کشف رازهای تاریک اجداد بشر؛ آیا همنوعخواری حقیقتی پنهان در تاریخ انسان است؟
بر اساس شواهدی تازه در لهستان که از استخوانهای یافت شده در غاری در این کشور بدست آمده، انسانها ۱۸ هزار سال پیش یکدیگر را میخوردند.
![کشف رازهای تاریک اجداد بشر؛ آیا همنوعخواری حقیقتی پنهان در تاریخ انسان است؟](https://cdn.khabarfoori.com/thumbnail/zu949W7uKECp/Z16wE4UvYwwq6tR2EOJTejVKGi50irI1BRxa7rEvYTnP-Bf9ahgZsp-WJuyTV3Z4V6BMQR8T-nfsv9pue1duJDxI7Q6efvcW/640MqTbKYRhv.jpg)
شواهد جدید در این خصوص، بار دیگر بحثهایی را درباره این نوع رفتار انسانها در میان اروپاییان برانگیخته است، موضوعی بسیار هولناک که هضم آن بسیار دشوار به نظر میرسد.
تیمی از محققان بینالمللی شواهدی قطعی از این موضوع هولناک به دست آوردهاند. بر اساس یافتههای این تحقیق، جوامع انسانی در دوره ماگدالنی (حدود ۱۸۰۰۰ سال پیش) همنوعخواری میکردند به نحوی که حتی مغز انسانها نیز برای خوراک مورد استفاده قرار میگرفت.
این تحقیق همچنین بینشهای ارزشمند جدیدی در باره آداب و رسوم تدفین مردگان و نیز دیگر آیینهای این دوره از تاریخ انسان باستان ارائه میدهد.
درک ما از چگونگی مواجهه انسانهای متعلق به جامعه «شکارچی-گردآورنده» با مرگ در اروپای دوره پارینهسنگی بسیار محدود است، زیرا مجموعه بقایای این انسانها در سوابق پژوهشهای باستانشناسی بسیار اندک و ناچیز هستند. با این حال، برخی از نمونههای باستانشناسی به خوبی حفظ شده به ما کمک کردهاند تا در باره مراسم تدفین و آداب و رسوم مربوط به دوره ماگدالنی اطلاعاتی به دست آوریم.
بقایای اسکلتهای یافتشده در برخی موارد، اطلاعاتی درباره نحوه قرارگیری اجساد در داخل گورها ارائه میدهند. در برخی موارد، اجساد با خاکسرخ پوشانده شده و با اشیای تدفینی احاطه شدهاند. اما گاهی اوقات، برخی استخوانها در این اجساد مفقود شدهاند که پیشتر تصور میشد نتیجه عمل لاشهخواری حیوانات باشد. با این حال، یک احتمال دیگر این است که برخی استخوانها توسط مردم دوره ماگدالنی به عنوان یادگارهای احتمالی جمعآوری شدهاند.
اما فراوانی استخوانهای مفقودشده و همچنین وجود بخشهای جدا شده و غیرمتصل بدن در بقایای سایر انسانهای همدوره، حکایت از ماجرایی دیگر دارد. به عبارت دیگر، به نظر میرسد که برخی بخشهای بدن بهطور عمدی و به دلیل خاص توسط همنوعان انتخاب شدهاند.
مشخص شده است که انسانهای دوره ماگدالنی از استخوانهای همنوعان خود به عنوان ماده اولیه برای ساخت ابزار و زیورآلات، از جمله کاسههای جمجمهای و جواهرات، استفاده میکردند. شواهد متعددی از آثار برش و حتی حکاکی روی این استخوانها وجود دارد. برای مثال، در فرانسه آثار برش روی بقایای ۹۳ فرد متعلق به دوره ماگدالنی یافت شده که این میزان حدود ۴۰ درصد از کل نمونههای محاسبه شده برای این دوره در منطقه یاد شده را تشکیل میدهد.
حال سوال اینجاست که این موضوع به چه معناست؟ دانشمندان در مورد چگونگی تفسیر نشانههای واضح یافت شدن مبنی بر «تغییرات ناشی از دخالت انسان» در بقایای این دوره با هم اختلاف نظر دارند.
برخی از آنها معتقدند که آثار برش روی استخوانها میتواند نشانهای از پاکسازی استخوانها در زمان مرگ یا اندکی پس از آن باشد. در مقابل، گروهی دیگر بر این باورند که این فعالیتها، شواهدی از آمادهسازی گوشت انسان برای مصرف هستند.
این بحث مدتی است که در محافل علمی جریان دارد، اما یک مطالعه جدید وزن بیشتری به تفسیر دوم داده است. در این مطالعه، یک تیم بینالمللی از پژوهشگران، استخوانهای انسانی یافتشده در غار Maszycha در لهستان را مورد بررسی دقیق قرار دادند. این مکان که برای اولین بار در قرن نوزدهم کشف شد، حاوی ابزارهای سنگی و بقایای حیوانات و انسانها بود.
در دهه ۱۹۹۰، محققان این فرضیه را مطرح کردند که جمجمههای کشفشده در غار لهستان، شواهدی از آدمخواری را به همراه دارند. با این حال، تحقیقات بعدی این فرضیه را رد کرد و این استدلال مطرح شد که جمجمهها آثار گازگرفتگی دندان و شواهدی دال بر تغییرات ناشی از آداب و رسوم خاص را نشان نمیدهند.
هیچکدام از تحلیلهای قبلی از تکنیکهای مدرن که نقطه قوت مطالعات جدید به شمار میروند در ارزیابیهای خود استفاده نکردند. اکنون محققان دادههای قبلی را دوباره بررسی کرده و شواهد جدیدی به این بحث افزودهاند تا همنوعخواری دوباره در کانون توجه قرار گیرد.
بر اساس یک بیانیه ترجمهشده از موسسه کاتالان دیرینبومشناسی انسان و تکامل اجتماعی، محققان با استفاده از تکنیکهای پیشرفته میکروسکوپ سهبعدی، ۶۳ قطعه استخوان انسان، از جمله جمجمه و استخوانهای بلند اندامها را در غار Maszycha مورد بررسی قرار دادند. این بررسی دقیق، به آنها کمک کرد تا علائم ایجاد شده از دخالت عمدی انسان را از تغییرات طبیعی تشخیص دهند.
در میان این شواهد، آثار برش و شکستگیهایی وجود دارد که با آمادهسازی برای مصرف همخوانی دارند. برای مثال، نشانههای واضحی از برداشتن تکههای گوشت، مغز و مغز استخوان بدست آمده است.
فرانسیس مارژینِداس، پژوهشگر اصلی این مطالعه در بیانیهای تصریح کرد: «موقعیت و فراوانی آثار برشها و شکستگیهای عمدی در اسکلتها به وضوح نشان میدهد که بدنها برای تغذیه مورد استفاده قرار گرفتهاند و فرضیه تدفین بدون هر گونه نیت برای مصرف را رد میکند.
تیم تحقیقاتی معتقد است که بدنها پس از مرگ برای جلوگیری از تجزیه شدن بلافاصله برای استفاده به منظور خوراک آماده میشدند. به طور خاص، جمجمه دارای برشهایی است که نشان میدهد پوست سر و گوشت آن جدا شده است، در حالی که شکستگیهای موجود در استخوان نشان دهنده تلاش برای خارج کردن مغز استخوان به عنوان منبع دیگری از چربیها و کالریها بوده است.
به طور کلی، شواهد نشان میدهد که این بقایای انسانی به طور سیستماتیک برای مصرف دستکاری شدهاند، به نحوی که افراد معمولا مغذیترین قسمتها را در اولویت قرار میدادند.