گفتگویی کمتر دیده شده از صادق قطبزاده:
در شرایط اضطراری راست گفتن واجب نیست
سوال: نظر شما در مورد روزنامهها چیست؟ / پاسخ: به نظر من مطبوعات تحریک اعصاب میکنند. باید یک مقدار دقت بیشتری کرد. اگرچه دروغ گفتن حرام است، ولی در شرایط اضطراری راست گفتن هم واجب نیست.
روز چهارشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۵۷، صادق قطبزاده سرپرست وقت رادیو تلویزیون ملی ایران اعلام کرد که از این پس این سازمان اخبار مربوط به گروههای مختلف سیاسی را نخواهد خواند و به جای آنها پیامهای امام خمینی، مشکلات دولت و اخبار ستاد فرماندهی را پخش خواهد کرد. خبرنگار کیهان فردای آن روز طی مصاحبهای از او دربارهی این تصمیم و نیز مشی کلی تلویزیون و... در شرایط تازه پرسید. مشروح گفتوگوی قطبزاده را با خبرنگار کیهان که روز یکشنبه ۲۹ بهمن ۵۷ در این روزنامه منتشر شد در ادامه میخوانید:
با شناختی که از شما داریم، احتمال تصدی هر پستی برایتان وجود داشت جز سرپرستی رادیو تلویزیون مملکت. چه شد که به این سمت منصوب شدید؟
به علت اینکه اینجا بیان انقلاب اسلامی است و از این جهت امام خمینی اهمیت خاصی برای آن قائل است. من به امر شخص ایشان و خواست آقای نخستوزیر تقبل کردم که برای مدت محدودی در اینجا باشم تا انشاءالله مملکت به حال عادی بازگردد.
فکر میکنید این مدت چقدر طول بکشد؟
تا وقتی که وضع به گونهای شود که قدرت به دولت دائم منتقل گردد.
فکر میکنید برای تصدی چنین شغلی خواست و امر کافی است؟
در شرایط فعلی آنچه مسلم است و بیش از هر چیز اهمیت دارد شناخت ایدئولوژی اسلام به عنوان ایدئولوژی پابرهنهها و تودهی مردم است و اینکه بتوان یک سازمان را با همکاری عناصر صالح تجدید بنا کرد.
بر این اساس ممکن نیست با تقسیم مشاغل آن هم بدینگونه در برابر ما تنها پابرهنهها بمانند؟ برای مثال فکر نمیکنید وزیر اقتصادی که تنها بر این اساس انتخاب شود، مملکت را به طرف نادرستی سوق خواهد داد؟
این تفاوت اساسی دارد. اقتصاد کار کاملا تکنیکی است. در اینجا جهت باید جهت ایدئولوژی پابرهنهها باشد و این بیان قطعا باید شناخت ایدئولوژی اسلامی داشته باشد. از این گذشته من سابقهی روزنامهنگاری دارم...
جدا؟!
بله، من سابقهی تحقیق دارم و سابقهی مبارزه. ولی یک نکته هم مهم است و آن اینکه اگر فقط تخصص مطرح باشد، قاعدتا بعد از ۲۵ سال مبارزه با این رژیم من باید هیچ تخصصی نداشته باشم جز مبارزه با رژیم. به این ترتیب باید مرا مثلا به وزارت مخالفت با رژیم منصوب کنند.
بر اساس اصول دموکراسی آیا فکر نمیکنید که رئیس چنین سازمانی باید با توجه به عوامل مختلف انتخابی باشد، نه انتصابی؟
اگر اصل را بر دموکراسی بگذاریم، آن هم دموکراسی در سطح جامعه، نمایندگان منتخب مردم باید تعیین کنند و دولتی که منتخب این نمایندگان است نمایندهی مجموع جامعه است و به نام مجموع جامعه بعضی از مسئولیتها را تعیین میکند و همچنین استراتژی کلی را که جامعه باید بر اساس آن حرکت کند مشخص میکند. مقامات کلیدی نمیتوانند تنها ناشی از نیاز مطلق آن عده اشخاص باشند که در آن سامان کار میکنند. بلکه نیاز کل جامعه بر نیاز آن عده مرجح است.
میتوانید بگویید نیاز کل جامعهی ما در حال حاضر چیست؟
نیاز کل جامعهی ما از لحاظ وسایل ارتباطی قبل از هر چیز بیان خواست مردمی است که انقلاب کردهاند و بیان ایدئولوژیک این انقلاب و بها دادن به کسانی که واقعا انقلاب کردهاند، یعنی پابرهنهها. به همه چیز از این چارچوب توجه میشود. به همین دلیل است که نمیتوان گفت مثلا کارمندان وزارت خارجه خودشان وزیرشان را انتخاب کنند، زیرا واقعیت این است که این افراد کمتر به منافع پابرهنهها توجه دارند.
نیاز کل جامعه بر اساس چه ضوابطی و توسط چه کسانی تعیین میشود؟
توسط جامعه و رهبری آن. بدیهی است که هیچ کجای دنیا همهی مردم یک حرف را نمیزنند، ولی همیشه اکثریت قاطع برای مجموع جامعه تعیینکننده است.
آیان نباید مردم در معرض ایدئولوژیهای گوناگون قرار گیرند و خود انتخاب کنند؟
ما لابراتوار ایدئولوژیهای گوناگون نیستیم، ولی در عین حال صاحبان ایدئولوژیهای مختلف حق دارند و میتوانند حرف خود را بزنند.
از چه طریق؟
از طریق نشریاتشان.
حرفتان بدین معنی است که صاحبان ایدئولوژیهای مختلف نمیتوانند از طریق این سازمان ملی حرفشان را بزنند؟
بله. چون اگر قادر باشیم به این صورت عمل کنیم تمام گروههای خلقالساعه میتوانند با نظریات مختلف به وجود آیند طبیعی است که بخواهند در آن صورت حرفشان را هم بزنند. در حالی که امکانات اکثریت باید در خدمت نظر اکثریت باشد. ولی بدانید که اگر ایدئولوژی واقعا پایگاه مردمی داشته باشد، مردم خودشان امکان عرضهی آن را تامین خواهند کرد.
ما از حزبها و سازمانهای خلقالساعه حرف نمیزنیم. ما از گروههایی صحبت میکنیم که در سالهای گذشته در مبارزه علیه رژیم شاه فعال بودهاند و میپرسیم حق آنها چگونه ادا میشود؟
حق، ادا شدنش وظیفهی کسانی است که صاحب حق هستند. تعداد کسان مورد نیاز شما چقدر است؟ هنوز معلوم نیست. انتخابات آینده تعداد آنها را روشن میکند و بر اساس آن حق آنها ملحوظ خواهد بود. اما در این دوران مشخص یکی دو ماهه هیچکس روی زمین نیست که بتواند شرافتمندانه ادعا کند که جو غالب اسلامی نبوده است.
اینطور نیست. جو غالب مذهبی است و لذا همین که هست کم است یعنی به نسبت واقعیت جامعه، آنچه که در رادیو است خیلی کمتر از آن است که در جامعه وجود دارد. برای اینکه ما نسبت به بعضی برنامههای غیرمذهبی اعتراضات شدید داشتهایم. البته ما در عین حال مخالف نبودیم و تا آنجا که توانستیم، در طول این دو سه روز که من اینجا هستم کوشیدیم نقطهنظرهای گوناگون را پخش کنیم، ولی آنچه در شرایط فعلی برای ما اهمیت بسیار زیاد دارد مملکت است. ما قبل از اینکه دربارهی گروهها و دستجات مختلف صحبت کنیم به مملکت میپردازیم. البته ما در ابتدای کار از همهی این گروهها یک اعلامیه راجع به نقطهنظرهایشان خواندیم، ولی از دیروز تصمیم گرفتیم که از هیچ گروهی نخوانیم چه این گروه نهضت آزادی باشد، چه جبههی ملی و چه سایر گروهها. چون از هر کدام بخوانیم آن دیگری میآید و میگوید نسبت به ما اجحاف شده...
این شامل سازمان مجاهدین خلق ایران هم که دارای ایدئولوژی اسلامی است میشود؟
به جای اخبار همهی گروهها، پس اخبار که و چه را میخوانید؟
پیامهای امام خمینی، مشکلات دولت و اخبار ستاد فرماندهی.
شما میگویید، چون سخنگوی حداکثر هستید، کل جامعه باید از شما تبعیت کنند، این آیا شبیه همان حرفهایی نیست که گردانندگان سیستمهای توتالیتر میزنند؟
شما زود این مصاحبه را کردید برای اینکه هنوز نمیدانید ما در آینده چه خواهیم کرد.
صحبت از رایگیری کردید و از اعتقاد به اکثریت. این کاملا درست است که اعتقاد فلسفی اکثریت مردم ما و در نتیجه ایدئولوژی آنها اسلام است، اما میدانید که در رایگیری مردم به ایدئولوژی رای نمیدهند، بلکه آنها به برنامهی اقتصادی و سیاسی رای میدهند. به این ترتیب آیا گروههای شناختهشده و فعال اجتماعی میتوانند برای طرح و تبلیغ برنامههای خود از تلویزیون استفاده کنند؟
در حال حاضر نه برنامه مطرح است، نه پلاتفورم سیاسی. الان فقط حفظ مملکت مهم است. بعد وقتی ما شروع کردیم، همه میتوانند حرف بزنند. آن گروهها هم میتوانند در حد معقول حرف بزنند. اما در حال حاضر ممکن است ما ۱۵ تمایل مارکسیستی، ۴ تمایل اسلامی، ۱۲ تمایل ملیگرایانهی مختلف داشته باشیم. به این صورت یک خرده مسخره خواهد شد. ما هنوز برنامهای نداریم.
امروز گروهی به کیهان آمده بودند و میگفتند: «تلویزیون در انحصار مذهبیون است و نسبت به گروههای دیگر در آن سانسور وجود دارد»...
اینطور نیست. متاسفانه یا خوشبختانه سانسور در اینجا برقرار نشده، چون هنوز کسی مطلب سیاسی طرح نکرده است. بیشتر یک روند مشخصی بوده است در جهت آگاه کردن مردم در مورد وضع حساس کنونی. در عین حال این را باید بگوییم من از این تحصنهای ۲۰۰ نفری، این تلفنهای حسابشدهی بیمعنا هیچ واهمهای ندارم و به این نوع افکار ساختن کاملا آشنا هستم.
منظور از افکار عمومی ساختن چیست؟
جو ایجاد کردن و اینکه تمامشان همان گروههای ۲۰۰ نفری هستند. تلفنها معمولا از جانب کسانی است که در شمال شهر هستند. پابرهنههای جنوب شهر نه تلفن دارند و نه عادت به عقدههای اینجوری. بگذاریم این ۱۰ روز بگذرد، البته اگر آنها که حالا اسلحه دستشان آمده و دارند با حیثیت جامعه بازی میکنند بگذارند جامعه آرام بشود. آن وقت یک روز برای تظاهرات اعلام کنند و بگویند سانسور مذهبی اعمال شده و همهی نیروی خود را بگذارند. ما هم یک روز از مردم جامعه میخواهیم که نشان بدهند با چه قسمتهایی از این برنامه مخالف یا موافقاند.
تمام افراطیون از هر دسته. گروه خاصی را در نظر ندارم.
کارمندان تلویزیون معتقدند که سیاست تلویزیون باید در شورایی مرکب از نمایندگان آنان تعیین شود. نظر شما چیست؟
همانطور که در بالا گفتم کارمندان تلویزیون نمیتوانند سیاست کلی آن را تعیین کنند، چون سیاست کلی تلویزیون متعلق به مجموع جامعه و نمایندگان مجموع جامعه است نه نمایندگان تلویزیون، ولی موقعی که بیایند و بخواهند حرف خود را بزنند ما هر دو از آنتن تلویزیون استفاده خواهیم کرد.
در واقع میخواهید بگویید بعد از دولت موقت هم رئیس تلویزیون توسط دولت تعیین خواهد شد؟
قاعدتا.
ممکن است جلوی انتقاد از دولت گرفته شود؟
خیر، زیرا در آن صورت من از تخصصم استفاده خواهم کرد.
کدام تخصص؟
مبارزه با رژیم. در این تلویزیون تا وقتی من هستم انتقاد به دولت منعکس خواهد شد. دولت بازرگان و آنهایی هم که مرا انتخاب کردند این را میدانند، اما در حال حاضر همه باید دست به دست هم بدهیم و تمامی نیروهایمان را صرف آرام شدن مملکت بکنیم، تا حالت دموکراتیک که مورد نظر همهی ماست به وجود آید.
راستی چرا سرود «ای ایران» را کم پخش میکنید؟
زیرا به نظر من سرود «ای ایران» یک سرود فاشیستی است که زمان رضاخان تهیه شده و رضاخانی است. ما حالا یک سرود واقعی را که بیانگر انقلاب ملت باشد به مسابقه گذاشتهایم.
نظر شما در مورد روزنامهها چیست؟
به نظر من مطبوعات تحریک اعصاب میکنند. باید یک مقدار دقت بیشتری کرد. اگرچه دروغ گفتن حرام است، ولی در شرایط اضطراری راست گفتن هم واجب نیست.
آقای قطبزاده مخلص کلام ما را ولتر فیلسوف فرانسوی به زیبایی تمام بیان کرده است. میدانید روی سنگ قبر این بزرگ چه نوشته شده است؟ از قول ولتر روی این سنگ آمده است: «من با تو مخالفم، اما با تمام وجود ایستادگی میکنم تا تو بتوانی حرفت را بزنی.» ما میخواهیم بدانیم در نظام آتی این مملکت همه قادر به اظهار عقیده خواهند بود؟
بله. به نظر من اگر یک نظام اسلامی واقعی در این مملکت برقرار شود برای همه چنین امکانی وجود خواهد داشت چراکه تامین آزادی برای همه یک وظیفهی شرعی در اسلام است. اگر جز این شد من از تخصصم استفاده خواهم کرد.
هر سال در ایران شرایط اضطراری پیش می آید!
به کچل میگفتن زلفعلی به این سنگ استنجا هم میگفتند صادق!
اشتباه فرموده ...با توجه به حکومت. در شرایط اضطراری باید یک کلمه هم راست بگویند
حقا که امریکا شیطان بزرگ است و می دانست جای نوکر روسیاه پیشین را به چه بی کله هایی بسپارد که نه چندان بعد رویش را سفید کنند و مایه اعتبار ش شوند.
برنامه تارچین مصداق رسیدن به بیان پابرهنه هاست
لعنت بر ایران که هر روز دروغ میگوید