یا همان نورونها و سنتز انتقالدهندههای عصبی ضروری هستند و خاصیت ضدالتهابی نیز دارند. با این حال، مصرف میانگین ما بسیار کمتر از مقدار توصیهشده است.
به همین دلیل توصیه میشود که مصرف غذاهای غنی از امگا ۳ (ماهیهای چرب، گردو، دانههای چیا، روغنهای تولیدی به روش پرس سرد مانند کلزا، زیتون و کتان) افزایش یابد یا از مکملهای غذایی حاوی DHEA و EPA استفاده شود.
دستکم گرفتن نقش میکروبیوم روده
رودهی ما با داشتن ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون رشته یا یاخته عصبی، ارتباط نزدیکی با مغز دارد.
علاوه بر آن، میلیاردها باکتری و مخمر دیگر که یک اکوسیستم میکروبی یا همان میکروبیوم روده را تشکیل میدهند، با مغز ما تعامل دارند. هنگامی که این اکوسیستم حساس بهدرستی شکل نگرفته یا آسیب دیده باشد، ممکن است در افراد با زمینه ژنتیکی مستعد، باعث بروز اختلالات روانی شود. ارتباط بین میکروبیوم و اختلالات اوتیسم موضوع مطالعات متعددی است.
همچنین، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد میکروبیوم روده میتواند در بروز یا تشدید اختلالات اضطرابی و افسردگی نقش داشته باشد. برای مثال، یک آزمایش که حدود ده سال پیش توسط محققان کانادایی انجام شد، نشان داد که انتقال میکروبیوم روده موشهای افسرده به موشهای سالم، باعث افسرده شدن موشهای سالم میشود.
علاوه بر این، پاسخ به استرس نیز تحت تأثیر میکروبیوم قرار میگیرد، همانطور که مطالعاتی روی جوندگان نشان دادهاند. اگرچه هنوز نمیتوان نتیجه گرفت که باکتریهای روده همین نقش را در انسان ایفا میکنند و در نتیجه این یافتهها جای تأمل دارد.
به طور کلی، تغذیه و قرار گرفتن در معرض آلودگیها بر مجموعه میکروبی دستگاه گوارش (فلور روده) اثر میگذارند. بنابراین، بهصورت تئوری میتوان با مصرف غذاهای سرشار از فیبرهای گیاهی و مواد تخمیرشده مانند ماست و کلمترش شرایط بهتری برای رشد میکروبیوم مناسب فراهم کرد.
چرخه معیوب مصرف الکل و دخانیات
اختلالات روانی و مصرف مواد روانگردان ارتباط نزدیکی با هم دارند. بسیاری از افراد برای تسکین احساسات منفی خود به الکل یا مواد مخدر روی میآورند، اما این چرخهای معیوب است، چرا که مصرف بیش از حد این مواد میتواند به بروز یا تشدید اختلالات روانی منجر شود.
نوشیدن الکل در بسیاری از کشورها قانونی است و معمولاً برای کاهش اضطراب، آرامش و رفع بازدارندگی استفاده میشود. اگرچه ممکن است در کوتاهمدت مؤثر باشد، اما مصرف مکرر و طولانیمدت آن بهجای اثر آرامبخش، اضطرابزا و افسردهکننده است.
درباره دخانیات، افراد سیگاری دو برابر بیشتر از غیرسیگاریها در معرض ابتلا به اختلالات اضطرابی قرار دارند، و اختلالات اضطرابی نیز خطر وابستگی به دخانیات را افزایش میدهد. از آنجا که نیکوتین مادهای محرک است، این وابستگی میتواند وضعیت اضطراب را بدتر کند.