منابع تاریخی از ولادت و دوران جوانی حضرت عباس (ع) چه میگویند؟
گزارشی از ولادت و دوران جوانی حضرت عباس (ع) به روایت منابع تاریخی را میخوانید.
برای همه مسلمانان و بلکه همه آزادگان جهان، ابوالفضل العباس (ع)، نماد وفاداری و پایداری است؛ پایمردیهای او در همراهی با سالار شهیدان و جایگاه ممتازش در حماسه خونین و جاویدان عاشورا، فرزند برومند امیرمؤمنان (ع) را به اسوه صبر و مقاومت در راه حق تبدیل کرده است. هیجانی که نام عباس بن علی (ع) در وجود شیفتگان و دلدادگان خاندان رسالت ایجاد میکند، چنان عمیق و در عین حال لطیف است که اشک را بر چهرهها جاری و جانها را از شوق شهادت لبریز میکند. امام صادق (ع) درباره عموی بزرگوارشان، حضرت ابوالفضل العباس (ع)، فرمودهاند: «کان عمّنا العبّاس بن علی (ع) نافذ البصیرة صلب الایمان جاهد مع اخیه الحسین (ع) و ابلی بلاء حسنا و مضی شهیدا؛ عمویم عباس بن علی (ع) بصیرتی نافذ و ایمانی محکم داشت. همراه برادرش حسین جهاد کرد، به خوبی از بوته آزمایش بیرون آمد و شهید از دنیا رفت.» (تنقیح المقال فی علم الرجال؛ عبدا... مامقانی؛ ج. ۲؛ ص. ۱۲۸) جای تأسف است که اطلاعات گستردهای از زندگانی حضرت ابوالفضل (ع) در دست نیست؛ اما جستوجو در این عرصه، میتواند پژوهشگر را به اطلاعاتی درخور توجه برساند؛ اطلاعاتی که نشان میدهد چگونه در پرتو تربیتی الهی، شخصیت فرزند شایسته و خَلَف امام علی (ع) شکل گرفت و او را تا دهم محرم سال ۶۱ هجری، به سرداری توانا، آگاه، شجاع و وفادار تبدیل کرد.
از تبار شجاعان
عباس بن علی (ع)، روز جمعه، چهارم شعبان سال ۲۶ هـ. ق، در مدینه به دنیا آمد. مادرش، فاطمه بنت حزام بن خالد، از قبیله بنیکلاب بود و اجداد او، به شجاعت و سلحشوری، شهره بودند. وی مادر عباس (ع) و سه برادر او بود و به همین دلیل، به «امالبنین» مشهور شد. در منابع تاریخی آمده است که پس از شهادت حضرت صدیقه طاهره (س)، امیرمؤمنان (ع) از برادرش عقیل بن ابیطالب که در علم نسبشناسی توانمند بود، خواست تا برایش همسری از خاندانی اصیل و شجاع برگزیند تا برای امام (ع) پسری دلاور به دنیا بیاورد و عقیل، با شناختی که داشت، فاطمه دختر حزام را به او معرفی کرد. این روایت را عبدا... مامقانی، در جلد دوم «تنقیح المقال» آورده است و برخی دیگر از مورخان نیز، مانند ابنعِنَبه، مورخ شیعی مذهب (متوفای ۸۲۸ در کرمان)، در کتاب «عمدة الطالب الصغری فی نسب آل أبی طالب» (صفحه ۴۸)، با اندک تغییراتی، به بیان آن پرداختهاند.
روزی که امیرمؤمنان (ع) گریست
طبق روایات تاریخی، پس از ولادت حضرت اباالفضل العباس (ع)، امیرمؤمنان (ع) به دیدار همسر و فرزندش رفت و پسر خود را در آغوش گرفت و گریست. «باقر شریف القرشی»، در کتاب «الْعَبَّاس بْنُ عَلِیٍّ»، به نقل از مورخان و ضمن شرح ماجرای ولادت و نام گذاری حضرت عباس بن علی (ع)، درباره این ماجرا مینویسد: «[ام البنین]تقول للاِمام: ماذا یبکیک؟ فأجابها الاِمام بصوت خافت حزین النبرات: نظرت إلی هذین الکفّین، وتذکّرت ما یجری علیهما ... وأخبرها الاِمام (علیه السلام) بأنّهما انّما یقطعان فی نصرة الاِسلام والذبّ عن أخیه؛ ام البنین به امام (ع) گفت: برای چه گریه میکنید؟ امام علی (ع) با صدایی که غم در آن موج میزد، فرمودند: به این دستها نگریستم و آن چه را بر آنها خواهد گذشت به یاد آوردم ... و امام (ع) به او خبر داد که چگونه دستان فرزندش در راه یاری اسلام و دفاع از برادرش قطع خواهد شد.»
در کنار دو برادر، دو امام
دوران کودکی حضرت اباالفضل (ع) در مدینه و سپس، کوفه سپری شد. آن حضرت ۱۴ ساله بود که پدر بزرگوارش را از دست داد و تحت سرپرستی برادرش، امام حسن مجتبی (ع) قرار گرفت. پس از خیانت کوفیان و آغاز سلطنت معاویه، سبط اکبر (ع) راهی مدینه منوره شد و عباس (ع) نیز با آن حضرت به سوی شهر پیامبر (ص) حرکت کرد. درباره این دوره از زندگی حضرت اباالفضل (ع) نیز، اطلاعات زیادی در دسترس نیست؛ اما میدانیم که آن حضرت، نزد برادران و خواهرانش، محبوبیت فراوانی داشت و همگی، به ویژه امام حسین (ع) و زینب کبری (س)، وی را از دل و جان دوست میداشتند. عباسبن علی (ع) در ۲۴ سالگی، برادرش امام مجتبی (ع) را هم از دست داد و تحت ولایت سیدالشهداء (ع) قرار گرفت و تا روز عاشورا، همراه و همگام آن حضرت بود. برخی گزارشهای تاریخی وجود دارد که از زعامت حضرت عباس (ع) بر جمعی ۳۰ نفره از دوستداران و فداییان اباعبدا... الحسین (ع) خبر میدهد؛ این گروه، همان جمع جان بر کفی بودند که در آن شب حساس و تاریخی که ولید، حاکم مدینه، نامه یزید را دریافت کرده و موظف به گرفتن بیعت از امام حسین (ع) شده بود، سیدالشهداء (ع) را تا دارالحکومه مدینه همراهی کردند و پشت در، به انتظار امام (ع) نشستند تا بازگردد؛ گروهی سلحشور و از جان گذشته که برای دفاع از سالار شهیدان، هم قسم شده بودند و بیتردید، نقش حضرت عباس (ع) در جمع شدن و دمیدن انگیزه شهادتطلبی در آنان، انکار نشدنی بود.
منبع: باشگاه خبرنگاران جوان
1980