گفتوگوی خواندنی خبرفوری با فریدون مجلسی – بخش دوم
ترامپ فکر میکند مالک آمریکاست / اسرائیل، دلیل اصلی اختلاف تهران و واشنگتن است / برنده اختلافات ایران و اعراب، تلآویو است
فریدون مجلسی، از دیپلماتهای کهنهکار کشورمان در گفتوگو با خبرفوری، به چالشهای منطقهای پیشروی ایران و نقد سیاستهای دونالد ترامپ در قبال کشورمان پرداخته است.
فریدون مجلسی از دیپلماتهای باسابقه کشور است که به واسطه ماموریتهای مختلف، اشراف خوبی به مسائل مورد اختلاف میان ایران و آمریکا دارد. او در گفتوگو با خبر فوری که بخش دوم از گفتوگویی است که هفته وی از او منتشر شد، «اسرائیل» را محور اصلی چالشهای پیشروی تهران و واشنگتن ارزیابی کرده است.
بخش اول از این گفتگو را اینجا بخوانید و در ادامه، بخش دوم از گفتوگو با این دیپلمات را دنبال کنید و در ادامه فیلم این مصاحبه را ببینید.
با توجه به مدت قابل توجهی که از استقرار دونالد ترامپ در کاخ سفید گذشته، شما سیاست خاورمیانهای آمریکا را بویژه در رابطه با تقابلهایی که در منطقه مثل عربستان، قطر، ترکیه و اسرائیل وجود دارد، چگونه ارزیابی میکنید؟
یک بخشی از سیاستهای آمریکا مربوط میشود به سیاستگذاری های سیستمی که حتی در اختیار رئیس جمهورهای این کشور نیست. در این مورد رئیس جمهور فعلی آمریکا آزادی عمل چندانی ندارد. حتی ممکن است او چنین تصوری داشته باشد که اختیاری در این زمینه دارد و ممکن است بخواهد اقداماتی انجام دهد. ولی خواهد دید که به بن بست برمیخورد و برنامههای او عملی نمیشود. بستر اصلی آن است که سیستم براساس مطالعات استراتژیک و راهبردی از مدتها قبل این را تنظیم کرده و براساس محورهای تعیین شده دولتمردان میتوانند حرکتی انجام دهد والبته به فراخور وقایع و رخدادهای روز مورد اصلاح قرار میگیرد. از طرفی دیگر رفتارهای شخصی ترامپ بسیار غیرحرفهای است و اساسا به شخصیت او برمیگردد. ایشان از کاباره و نمایش و سرمایهگزاری روی هتلها و... بلند شده و بزرگترین موفقیت زندگی خود یعنی تصدی ریاست جمهوری آمریکا رسیده است. او می خواهد رفتاری در پیش بگیرد با این فرض که گویی مدیرعامل آمریکا است. در صورتی که حتی تعیین سفیر از سوی رئیس جمهور در آمریکا به سهولت صورت نمیگیرد. نمونه آن مخالفت سنا با تصمیم بیل کلینتون برای انتخاب حسن نمازی یکی از ایرانی تباران به عنوان سفیر است. در چنین مملکتی چگونه می شود که داماد ترامپ به عنوان رئیس دفتر و دخترش که تنها حسنش زیبایی است به عنوان مشاور رئیس جمهور انتخاب شوند. تاکنون چنین چیزی در آمریکا سابقه نداشته است. خویشاوند سالاری علامت غیر حرفهای بودن کسانی است که به یکباره از خیابان به عرصه سیاست وارد میشوند. این غیر حرفه ای بودن ترامپ در نوع رفتارش با عربستان مشهود است. او قبل از سفر عربستان را حامی تروریسم خواند اما در جریان سفر به این کشور از ادعای سابق خود برگشت و ایران را به دفاع از تروریسم متهم کرد. حتی القاعده و دیگر گروههای تروریستی که کاملا با ایران در تضاد هستند به عنوان عناصر مورد حمایت ایران عنوان کرد. بهتر حال یک سیاستمدار تجربیاتی را گذرانده و آگاهی، اطلاعات و سوادی دارد. طبعا چنین مسائلی بار وجدانی برای یک انسان دارد اما او چنین مسائلی را درک نمیکند. به همین دلیل در برابر او مقاومت های شدیدی از همان روز اول شروع شده است. کسانی که همکاری با او را قطع کرده اند به دو دلیل بوده. یکی اینکه با احساس قدرت و اتکا به ثروت بی احترامیهای زیادی به همکاران خود میکند و بر این باور است که دیگران برده او هستند و دوم اینکه برخی عقاید او را نمیپذیرند و همکاری با او را موجب شرمساری میدانند و ادامه همکاری با او را ضربه جبران ناپذیری به اعتبار خود می پندارند. رئیس مجلس نمایندگان در گنگره هم که از ترامپ انتقاد میکند و موضوع انتقاد از حمایت حزبی هم فراتر رفته است. حتی تردیدهایی هم از نظر سلامت روانی درمورد ترامپ مطرح است. البته تاکنون کنگره از بندی که مربوط به استیضاح یا توضیح خواستن از رئیس جمهور است، استفاده نکرده که اگر چنین اتفاقی بیفتد او باید توضیح دهد و در پی آن محاکمه شود.
با این حال تغییرات در کاخ سفید نشان میدهد ترامپ دنبال همسو کردن کابینه با ایدههای خود است.
تصور نمی کنم که ترامپ بتواند کابینه همراه با خود را بوجود آورد برای اینکه هر کدام از آن اعضا باید به تصویب سنا برسند و سنا هم چنین تمایلی ندارد چون سنا خواهان افرادی است که بتوانند در مقابل تمایلات ترامپ ایستادگی کنند تا او مهار شود. گرچه او را مهارناپذیر میدانم. مثلا تیلرسون وزیر خارجه فعلی آمریکا آدم حرفهای، قدیمی و کارکشته است. او در برابر گفتهها و رفتارهای ترامپ منشی متفاوتی در پیش گرفته است. نمونهاش رفتار ترامپ با موضوع قطر است که براساس قراردادی هنگفتی که رئیس جمهور آمریکا با عربستان بسته است از موضع این کشور علیه قطر حمایت کرده است و شاید نداند که آمریکا در قطر پایگاه نیروی دریایی دارد. گاهی آدم از مواضع برخی شیخ نشینان هم تعجب میکند که چگونه نمیدانند پذیریش برخی خواستههای تحمیلی برای یک کشور با غیر ممکن است. در مقابل وزیر خارجه آمریکا بلافاصله از موضع قطر دفاع کرد و خواست به نوعی رفتار ترامپ را پرده پوشی کند.
جبهه بندی اعراب علیه ایران بیشتر به نفع اسرائیل است. برای اینکه اگر جنگی میان ایران و عربستان شود بسیاری از امکانات دو کشور از دست خواهد رفت البته ما در عرض چند روز میتوانیم بسیاری از مناطق کشورهای عربی را با خاک یکسان کنیم و در عین حال آنها هم که دست به سینه نیستند و میتوانند تمام سرمایهگذاریهای ما را در بوشهر و ماهشهر، عسلویه، پتروشیمی، فولاد بندر عباس را مورد تعرض قرار بدهند
در چنین شرایطی ایران باید در مقابل دولت آمریکا چه واکنشی داشته باشد؟
در شرایط کنونی که دولت در پنجمین سال فعالیت خود قرار دارد و در عرصه جهانی اعلام کرده که من بر مبنای اعتدال، عدالت، تعامل و بازگشت به صحنه بین المللی رفتار می کنم و راست هم می گوید اما همچنان برخی از کشورها برای سرمایهگذاری در ایران احتیاط میکنند. بعضی از کشورها هم ساز ناسازگار می زنند و علیه ایران با برخی دیگر از کشورها یارگیری میکنند. در سوریه و عراق کشورهایی که خودشان حضور دارند اما علیه ایران بهانه جویی میکنند. یا در یمن از کسی به عنوان رئیس جمهور حمایت میکنند که از توانایی لازم برخوردار نیست. خوشبختانه هیچ نشانهای از دخالت ایران در یمن به جز همان ادعاهایی که عربسان مطرح میکند نشده است.
در نقطه مقابل روابط ایران با کشورهایی مثل عربستان، ترکیه قرار دارد که کشورمان توانسته با وجود رنگهایی که روابطش با ترکیه داشته با متانتی شرایط را اداره کند و عملکرد غیر حرفه ای از خود نشان نداده است. به همین خاطر است که ترکیه ناچار است که باز سراغ ایران بیاید و همکاری کند. همکاری ایران و روسیه و ترکیه درباره ترکیه امیدبخش است چون اگر سوریه آرام باشد بهانهها و هزینههایی از ایران برداشته می شود . بعد از آن هم نوبت ساخت و ساز و جبران خرابیها است و زمینه برای همکاری و سرمایه گذاری و صادرات ایران به سوریه فراهم میشود اما عنصر اصلی در این باره کماکان آمریکا است که با قدرت زیادی در صحنه حضور دارد و صدام حسین را از عراق برداشته . با این وصف گرچه هدفش این نبود اما با این کار و از میان برداشتن طالبان از افغانستان هدیه و کادویی به ایران داده است.
با همه این اشتراکات موردی، ایران و آمریکا همچنان در منطقه رقیبی جدی محسوب میشوند و واشنگتن بهدنبال ضربه زدن به منافع کشورمان است. اینطور نیست؟
ریشه خصومت دیرینه آمریکا با ایران به اسرائیل برمیگردد. شاه وقتی که رفت به آمریکا سفر کرد اما عملا از آنجا هم رانده شد و این بهانه ای برای یک خصومت 40 ساله نمی تواند. حتی کمک کردن آمریکا برای روی کارآمدن ارتشبد زاهدی در ایران هم چندان برای خصومتی طولانی نیست. سالها قبل موضوع ویتنام و دخالت آمریکا پیش آمد و همچنین یک بمب اتمی در هیروشیما منفجر شده است اما تاثیری به مثابه نوع روابط ایران و آمریکا نگذاشته است. اما مسالهای که حاد شده این است که آنها از اسرائیل حمایت می کنند و ایران هم به عنوان به یک کشور حمایتش را از حقوق مردم فلسطین با خواستههای اعراب همساز کند. یعنی آنها هستند که باید در خط اول جبهه باشند و برای ایران این وظیفه تاریخی و فرهنگی و اخلاقی است که از این جبهه حمایت کند. اگر کار به اینجا بکشد دیگر مسائل جدی در روابط میا ایران و آمریکا وجود ندارد. قبلا می گفتند دوری و دوستی من به عبارت دوری و عدم خصومت رضایت میدهم. برای اینکه ما احتیاج به آرامش و سکون داریم. تعامل و تجارت و اقتصاد در سایه آرامش فراهم میشود.
باید به واقعیت روزگار تن داد. ما نباید از اصول اخلاقی و اعتقادی خود دست برداریم. دولت ایران در حدود یک میلیارد دلار از اسراییل طلبکار بود. بدهی اسرائیل میراث حکومت قبلی ایران بود. دولت ایران سالها دنبال این طلب نرفت. چون اگر برای این کار باید پای میز مذاکره مینشست. شکایت ایران هم میبایست در قالب دادخواستی تنظیم و به داوری اتاق بازرگانی در آی سی سی ژنو ارائه میداد. وقتی دادخواست ارائه می شود هم دادخواه و هم خوانده باید معلوم می شد. دادخواه که ایران بود اما خوانده باید نام اسرائیل قید میشد. بنابراین تا سالها این موضوع پیگیری نشد اما اخیر خواندم که در نهاد حقوقی مورد نظر ایران حکمی به میزان دومیلیارد و سیصد میلیون دلار گرفته است و در این داوری برنده شده است و این بار اسرائیل شکایت کرده است. در داوری مجدد، ایران علاوه بر برنده شدن، حکم دریافت سود از زمان صدور حکم اولیه را دریافت کرده است. واقعیت ها و منافع ملی نباید قربانی لفاظیها و مباحث شعاری شود. میتوان با کشوری اختلاف داشت و به جنایاتش هم معترض بود اما منافع ملی و حقوق نباید فراموش شود. البته نمیتوان انتظار داشت که ایران هم مدعی براندازی اسرائیل باشد و هم خواهان استمرار برجام.
در شرایط فعلی، صفآراییهای منطقهای را چطور میبینید؟
جبهه بندی اعراب علیه ایران بیشتر به نفع اسرائیل است. برای اینکه اگر جنگی میان ایران و عربستان شود بسیاری از امکانات دو کشور از دست خواهد رفت البته ما در عرض چند روز میتوانیم بسیاری از مناطق کشورهای عربی را با خاک یکسان کنیم و در عین حال آنها هم که دست به سینه نیستند و میتوانند تمام سرمایهگذاریهای ما را در بوشهر و ماهشهر، عسلویه، پتروشیمی، فولاد بندر عباس را مورد تعرض قرار بدهند. طبعا این شرایط اگر اتفاق بیفتند به نفع اسرائیل است. البته وزیر امور خارجه ایران بارها اعلام کرده است که ایران در حمله به هیچ کشوری پیشقدم نخواهد بود. یعنی ما به خواهان اطمینان دادن به کشورهای دیگر هستیم. اما متاسفانه دولت پیشین شعارهایی داده که زیانهای طولانی مدتی برجای گذاشته است. اینجا موضوعی مطرح میشود. به نظر من مساله کشور دانستن یا ندانستن اسرائیل موضوع لاینحل ما است.
17
امیدوارم این نظر پخش بشه. قصد توهین ندارم. ولی ایشون ظاهرا کلا در عالمی غیر از عالم ما سیر میکنند. زمان احمدی نژاد بارها کشور های عالم از شرق تا غرب از سیاست های ایران حمایت کردند. چطور و به چه دلیل مخالفت چند کشور بدون تمدن به رهبری آمریکا رو به معنای انزوا میدونید. معیار به انزوا رفتن از نظر شما چیست؟ دیدگاه ایران در زمینه مسائل مختلف جهانی زمان احمدی نژاد به دنیا معرفی شد. مسائلی مثل هولوکاست، یهودیان، اسرائیل، احمدی نژاد به عالم فهماند که بین اسرائیل (صهیونیسم) و یهودیت بسی تفاوت هست، و به دنیا نشون داد که لزوم از بین رفتن اسرائیل چیست و صلح واقعی وقتی به وجود میاد که اسرائیل از بین برود، نشون داد که این به معنای نژادپرستی نیست. راه رو برای روحانی هموار کرد. مسائلی مثل بی عدالتی در ساختار سازمان ملل، تشکیل گردهمایی های مختلف با دعوت از مهمانان خارجی در ایران جهت تبلیغ و ارسال دیدگاه ایران به جهان و دهها مورد دیگر اینها رو از دولت احمدی نژاد حذف کنی چه چیزی برای روحانی میموند؟ هیچ! روحانی دستش خالی بود. این آدم کرواتی و شیک محترم هستند ولی دیدگاهشون انحراف داره و همون نظرات دولت مردان آمریکایی به صورت معتدلش هست. به سختی میشه ایشون رو یک ایرانی نامید (از نقطه نظر فرهنگی)
افسوس که بر گنج شما پرده شمایید.
این دیوانه ترامپ فکر میکند مالک همه دنیاست احمق