فال حافظ دوشنبه یک اردیبهشت ۱۴۰۴

به فال اعتقاد نداشته باش، ولی نیم نگاهی به آن داشته باش، اگر موافق این ضرب المثل هستید فال حافظ دوشنبه یک اردیبهشت ۱۴۰۴ را بخوانید.

فال حافظ دوشنبه یک اردیبهشت ۱۴۰۴

متولدین فروردین

غزل شماره: ۳۰۲

خوش  خبر  باشی ای نسیم شمال

که به ما می‌رسد زمان وصال

قصه العشق لا انفصام لها

فصمت‌ها هنا لسان القال

مالسلمی و من بذی سلم

این جیراننا و کیف الحال

عفت الدار بعد عافیه

فاسالوا حالها عن الاطلال

فی جمال الکمال نلت منی

صرف الله عنک عین کمال

یا برید الحمی حماک الله

مرحبا مرحبا تعال تعال

عرصه بزمگاه خالی ماند

از حریفان و جام مالامال

سایه افکند حالیا شب هجر

تا چه بازند شب روان خیال

ترک ما سوی کس نمی‌نگرد

آه از این کبریا و جاه و جلال

حافظا عشق و صابری تا چند

ناله عاشقان خوش است بنال

تعبیر فال حافظ :

خبری را که مدت‌ها در انتظارش بودید، رسیده است. زمان وصال نزدیک است. قصه‌ی عشق آغاز شده و زمان  جدایی  به پایان رسیده است. شما نیز به کمال و جمال خواهید رسید. میدان برای نشان دادن هنرهایتان خالی است؛ پس فردِ میدان باشید.

متولدین اردیبهشت

غزل شماره: ۱۱۴

همای اوج سعادت به دام ما افتد

اگر تو را گذری بر مقام ما افتد

حباب وار براندازم از نشاط کلاه

اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد

شبی که ماه مراد از افق شود طالع

بود که پرتو نوری به بام ما افتد

به بارگاه تو چون باد را نباشد بار

کی اتفاق مجال سلام ما افتد

چو جان فدای لبش شد خیال می‌بستم

که قطره‌ای ز زلالش به کام ما افتد

خیال زلف تو گفتا که جان وسیله مساز

کز این شکار فراوان به دام ما افتد

به ناامیدی از این در مرو بزن فالی

بود که قرعه دولت به نام ما افتد

ز خاک کوی تو هر گه که دم زند حافظ

نسیم گلشن جان در مشام ما افتد

تعبیر فال حافظ :

تقاضای خویش را بلند بگویید تا شاید کسی حرف‌هایتان را بشنود یا این‌که شکار به دام شما بیفتد، یعنی به مقصد برسید. این فال را نیز به امید آن گشوده‌اید که دولت و شام نصیبتان شود. پس آن روز بسیار نزدیک است و شما به بلندترین جایگاه خوش‌بختی و مقام دست پیدا خواهید کرد.

متولدین خرداد

غزل شماره: ۱۵۱

دمی با غم به سر بردن جهان یک سر نمی‌ارزد

به می بفروش دلق ما کز این بهتر نمی‌ارزد

به کوی می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند

زهی سجاده تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد

رقیبم سرزنش‌ها کرد کز این باب رخ برتاب

چه افتاد این سر ما را که خاک در نمی‌ارزد

شکوه تاج سلطانی که بیم جان در او درج است

کلاهی دلکش است اما به ترک سر نمی‌ارزد

چه آسان می‌نمود اول غم دریا به بوی سود

غلط کردم که این طوفان به صد گوهر نمی‌ارزد

تو را آن به که روی خود ز مشتاقان بپوشانی

که شادی جهان گیری غم لشکر نمی‌ارزد

چو حافظ در قناعت کوش و از دنیی دون بگذر

که یک جو منت دونان دو صد من زر نمی‌ارزد

تعبیر فال حافظ :

دنیا و تمام آن‌چه در آن است، نمی‌ارزد که بخواهید به‌خاطرش اشک بریزید و غصه بخورید. گول بعضی از افراد را نخورید که می‌خواهند شما را از ایمانتان جدا کنند و به راه کج بکشانند. سجاده‌ی تقوای خویش را با خواندن  نماز  رنگین کنید. اگر به حرف دوستانتان گوش کنید، پشیمان خواهید شد. قناعت پیشه کنید تا تاج سلطنت بر سرتان بگذارند.

متولدین تیر

غزل شماره: ۱۳۱

بیا که ترک فلک خوان روزه غارت کرد

هلال عید به دور قدح اشارت کرد

ثواب روزه و حج قبول آن کس برد

که خاک میکده عشق را زیارت کرد

مقام اصلی ما گوشه خرابات است

خداش خیر دهاد آن که این عمارت کرد

بهای باده چون لعل چیست جوهر عقل

بیا که سود کسی برد کاین تجارت کرد

نماز در خم آن ابروان محرابی

کسی کند که به خون جگر طهارت کرد

فغان که نرگس جماش شیخ شهر امروز

نظر به دردکشان از سر حقارت کرد

به روی یار نظر کن ز دیده منت دار

که کار دیده نظر از سر بصارت کرد

حدیث عشق ز حافظ شنو نه از واعظ

اگر چه صنعت بسیار در عبارت کرد

تعبیر فال حافظ :

کسب‌و‌کارتان پررونق می‌شود و به سود کلانی دست پیدا می‌کنید. در حال معامله، زهد و تقوا را کنار نگذارید، چون برکت مالتان از بین می‌رود. به زیارت مکه‌ی مکرمه خواهید رفت. به کسی با نگاه تحقیرآمیز نگاه نکنید تا همیشه مقام و منزلت داشته باشید.

متولدین مرداد

غزل شماره: ۴۰۲

نکته‌ای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین

عقل و جان را بسته زنجیر آن گیسو ببین

عیب دل کردم که وحشی وضع و هرجایی مباش

گفت چشم شیرگیر و غنج آن آهو ببین

حلقه زلفش تماشاخانه باد صباست

جان صد صاحب دل آن جا بسته یک مو ببین

عابدان آفتاب از دلبر ما غافلند

ای ملامتگو خدا را رو مبین آن رو ببین

زلف دل دزدش صبا را بند بر گردن نهاد

با هواداران ره رو حیله هندو ببین

این که من در جست و جوی او ز خود فارغ شدم

کس ندیده‌ست و نبیند مثلش از هر سو ببین

حافظ ار در گوشه محراب می‌نالد رواست

ای نصیحتگو خدا را آن خم ابرو ببین

از مراد شاه منصور ای فلک سر برمتاب

تیزی شمشیر بنگر قوت بازو ببین

تعبیر فال حافظ :

شما فکر می‌کنید این چند صباح زندگی را باید خوش بود و خوش گذراند. هرقدر که به شما می‌گویند به فکر آینده هم باشید، می‌گویید هستم، ولی غافلید. دوستانتان با حیله و نیرنگ از شما سوءاستفاده می‌کنند، ولی متوجه نمی‌شوید. روزی می‌رسد که از عیش و طرب سیر شده‌اید و دیگر آهی در بساط ندارید. پس سرکش نباشید و از زور و قوّت بازویتان اکنون استفاده کنید؛ وقت برای خوشی زیاد است.

متولدین شهریور

غزل شماره: ۲۴

مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست

که به پیمانه کشی شهره شدم روز الست

من همان دم که وضو ساختم از چشمه عشق

چارتکبیر زدم یک سره بر هر چه که هست

می بده تا دهمت آگهی از سر قضا

که به روی که شدم عاشق و از بوی که مست

کمر کوه کم است از کمر مور این جا

ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست

بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد

زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست

جان فدای دهنش باد که در باغ نظر

چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست

حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد

یعنی از وصل تواش نیست بجز باد به دست

تعبیر فال حافظ :

صلاح در این است که فعلاً به عهدی که بسته‌اید، عمل کنید. درست است که پشیمان شده‌اید، اما خود را به دست سرنوشت سپرده‌اید. رحمت خداوند شامل حالتان می‌شود و اقبال بلند و ثروت زیادی به شما می‌بخشد. اما مواظب باشید با وزیدن باد غفلت، زود همه‌چیز را از دست ندهید.

 متولدین مهر

غزل شماره: ۳۵۶

گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم

ز جام وصل می‌نوشم ز باغ عیش گل چینم

شراب تلخ صوفی سوز بنیادم بخواهد برد

لبم بر لب نه ای ساقی و بستان جان شیرینم

مگر دیوانه خواهم شد در این سودا که شب تا روز

سخن با ماه می‌گویم پری در خواب می‌بینم

لبت شکر به مستان داد و چشمت می به میخواران

منم کز غایت حرمان نه با آنم نه با اینم

چو هر خاکی که باد آورد فیضی برد از انعامت

ز حال بنده یاد آور که خدمتگار دیرینم

نه هر کو نقش نظمی زد کلامش دلپذیر افتد

تذرو طرفه من گیرم که چالاک است شاهینم

اگر باور نمی‌داری رو از صورتگر چین پرس

که مانی نسخه می‌خواهد ز نوک کلک مشکینم

وفاداری و حق گویی نه کار هر کسی باشد

غلام آصف ثانی جلال الحق و الدینم

رموز مستی و رندی ز من بشنو نه از واعظ

که با جام و قدح هر دم ندیم ماه و پروینم

تفسیر فال حافظ :

رشته‌ی کار از دستتان خارج شده است. کار امروزتان را به فردا موکول نکنید. هرچند می‌دانید راهی را که انتخاب کرده‌اید، بسیار سخت و پرفراز و نشیب است، ولی به‌خاطر نتیجه‌ی شیرینش تحمل می‌کنید. رحمت خداوند شامل حالتان می‌شود و خیلی زود به مراد دلتان می‌رسید، و این از وفا، صداقت، ایمان و حق‌گویی‌تان است.

متولدین آبان

غزل شماره: ۱۵۷

هر که را با خط سبزت سر سودا باشد

پای از این دایره بیرون ننهد تا باشد

من چو از خاک لحد لاله صفت برخیزم

داغ سودای توام سر سویدا باشد

تو خود ای گوهر یک دانه کجایی آخر

کز غمت دیده مردم همه دریا باشد

از بن هر مژه‌ام آب روان است بیا

اگرت میل لب جوی و تماشا باشد

چون گل و می دمی از پرده برون آی و درآ

که دگرباره ملاقات نه پیدا باشد

ظل ممدود خم زلف توام بر سر باد

کاندر این سایه قرار دل شیدا باشد

چشمت از ناز به حافظ نکند میل آری

سرگرانی صفت نرگس رعنا باشد

تفسیر فال حافظ :

هر کس با خدا باشد و از راه او بیرون نرود، غمی به دل او راه پیدا نمی‌کند و هر لحظه‌ی عمر خود را وقف او می‌نماید. فرصت را غنیمت بدانید، راه بازگشتی ندارید. آفرین بر شما که عقلتان به شما دستور می‌دهد، نه دلتان. خواندن نماز و داشتن ایمان، راه را برایتان هموار می‌سازد.

متولدین آذر

غزل شماره: ۱۸۵

نقدها را بود آیا که عیاری گیرند

تا همه صومعه داران پی کاری گیرند

مصلحت دید من آن است که یاران همه کار

بگذارند و خم طره یاری گیرند

خوش گرفتند حریفان سر زلف ساقی

گر فلکشان بگذارد که قراری گیرند

قوت بازوی پرهیز به خوبان مفروش

که در این خیل حصاری به سواری گیرند

یا رب این بچه ترکان چه دلیرند به خون

که به تیر مژه هر لحظه شکاری گیرند

رقص بر شعر تر و ناله نی خوش باشد

خاصه رقصی که در آن دست نگاری گیرند

حافظ ابنای زمان را غم مسکینان نیست

زین میان گر بتوان به که کناری گیرند

تفسیر فال حافظ :

مصلحت در این است که به کمک یار بشتابید. خودتان را کنترل کنید. فعلاً باید از صحبت کردن پرهیز کنید تا بتوانید یار را از بند نجات دهید. عده‌ای می‌خواهند به شما آسیب برسانند؛ از آن‌ها دوری کنید.

 متولدین دی

غزل شماره: ۲۸۲

ببرد از من قرار و طاقت و هوش

بت سنگین دل سیمین بناگوش

نگاری چابکی شنگی کلهدار

ظریفی مه وشی ترکی قباپوش

ز تاب آتش سودای عشقش

به سان دیگ دایم می‌زنم جوش

چو پیراهن شوم آسوده خاطر

گرش همچون قبا گیرم در آغوش

اگر پوسیده گردد استخوانم

نگردد مهرت از جانم فراموش

دل و دینم دل و دینم ببرده‌ست

بر و دوشش بر و دوشش بر و دوش

دوای تو دوای توست حافظ

لب نوشش لب نوشش لب نوش

تفسیر فال حافظ :

برای دیدن یار، هوش و حواس خودتان را از دست داده‌اید، اما مطمئن نیستید که او هم مانند شما هست یا نه. تمام فکر، اندیشه و قلبتان تسخیر او شده و از زندگی روزمره دست کشیده‌اید. عشقتان بسیار عمیق و پاک است. کمی صبر کنید؛ خداوند داروی درد شما را می‌داند و اوست که درمانگر است.

متولدین بهمن

غزل شماره: ۱۶۸

گداخت جان که شود کار دل تمام و نشد

بسوختیم در این آرزوی خام و نشد

به لابه گفت شبی میر مجلس تو شوم

شدم به رغبت خویشش کمین غلام و نشد

پیام داد که خواهم نشست با رندان

بشد به رندی و دردی کشیم نام و نشد

رواست در بر اگر می‌تپد کبوتر دل

که دید در ره خود تاب و پیچ دام و نشد

بدان هوس که به مستی ببوسم آن لب لعل

چه خون که در دلم افتاد همچو جام و نشد

به کوی عشق منه بی‌دلیل راه قدم

که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد

فغان که در طلب گنج نامه مقصود

شدم خراب جهانی ز غم تمام و نشد

دریغ و درد که در جست و جوی گنج حضور

بسی شدم به گدایی بر کرام و نشد

هزار حیله برانگیخت حافظ از سر فکر

در آن هوس که شود آن نگار رام و نشد

تفسیر فال حافظ :

راهی که انتخاب نموده‌اید، راه درستی نیست و بر مبنای هوی و هوس این راه را می‌روید. برگردید چون غیر از ضرر چیز دیگری ندارد. سودی نمی‌کنید و کسی هم به شما کمک نمی‌کند. به پیغامی که برایتان می‌فرستند، اهمیت ندهید چون می‌خواهند شما را به دام بیندازند.

 متولدین اسفند

غزل شماره: ۱۳۵

چو باد عزم سر کوی یار خواهم کرد

نفس به بوی خوشش مشکبار خواهم کرد

به هرزه بی می و معشوق عمر می‌گذرد

بطالتم بس از امروز کار خواهم کرد

هر آبروی که اندوختم ز دانش و دین

نثار خاک ره آن نگار خواهم کرد

چو  شمع  صبحدمم شد ز مهر او روشن

که عمر در سر این کار و بار خواهم کرد

به یاد چشم تو خود را خراب خواهم ساخت

بنای  عهد  قدیم استوار خواهم کرد

صبا کجاست که این جان خون گرفته چو گل

فدای نکهت گیسوی یار خواهم کرد

نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ

طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد

تفسیر فال حافظ :

عجله کنید؛ روزهایتان را به بطالت می‌گذرانید و این باعث می‌شود که علم و دین را فراموش کنید. به یاد عهدی بیفتید که در زمان قدیم با خود و خدا بسته‌اید. صفای دل را در راه عشق پیدا کنید که بدون عشق، باز هم عمرتان به هدر می‌رود.

منبع: تصویر زندگی
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید