استاد دانشگاه برکلی افق پیش روی اقتصاد ایران را ترسیم کرد؛
انگیزه اقتصادی پیشبرد مذاکرات ایران و آمریکا
همزمان با آغاز مذاکرات ایران و آمریکا در مسقط، تحلیلگران دیدگاههای مختلفی را در مورد سناریوهای پیش رو و آینده مذاکرات ارائه کردهاند. یکی از جامعترین تحلیلهای ارائهشده در این مورد، بهتازگی توسط امیر کرمانی، اقتصاددان ایرانی استاد دانشگاه برکلی، ارائه شده است. کرمانی در تحلیل خود تاکید کرده که در بلندمدت انگیزههای اقتصادی نقش مهمی در کاهش پایدار تحریمها خواهند داشت.

بیش از یک دهه تحریمها موجب شده که اقتصاد ایران حتی در صورت کاهش تحریمها هم آماده ورود یکباره به اقتصاد جهانی نباشد و در نتیجه ایجاد انگیزههای اقتصادی برای کاهش ادامهدار تحریمها فرآیندی زمانبر خواهد بود.
مزیتهای ایران
در حال حاضر برای ورود موثر به اقتصاد بینالملل، ایران باید با تکیه بر مزیتهای رقابتی منحصربهفرد خود جایگاه مناسبی در نظم اقتصادی جدید جهانی بیابد. این مزیتها در دو سطح قابلبررسیاند: سطح اول شامل منابع عظیم هیدروکربنی، نیروی انسانی متخصص، موقعیت ژئوپلیتیک خاص، و تمدن تاریخی ایران است؛ و سطح دوم زیرساختهای صنعتی، توانمندی در کشاورزی و صنایع غذایی، و صادرات خدمات فنی و مهندسی را در بر میگیرد. سطح اول بیشتر معطوف به نقشآفرینی جهانی است و سطح دوم جایگاه منطقهای ایران را مدنظر دارد. منابع هیدروکربنی ایران، مهمترین عامل ارزآوری در میانمدت هستند و میتوانند در تامین انرژی چین، هند و اروپا نقش ایفا کنند؛ اما رقابت با روسیه، توسعه نفت شیل در آمریکا، و عدم تقارن منافع، چالشهایی مهم ایجاد میکنند. راهحلهایی مانند مشارکت شرکتهای غربی در توسعه نفت ایران و تنوعبخشی به خریداران، میتواند به کاهش فشار تحریمها کمک کند.
در عین حال، وابستگی صرف به چین ریسکزا بوده و تنش در خاورمیانه نیز پایداری صادرات انرژی را تهدید میکند. مزیت دوم ایران، سرمایه انسانی متخصص داخل و خارج کشور است که پتانسیل بزرگی برای توسعه اقتصاد دانشبنیان دارد. ایران در صورت بهرهگیری از این نیروی انسانی، میتواند مشابه کشورهایی مانند هند، چین یا تایوان در صادرات خدمات و فناوری پیشرفت کند. تعامل این نیروها با مراکز داخل، نقش کلیدی در توسعه پایدار، بهبود رابطه با غرب، و مقابله با سیاستهای ایرانستیز دارد.
مزیت سوم، موقعیت ژئوپلیتیک ایران است. ایران در شاهراههای انرژی و ترانزیت منطقهای و بینالمللی قرار دارد، از تنگه هرمز تا مسیرهای اتصال روسیه و آسیای میانه به اقیانوس هند. بهرهبرداری هوشمندانه از این موقعیت، مانند توسعه کریدور شمال-جنوب یا سوآپ انرژی با روسیه، میتواند منافع جهانی را با توسعه ایران همراستا کند. در نهایت، تمدن هفتهزارساله ایران نیز ظرفیتهای فرهنگی و گردشگری گستردهای دارد که میتواند نقش موثری در بازسازی تصویر جهانی ایران و توسعه اقتصادی از مسیر دیپلماسی فرهنگی ایفا کند. با درک جامع و همزمان این مزیتها و طراحی مدل همکاری متوازن با قطبهای اقتصادی جهان، امکان رشد پایدار ایران فراهم خواهد شد.
اهمیت موضوع هستهای
هرچند تقویت ابعاد ایجابی روابط خارجی ایران اهمیت زیادی دارد، اما در کوتاهمدت، مهمترین مساله بینالمللی ایران موضوع هستهای است. برای دستیابی به راهحلی پایدار، باید همزمان با پرداختن به مساله هستهای، نقش سازنده ایران در توسعه داخلی و منطقهای نیز تقویت شود، چرا که ترکیب راهبردهای ایجابی و سلبی میتواند به ایجاد تعادل و ثبات منجر شود. در خصوص مساله هستهای، ایران از نظر فنی به آستانه قدرت هستهای نزدیک شده و تنها مانع، اراده سیاسی مسوولان است.
قدرتهای جهانی و منطقهای خواهان حفظ ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای ایران و ایجاد فاصلهای چندساله میان اراده و توانایی ساخت بمب هستند، اگرچه مطلوب آنها، فاصلهای بیشتر است. اسرائیل، صرفنظر از موضوع هستهای، به دنبال تضعیف یا تجزیه ایران است و دستیابی ایران به توان هستهای را خط قرمز خود میداند و در دوران ترامپ این حساسیت افزایش یافته است. آمریکا نیز چنین نگاهی دارد و با جدیت به دنبال جلوگیری از قدرت هستهای شدن ایران است.
در صورتی که نشانههایی از تمایل ایران به تولید سلاح هستهای دیده شود، احتمال حمله نظامی برای تخریب تاسیسات هستهای و زیرساختهای حیاتی وجود دارد؛ اقدامی که میتواند با هدف ایجاد فاصله زمانی چندساله میان ایران و توان هستهای صورت گیرد. خطر این سناریو زمانی بیشتر میشود که آمریکا و ایران ارتباط مستقیمی با یکدیگر ندارند و فضای فعلی برای انتشار اطلاعات نادرست و تحریک به اقدام نظامی توسط بازیگرانی مانند اسرائیل فراهم است.
اگر شواهد بیشتری دال بر عدم تمایل ایران به ساخت سلاح وجود داشته باشد، احتمال رجوع به مذاکره بیشتر میشود. با این حال، روند مذاکرات با چالشهایی مانند عدم شناخت دقیق طرفین از توان واقعی یکدیگر و نبود کانالهای ارتباطی مستقیم مواجه است. این وضعیت، فضا را برای خرابکاری اطلاعاتی و ایجاد بحران باز میگذارد. بنابراین در صورت ورود ایران و آمریکا به مسیر مذاکرات موفقیت این گفتوگوها وابسته به مدیریت موثر این عوامل و درک واقعبینانه از محیط پیچیده دیپلماتیک است.
توافق تنها در صورتی پایدار خواهد بود که میان مراحل کاهش تحریمها و اجرای تعهدات ایران در حوزه هستهای، هماهنگی زمانی وجود داشته باشد
اقتصاد چه اثری بر مذاکرات خواهد داشت؟
وضعیت اقتصادی داخلی ایران تاثیر مستقیمی بر روند و نتایج مذاکرات دارد. هرچه اقتصاد داخلی ضعیفتر شود، خواستههای طرف مقابل، بهویژه آمریکا، بیشتر شده و توان ایران برای مطالبه کاهش مییابد. در این زمینه، چهار عامل مهم وجود دارد. ناترازی انرژی ازجمله این عوامل است که با ایجاد کسری در تراز تجاری، افزایش کسری بودجه، آسیب به تولید و تورم بالا، به نارضایتی عمومی دامن میزند. رفع این ناترازی با کاهش مصرف حاملهای انرژی و تامین برق و گاز برای صنعت و خانوار، میتواند در بهبود فضای مذاکرات موثر باشد. در کنار آن، سطح صادرات نفت، پتروشیمی و فولاد نیز در شرایط فعلی حیاتی است. کاهش صادرات حتی در حد چند صد هزار بشکه در روز میتواند تاثیر زیادی بر معیشت مردم داشته و دست ایران را در مذاکرات ببندد.
نظام چندنرخی ارز و شبکههای غیررسمی مالی نیز یکی از موانع ساختاری در بهبود وضعیت اقتصادی و کاهش اثر تحریمها هستند. اصلاح این نظام میتواند حتی در کوتاهمدت نتایج مثبتی داشته باشد. همچنین، افق پیش روی اقتصاد ایران و انتظارات فعالان اقتصادی، اهمیت زیادی دارد. اگر سیگنالهای منفی از تداوم تحریمها و نبود برنامه مشخص برای رفع آنها به فعالان اقتصادی منتقل شود، این انتظارات خود بهتنهایی میتواند بحران اقتصادی را عمیقتر کند. بنابراین، موفقیت در مذاکرات وابسته به اتخاذ سیاستی هماهنگ در زمینه اصلاحات اقتصادی، انرژی، ارز و ارائه برنامهای قابلباور برای آینده است. در کنار اقتصاد، وضعیت اجتماعی کشور نیز نقش مهمی در مذاکرات دارد. اعتراضات دی ۹۶، آبان ۹۸ و نیمه دوم ۱۴۰۱ نشان دادند که شکافهای اجتماعی و افزایش نارضایتی عمومی میتواند به بیثباتی منجر شود. در چنین شرایطی دستیابی به توافق پایدار بسیار دشوار خواهد بود.
تقویت سرمایه اجتماعی و یافتن راهحلهایی برای زندگی مسالمتآمیز بین اقشار مختلف جامعه، نه فقط برای موفقیت مذاکرات، بلکه برای توسعه پایدار کشور ضروری است. مشارکت همهجانبه مردم و استفاده از ظرفیت همه اقشار و جریانها، پیشنیاز عبور از بحرانهای داخلی و بینالمللی است. یکی از دغدغههای اصلی در جریان مذاکرات، نحوه هزینهکرد منابع ارزی آزادشده از محل کاهش تحریمهاست. غرب نگران آن است که این منابع بهجای توسعه داخلی، صرف سیاستهای منطقهای ایران شود. درحالیکه زیرساختهای کشور نیازمند سرمایهگذاریهای کلان هستند؛ ازجمله صنعت نفت و گاز که بهتنهایی نیازمند بیش از ۲۰۰میلیارد دلار سرمایهگذاری است. بهینهسازی انرژی نیز دستکم به ۱۰۰میلیارد دلار در پنج سال آینده نیاز دارد. همچنین بخشهایی مانند بنادر، گردشگری، کشاورزی و مخابرات با کمبود منابع مواجهاند. ایجاد سازوکاری شفاف برای هدایت منابع به این بخشها و مشارکت دادن طرفهای مذاکره در پروژههای توسعهای میتواند اعتمادسازی کند و احتمال توافق را بالا ببرد. مساله مهم دیگر سازگاری زمانی مذاکرات است.
توافق تنها در صورتی پایدار خواهد بود که میان مراحل کاهش تحریمها و اجرای تعهدات ایران در حوزه هستهای، هماهنگی زمانی وجود داشته باشد. بهعبارتی باید برنامهای گامبهگام و قابلاندازهگیری وجود داشته باشد که هم تحریمها بهتدریج برداشته شود و هم ایران فاصله بیشتری از ساخت سلاح هستهای بگیرد. همچنین باید توان ترسیم افق روشن اقتصادی پس از مذاکرات در داخل و خارج وجود داشته باشد. مسائل مثبت مشترک همچون سرمایهگذاریهای خارجی، همکاری اقتصادی منطقهای و کاهش تنش در خاورمیانه از جمله موضوعاتی هستند که میتوانند فضای همکاری بلندمدت را شکل دهند. زمانی میتوان از کاهش پایدار تحریمها و موفقیت مذاکرات سخن گفت که بهصورت همزمان به ظرفیتهای استراتژیک ایران در منابع انرژی، نیروی انسانی متخصص، و موقعیت ژئوپلیتیک در اتصال شرق و غرب و شمال به جنوب توجه شود. اگر این ظرفیتها بهدرستی به کار گرفته نشود و برنامهای مثبت برای آینده ترسیم نشود، حتی کاهش تحریمها بهطور موقت خواهد بود و ایران در موقعیت شکنندهای باقی خواهد ماند.
حتی در صورت آغاز مذاکرات با واشنگتن، موفقیت این مذاکرات تابع وضعیت اقتصادی و اجتماعی داخلی، داشتن برنامه توسعهای مشخص برای کشور و توان ترسیم افقی جدید برای نقش ایران در توسعه خودش و منطقه در دوران پس از تحریم و در نهایت سازگاری زمانی مذاکرات است. همانگونه که تجربههای مذاکرات قبلی نشان داده، شرایط ناپایدار اقتصادی یا اجتماعی داخلی امکان هرگونه توافق را بهشدت کاهش میدهد. در نتیجه در بعد اقتصادی انجام برخی اصلاحات حداقلی در حوزه انرژی و ارز در اسرع وقت اجتنابناپذیر است. همچنین توافق بر سر سازوکار رسمی برای نحوه هزینهکرد درآمدهای ارزی حاصل از رفع تحریمها برای سرمایهگذاری (بهخصوص در بالادست نفت و گاز و بهینهسازی مصرف انرژی) و تعریف پروژههای توسعهای مشترک در منطقه نقش مهمی در پیشبرد مذاکرات خواهد داشت.
در نهایت سازگاری زمانی مذاکرات نیازمند برنامه مرحله به مرحله و زمانمند برای افزایش تعهدات هستهای ایران و کاهش تحریمها و افزایش سرمایهگذاریها در ایران است. در بلندمدت انگیزههای اقتصادی نقش مهمی در کاهش پایدار تحریمها خواهند داشت. اما بیش از یک دهه تحریمها موجب شده که اقتصاد ایران حتی در صورت کاهش تحریمها هم آماده ورود یکباره به اقتصاد جهانی نباشد و در نتیجه ایجاد انگیزههای اقتصادی برای کاهش ادامهدار تحریمها فرآیندی زمانبر خواهد بود.
با استعمارگری پوتین و چین و غارتگری ها؟ مگه میشه ایران رنگ پیشرفت رو ببینه؟
سودش مال ملت نیست حتی اگه پول های ایران آزاد بشه، تحریم ها هم برداشته بشه.. فساد سیستماتیک اجازه تحول را نمی دهد.. آقازادهها و روسیه مانع اصلی پیشرفت ایران خواهد شد..
این همه پیشرفت با وجود پوتین و چین؟ بعید می دانم!