مذاکره کننده سابق امریکایی تحلیل کرد:
جزئیات تفاهمات ایران و آمریکا
دولت بایدن در حال مذاکره بر سر توافق نامه کتبی رسمی با ایران نیست بلکه به دنبال آن چیزی است که به نظر می رسد مجموعه ای از تفاهمات متقابل توافق شده اما نانوشته است که به صورت یک جانبه و شاید با درجاتی از هماهنگی اجرا شود.
آرون دیوید میلر؛ مذاکره کننده سابق دولت های دموکرات و جمهوری خواه در وزارت خارجه امریکا در امور خاورمیانه و از اعضای ارشد بنیاد کارنگی برای صلح بین المللی است.
به گزارش فارین پالیسی، هفته گذشته، ایران چهار شهروند ایرانی - آمریکایی دوتابعیتی را که در زندان اوین تهران محبوس بودند به حبس خانگی منتقل کرد. گزارش شده که این انتقال اولین گام از مجموعه اقداماتی است که در نهایت آزادی پنج شهروند آمریکایی را تضمین می کند. در ازای آن ایران میتواند نزدیک به ۶ میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده خود برای نظارت دقیق بر مخارج غذا و دارو مورد استفاده قرار دهد. جای تعجبی نیست که واکنش منتقدانی در امریکا قابل پیش بینی بوده است. "تام کاتن" سناتور ایالات متحده این معامله را "باج" و یک اقدام همراه با "مماشات" از سوی دولت بایدن خوانده است. سناتور "جیم ریش" عقیده داشت که این امر "سرمایه ای بادآورده" برای ایران و اقدامات آن کشور به همراه خواهد داشت. با این وجود، نباید فراموش کنیم که پنج آمریکایی آزاد میشوند که برخی از آنان سال ها زندانی شده اند و ایران به منابع مالی خود که صرفا برای خریدهای بشر دوستانه به شدت تحت نظارت خواهد بود دسترسی نخواهد داشت. البته برای منتقدان این توافق این واقعیت قابل تغییر است و پولی را که ایران می تواند برای اهداف بی ثبات سازنده مورد استفاده قرار دهد آزاد خواهد شد. آنان معتقدند تنها راه مواجهه امریکا با حکومت ایران باید اعمال فشار بیش تر باشد. ممکن است موارد بیش تری برای دوست نداشتن وجود داشته باشد. فارغ از آزادی گروگان ها مقام های آمریکایی برای ایجاد مجموعه ای از تفاهمات غیررسمی و نانوشته با ایران کار می کنند که برای کاهش تنش ها به ویژه در مورد موضوعاتی مانند غنی سازی اورانیوم و شاید در مقطعی برای بازگشت به یک توافق رسمی تر مانند توافق 2015 طراحی شده اند.
با این وجود، نکته اصلی در اینجاست: هیچ معامله خوبی با ایران وجود ندارد و صرفا معاملات بد و بدتر وجود دارند. برای دولت امریکا که اکنون با بشقابی پر از دردسر از وضعیت اوکراین و روسیه گرفته تا چین و کارزار انتخاباتی مجدد برای ریاست جمهوری مواجه است تلاش برای جلوگیری از یک بحران جدی بر سر برنامه هسته ای ایران یک بازی هوشمندانه و مسئولانه است. آخرین چیزی که دولت بایدن به آن نیاز دارد بحران خاورمیانه بر سر برنامه هسته ای کنترل نشده است که اورانیوم را در سطوح تسلیحاتی غنی می کند.
اگر استراتژی و هم چنین اقبال با دولت بایدن یار باشد آن دولت ممکن است بتواند پرونده ایران را تا پس از انتخابات ریاست جمهوری بعدی مدیریت کند. البته هیچ کس نباید برخی اقدامات را دست کم بگیرد که ممکن است منجر به رخدادی انفجاری و غیر قابل پیش بینی شود.
هرکسی که شاهد روند پرپیچ و خم مذاکره با ایران بر سر موضوع هسته ای بوده می داند که هیچ توافقی با ایران وجود ندارد بلکه صرفا توافق های تاکتیکی امکان پذیر هستند. این بدان معنا نیست که محدودیت ها و رفتار واشنگتن به ویژه تصمیم بیملاحظه دولت ترامپ در سال ۲۰۱۸ برای کناره گیری از برجام نیز بخش مهمی از مشکلی که امروز دولت بایدن با آن مواجه بوده نیستند.
به بیان ساده آمریکا با ایران مشکل راهبردی دارد اما راه حل راهبردی ندارد. همه تلاشهای واشنگتن از توافق هستهای 2015 ایران گرفته تا تازه ترین تلاش برای کاهش تنش از طریق مجموعه ای از تفاهم ها اقداماتی معاملاتی و نه تحول آفرین بوده اند. همه توافق ها موقت و نه نهایی بوده اند همه توافق ها جزئی و نه جامع بوده اند و همه تلاش های دیپلماتیک توسط سیاست داخلی ایالات متحده و ایران محدود می شوند که به شدت محدودیت های ممکن را مشخص می سازد.
ایران اکنون کشوری در آستانه دستیابی به تسلیحات هسته ای و یا توان ساخت آن است. این بدان معناست که ایران ظرفیت توسعه همه عناصر مورد نیاز برای ساخت بمب از جمله توانایی تولید مواد شکافت پذیر کافی در سطح درجه تسلیحاتی برای حداقل دو سلاح هسته ای را در اختیار دارد. این بدان معنا نیست که ایران در مسیر خوبی برای ساخت تسلیحات قرار دارد یا حتی تصمیم به انجام این کار گرفته است. با این وجود، ایران دانش، فناوری و منابع لازم را دارد که به گفته برخی کارشناسان ظرف دو سال می تواند به تسلیحات دست یابد.
تنها راه تضمین این که ایران هرگز به سلاح هسته ای دست پیدا نکند تغییر رژیم در ایران است تغییر به رژیمی که نیاز یا تمایلی به دستیابی به این تسلیحات نداشته باشد، دشمن بسیار کمتری با غرب داشته باشد و بیشیتر در منطقه ادغام شده و به دنبال گسترش یک ایدئولوژی انقلابی در خارج از کشور نباشد. صادقانه بگویم تصور تحقق این سناریو به زودی ناممکن یا اصولا بسیار سخت خواهد بود.
به جز تغییر رژیم همه گزینه های موجود از جمله دیپلماسی و فشار اقتصادی و سیاسی تنها راه حل های موقتی را ایجاد می کنند. حتی استفاده از نیروی نظامی در بهترین حالت ممکن است برنامه ایران را به تاخیر بیندازد و به گفته "تامیر هیمن" رئیس سابق اطلاعات نظامی اسرائیل استفاده از قوه قهریه حتی می تواند تمایل ایران به سوی ساخت بمب اتمی را تشدید کند. می توان یک مورد قوی برای پیگیری رویکردی مبتنی بر بازدارندگی ایجاد کرد: تحریم های اقتصادی پایدار و فشار سیاسی و هم چنین آماده سازی یک گزینه نظامی معتبر همراه با هشدارهای خصوصی و عمومی مبنی بر آمادگی ایالات متحده برای حمله در صورت غنی سازی خاص و یا عبور ایران از خطوط قرمز تسلیحاتی. با این وجود، ایران کماکان به مثابه یک پیچ گوشتی از یک سلاح هسته ای باقی خواهد ماند و بدون برخی مسیرهای دیپلماتیک برای تعیین این که آیا برنامه هسته ای ایران ممکن است توسط یک توافق رسمی محدود شود یا خیر ممکن است مسئله صرفا در مورد زمانی باشد که تنش های منطقه ای به درگیری منجر شوند.
در واقع، اسرائیل و ایران سالهاست که درگیر یک بازی خطرناک حمله و حمله متقابل در جبهه های هوایی، زمینی، دریایی و سایبری در سوریه، لبنان، عراق و خلیج فارس بوده اند و آستانه تحمل اسرائیل برای اقدام نظامی عیله برنامه هسته ای ایران بسیار کم تر از امریکا می باشد.
رویکرد دولت بایدن باید در این چارچوب گزینه های بد درک شود. با تقریبا هیچ شانسی به منظور بازگشت به برجام 100 صفحه ای و بدون تمایل به این احتمال که غنی سازی بی رویه اورانیوم ایران ممکن است به حمله نظامی اسرائیل بالقوه شامل ایالات متحده منجر شود دولت بایدن به طور غیرمستقیم با ایران در مورد مجموعه تفاهماتی برای کاهش تنش مذاکره کرده است.
در طرف ایرانی تفاهمات گزارش شده در مطبوعات شامل محدود کردن غنی سازی 60 درصد، پایان دادن به حملات نیابتی به نیروهای آمریکایی در سوریه و عدم انتقال موشک های بالستیک به روسیه هستند. در طرف ایالات متحده (احتمالا با همکاری اروپایی ها) توافق بر سر عدم تشدید تحریم، عدم توقیف تانکرهای حامل نفت و عدم پیگیری و در دستور کار قرار دادن قطعنامه های تنبیهی علیه ایران در سازمان ملل یا آژانس بین المللی انرژی اتمی صورت گرفته است.
من به عنوان فردی که نزدیک به دو دهه در مذاکرات خاورمیانه نقش داشته ام معتقدم توجه به دو موضوع لازم است. نخست آن که هر آن چه که مطبوعات گزارش می دهند لزوما کل داستان آن چیزی نیست که توافق شده یا بر سر آن توافق صورت خواهد گرفت. دوم آن که مسئله این است که چه چیزی نوشته شده و چه چیزی نوشته نشده است. دولت بایدن در حال مذاکره بر سر توافق نامه کتبی رسمی با ایران نیست بلکه به دنبال آن چیزی است که به نظر می رسد مجموعه ای از تفاهمات متقابل توافق شده اما نانوشته است که به صورت یک جانبه و شاید با درجاتی از هماهنگی اجرا شود. برخی از این موارد ظاهرا در حال اجرا هستند: وال استریت ژورنال هفته گذشته گزارش داد که ایران "به طور قابل توجهی سرعت انباشت اورانیوم غنی شده با درجه تسلیحات را کاهش داده و مقداری از ذخایر خود را رقیق کرده است".
اگر شما در جایگاه تصمیم گیرندگان در واشنگتن بودید به صورت پیشگیرانه تلاش می کردید تا هرچه بیش تر مسائل را از خود دور نگه دارید
با این وجود، این فرآیند مبهم تر نیز می شود زیرا بسیاری از آن چه گزارش میشود نیازی به اجرای هیچ یک از طرفین ندارد و صرفا برای خویشتن داری و عدم انجام اقدامات خاص است. البته آزادی دوتابعیتی ایرانی - آمریکایی در مسیری جداگانه اما به وضوح بخشی از این اجرای هماهنگ توافق ها در دسته بندی متفاوتی قرار می گیرد. این ترتیبات باید رسمی شده و به دقت نظارت شوند. آخرین چیزی که دولت بایدن در پی یک توافق بحث برانگیز آزادی برای شهروندان زندانی آمریکایی در ازای دستیابی ایران به 6 میلیارد دلار درآمد نفت به آن نیاز دارد این است که ایران اقدامات تحریک آمیزی مانند غنی سازی اورانیوم تا 90 درصد انجام دهد. با این وجود، همان طور که جمله ای قدیمی که اغلب به غول بزرگ هالیوود یعنی "ساموئل گلدوین" نسبت داده می شود: "یک قرارداد شفاهی ارزش یک توافق مکتوب نوشته شده بر روی کاغذ را ندارد". بیایید امیدوار باشیم که گلدوین اشتباه می کرد.
در هر صورت دولت بایدن باید به کنگره چه در جلسه علنی و چه غیر علنی توضیخ دهد که چه تفاهماتی حاصل شده است.
"آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده تمام تلاش خود را کرده است تا ادعا کند که دولت بایدن به دنبال توافق هسته ای با ایران نیست و هفته گذشته اظهار داشت که تلاش های اخیر برای آزادی شهروندان آمریکایی موجب کاهش تحریم ها برای ایران نخواهد شد. با این وجود، شرایط آنان هر چه باشد حتی تفاهمات غیررسمی نیز در کنگره و اسرائیل با طیفی از واکنش ها از شک و تردید گرفته تا خصومت آشکار مواجه خواهند شد.
"بنیامین نتانیاهو" نخست وزیر اسرائیل این توافق را به عنوان کمک مالی به گروه های تروریستی تحت حمایت ایران مورد انتقاد قرار داد. همه دموکرات ها نیز مشتاقانه از مذاکره با ایران حمایت نمی کنند. سناتور "تیم کین" این سوال را مطرح کرد که چگونه می توان با توجه به سیاست داخلی نظام سیاسی ایران به آن نظام اعتباری برای دستیابی به یک توافق داد و سناتور گراهام به همراه سناتورهای دموکرات "رابرت منندز" و "ریچارد بلومنتال" طرحی را ارائه کردند که بر اساس آن مدیر اطلاعات ملی موظف است ظرف 48 ساعت پس از تولید یا داشتن اورانیوم با خلوص بیشتر از 60 درصد از سوی ایران کنگره را از این موضوع مطلع سازد.
در نتیجه چه مکتوب و چه شفاهی هیچ معامله خوبی با ایران وجود ندارد. شرایط گزارش شده تفاهم نه ذخایر اورانیوم ایران را کاهش می دهد و نه کار آن کشور بر روی سانتریفیوژهای پیشرفته را متوقف خواهد ساخت. ایران زمان بیش تری را برای تقویت تاسیسات هسته ای خود خریداری خواهد کرد در حالی که ادعا میکند که 60 درصد غنی سازی اورانیوم اکنون به جای محدودیت های بسیار کاهش یافته ای که پیش تر توسط برجام بر آن کشور تحمیل شده بود مبنای تازه هرگونه توافقی خواهد بود. جهش از غنی سازی اورانیوم از 60 درصد به 90 درصد کار دشواری نیست. ایران در حال حاضر اورانیوم غنی شده تا 60 درصد برای ساخت چندین سلاح هسته ای را در اختیار دارد. هم چنین، تنش زدایی ایران و عربستان سعودی با میانجی گری چین به دنبال تفاهم ایران و امریکا تنها روند در هم شکسته شدن انزوای تهران در منطقه و فراتر از آن را سرعت می بخشد.
پس فایده توافق با ایران چیست؟ مزیت تقریبا انحصاری در ارزیابی و محاسبه ریسک نهفته است. از زمان خروج "دونالد ترامپ" رئیس جمهور پیشین امریکا از برجام در سال 2018 میلادی ما در محیطی زندگی می کنیم که "علی واعظ" از گروه بین المللی بحران آن را محیط "بدون توافق، بدون بحران" می نامد. تنشهای زیادی وجود داشته اند از حذف ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده سابق نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی از سوی امریکا گرفته تا حملات شبه نظامیان طرفدار ایران علیه نیروها و پیمانکاران آمریکایی در عراق و سوریه تا رویارویی های دریایی در خلیج فارس و تعداد زیادی حملات اسرائیل به اهداف ایران در سوریه اما هیچ درگیری عمده ای بر سر برنامه هسته ای ایران وجود نداشت.
اگر بر این باور هستید که ایران و اسرائیل برای اجتناب از تشدید تنش که ممکن است منجر به یک رویارویی جدی شود تلاش زیادی انجام می دهند، ممکن است به این نتیجه برسید که هیچ تفاهمی اعم از مکتوب یا غیر مکتوب ضروری نیست و هیچ مزیتی برای انجام هرگونه معامله با ایران وجود ندارد.
با این وجود، اگر شما در جایگاه تصمیم گیرندگان در واشنگتن بودید به صورت پیشگیرانه تلاش می کردید تا هرچه بیش تر مسائل را از خود دور نگه دارید به ویژه مواردی که می توانند به راحتی درگیری در خاورمیانه ایجاد کنند که شامل اقدامات نظامی ایالات متحده باشند. شما تلاش می کردید تا هر چه می توانید تعداد بیش تری از بازداشتی های امریکایی در ایران را به خانه بازگردانید. همزمان شما به تازگی هزاران سرباز آمریکایی را به منطقه خلیج فارس اعزام کرده اید و این موضوع را مطرح کرده اید که تفنگداران دریایی ایالات متحده را بر روی کشتی های تجاری که توسط ایران تهدید شده بودند قرار می دهید و صدها مجازات جدید را علیه ایران اعمال خواهید کرد.
رویکرد بایدن به ایران جسورانه یا زیبا نیست و می تواند واکنش جمهوری خواهان را به دنبال داشته باشد. با این وجود، در دنیایی بیرحمانه و فراموش نشدنی از برخورد با ایران جایی که گزینه هایی از بد به بدتر اجرا می شود تصور یک گزینه جایگزین بهتر کاری دشوار است.
خدا را شکر که با آمریکا ب تفاهم رسیدند بعداز این بهانه ای برای ملت ایران دارند آیا!!!!!!!!؟؟؟؟؟