مروری بر زندگی آیت الله طالقانی به مناسبت یکصد و نهمین سالروز تولدش؛
«پدر محمود» مردی در میانه بود
اگر سال 58 مرگی مشکوک در خانه چهپور در خیابان ایران رخ نمی داد، امروز «پدر طالقانی» 109 ساله می شد.
به گزارش خبر فوری ، آیت الله محمود علایی طالقانی اولین امام جمعه تهران پس از انقلاب بود، البته تنها پنج نمازجمعه را اقامه کرد و روز نوزدهم شهریور سال 58 یعنی تنها هفت ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی دیار فانی را ترک کرد.
در روزهای پایانی سال 1289 پسری در دهکده گلیرد طالقان به دنیا آمد که بعدها طرفدارانش او را «ابوذر زمان» خواندند و همچنان یکی از روحانیون محبوب در ایران است. آیتالله سیدمحمود علائی طالقانی مردی بود که در ادوار مختلف، مورد رجوع اکثریت گروهها قرار گرفته بود تا حدی که پس از انقلاب آنقدر رفتوآمد به خانهاش زیاد شد که ناگزير از تغيير خانهاش مي شود.
از گیلرد تا سپهسالار
سید محمود خواندن و نوشتن را در مکتبخانه گیلرد فرا میگیرد. او با یادگیری قرآن شروع کرده و با «موش و گربه» عبید زاکانی تحصیلش را ادامه میدهد. هفت ساله که میشود به همراه پدرش راه تهران را در پیش گرفته و در محله قناتآباد ساکن میشود اما تنها سه سال در تهران میماند و در 10 سالگی با تصمیم پدرش به قم میرود. در قم مدرسههای رضویه و فیضیه را تجربه میکند تا سال 1310 که راهی نجف میشود و پس از شش سال از آیتالله اصفهان ی اجازه اجتهاد میگیرد و به ایران برمیگردد و در ایران از آیتالله حائری اجازه اجتهاد و از آیتالله مرعشی اجازه حدیث میگیرد. او که حالا آیتالله شده، زندگی را در تهران از سر میگیرد و برای تدریس مدرسه سپهسالار (شهیدمرتضی مطهری ) را انتخاب میکند.
دیکتاتور خون می ریزد
طالقانی یکی از ستونهای انقلاب بود و فعالیتهای مبارزاتیاش برای استقرار یک حکومت دینی را از زمان رضاشاه آغاز کرده بود. او برای اولین بار در سال 1318 به زندان میافتد و برای شش ماه زندگی در حبس را تجربه میکند. او نخستین زندانی سیاسی است که در زمان رضاشاه، به جرم دفاع از زن محجبهای که مأموران شاه به وی توهین کرده و قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی میشود. آنان عدم جواز حمل عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری طالقانی قرار میدهند. این ماجرا، آخرین تجربه زندانی شدنش نبوده است، زندگی او با زندان و تبعید عجین شده بود. سال 41 تجربه بعدی اوست که البته کوتاه است اما بازداشتش در سال 42 با صدور حکم 10 ساله زندان به همراه تبعید همراه میشود. طالقانی در آن سال به دنبال شرکت در قیام پانزدهم خرداد و انتشار اعلامیه معروف «دیکتاتور خون میریزد!» دستگیر میشود اما حبس او 10 سال طول نمیکشد و نهم آبان سال 46 زندان را ترک میکند.
مجاهدین هم طالقانی را « پدر» می خواند
بنیانگذران سازمان مجاهدین خلق خود را از هواخواهان مهدی بازرگان و آیتالله طالقانی معرفی میکردند. در سوی مقابل نهضتآزادی نیز آنها را «فرزندان» خود خطاب میکرد. موسسین اولیه مجاهدین خلق که مدتی چند هم با آیتالله طالقانی در زندان قزلقلعه همبند بودند علاقه وافری به وی داشتند چنانکه محمد حنیفنژاد هشتماه با طالقانی در زندان زیسته بود.
هنگامی که آیتالله طالقانی در سال 1346 از زندان آزاد شد، جمعی از اعضای سازمان مجاهدین خلق طی گزارشی او را در جریان فعالیتهای خود گذاشتند و با تحسین وی مواجه شدند.
رابطه خوب طالقانی با مجاهدین تا آخر ادامه داشت و هر گاه اختلافی بین آنها و حزب جمهوری اتفاق می افتاد، واسطه «پدر» بود.
57؛ آخرین زندان
در سال 50 به دلیل پناه دادن به سیدمجتبی نواب صفوی که فراری محسوب میشد و انتشار اعلامیههای اعتراضی، یک ماه در خانه حبس میشود و بعد از آن، حمایت از مردم فلسطین برایش تبعید یک سال و نیمه به همراه میآورد. طالقانی که از فعالان نهضت ملی شدن نفت، نهضت مقاومت ملی و از بنیانگذاران جبهه ملی دوم و نهضت آزادی ایران بود، آخرین بار سال 57 زندان را تجربه میکند.
مسجدی در لاله زار برای نزدیکی به تجدد
طالقانی مرد ایستادن در میانه بود. همه گروهها به سراغش میآمدند، حتی مجاهدین خلق هم او را قبول داشتند و او را «پدر» میخواندند. او اولین روحانیای بود که با روشنفکران باب گفت و گو را گشود. او از طرفداران مصدق بود و تنها روحانیای بود که از دکتر علی شریعتی دفاع کرد. مهدی طالقانی، پسرش میگوید: «آقا میگفت اگر من و همفکران یک جا بنشینیم یک فکر را ارائه میدهیم اما باید تضارب آرا باشد و برای پیشرفت کردن و حرف نو داشتن باید افراد مختلف با افکار متنوع حضور داشته باشند.»
طالقانی در سال 1327 برای فعالیتهای انقلابیاش مسجد هدایت در خیابان جمهوری را برمیگزیند. جایی بسیار نزدیک به خیابان لاله زار تا امکان تعامل و گفت و گو با کسانی را داشته باشد که به دنبال «تجدد» رفتهاند. سخنرانیها و فعالیتهای او در مسجد هدایت با نام «تبیین رسالت برای قیام به قسط» شناخته میشود.
در مجلس بزرگان، روی زمین می نشست
پس از پيروزي انقلاب اسلامی در سال 57 او همچنان مظهر تعامل ماند. طالقانی یکی از افرادی بود که از نزدیک شاهد غائله کردستان در فروردین ۱۳۵۸ بود و در حل اين مساله از افراد پیشرو بود. او که یکی از ستونهای انقلاب بود، پس از ترور مرتضی مطهری، مسئولیت شورای انقلاب را به عهده میگیرد. سپس با رای بالایی، عضو مجلس خبرگان قانون اساسی میشود، اما پس از آن، نه در انتخابات ریاست این مجلس شرکت مي کند و نه در انتخابات ریاست جمهوری کاندیدا میشود. در جلسات مجلس خبرگان عموما به جای صندلی بر زمین مینشست و باعث میشد بزرگان زیادی در کنارش بر زمین بنشینند.
قهر از تهران پس از دستگیر پسر
پس از انقلاب مشکلی هم برای پسرش پیش میآید. روزی به آیتالله خبر میدهند که پسرش بازداشت شده است. او در اعتراض تهران را ترک میکند البته این بازداشت چندان طولانی نمیشود.
خانواده طالقانی در ماههای آخر عمر آیتالله مجبور میشوند خانهشان را ترک کنند، آنقدر که مردم برای حل مشکلاتشان به آنجا مراجعه میکردند، فرصتی برای زندگی شخصی باقی نمانده بود؛ از پیچ شمیران به خیابان سمیه میروند اما جلسات رسمی طالقانی در خانه یکی از آشنایان در خیابان ایران برگزار میشد.
اولین و آخرین نماز جمعه
اولین نماز جمعه پس از انقلاب در تهران روز پنجم مرداد سال 58 برگزار میشود و سید محمود طالقانی اولین امام جمعه این شهر بوده است، امام جمعهای که تنها فرصت اقامه پنج نماز جمعه را مییابد. پس از رحلت مرحوم طالقانی، آیتالله علی خامنهای جای خالی او را پر میکند.
طالقانی در شانزدهم شهریور ۱۳۵۸ در بهشت زهرای تهران، آخرین نماز جمعه خود را میخواند و در آن اعتراض خود نسبت به وضعیت کشور را بیان میکند. تأکیدش بر مسئله شورا و عدم توجه به آنها در مجلس خبرگان قانون اساسی بود. او در بخشی از این خطبهها گفت: گروهها و افراد دست اندرکار شاید اینطور تشخیص بدهند که اگر شورا باشد دیگر ما چه کارهایم؟ شما هیچ! بروید دنبال کارتان! بگذارید مردم مسئولیت پیدا کنند. این مردمند که کشته دادند. اینهایی که این جا خوابیدند از همین تودههای جنوب شهر بودند.
حجاب اجباری نیست
اولین جرقههای حجاب اجباری در اسفند سال ۱۳۵۷ یعنی کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب زده شد. یک روز پیش از هشتم مارس، روز جهانی زن، در حالی که گروههای مختلف سیاسی در تدارک برگزاری اولین مراسم روز جهانی زن در ایران بودند، روزنامه کیهان با این تیتر منتشر شد: «زنان باید با حجاب به ادارات بروند». پس از آن جسته و گریخته تجمعات، راهپیماییها و اعتراضاتی از سوی مخالفانش برپا شد تا اینکه مرحوم طالقانی در تاریخ ۲۰ اسفند مصاحبه مفصلی با روزنامه اطلاعات در مورد مسئله حجاب انجام داد که تیترش این بود: «در مورد حجاب، اجبار در کار نیست». به هر حال در سال ۱۳۶۲ یعنی سه سال پس از درگذشت طالقانی مجلس شورای اسلامی قانون مجازات اسلامی را تصویب کرد و برای عدم رعایت حجاب در معابر عمومی و تعیین مجازات مشخص شد.
روز آخر و هیات روسی
نوزدهم شهریور سال 1358 آیتالله با یک هیات از شوروی دیدار میکند. دیدار در خانه آقای چهپور صورت میگیرد. هیأت روسی تا پاسی از شب در آنجا بودند. وقتی میروند آیتالله دردی در ناحیه سینهاش حس میکند، به آقای چهپور اطلاع میدهد اما وقتی صاحبخانه میخواهد با تلفن دکتر خبر کند، میبیند تلفن قطع است. پای پیاده راه میافتد اما وقتی برمیگردد میهمانش دیگر جان در بدن نداشته است. اگرچه او هم در آن نیمه شب دکتری نیافته بوده است.
درباره درگذشت او ابتدا ولادیمیر کوزیچکین (مأمور سازمان اطلاعات و جاسوسی شوروی سابق «کا گ ب» در ایران طی سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۸۲) مرگش را مشکوک میخواند و سالها بعد فرزندان این موضوع را مطرح کرده و در سالهای اخیر بر آن تاکید دارند. مهدی علایی در گفت و گویی که با خبر فوری داشت گفته بود که فرزندان خواستند پدرشان کالبد شکافی شود اما کسی قبول نمی کند که مبادا حرمت مرجعیت خدشه دار شود (گفت و گو با مهدی طالقانی را اینجا بخوانید).
18
امان از دست سیاست بازان و طالبان قدرت . خدا می داند تابحال سر کسانی را برای کسب قدرت زیر اب کردند.این قتل هاسئوال بی جواب تاریخ ماست...
روحش شاد......... و راهش پر رهرو باد
ایت الله طالقانی ازجمله مبارزین بنام ویار وفادار حضرت امام(ره)برای پیروزی انقلاب زحمات زیادی کشید روحش شاد ولی لعنت ابدی بر نویسنده این متن که نوشته مرگ مشکوک ، که میخواهد دراذهان شائبه ایجاد کند-مشکوک یعنی چه-؟ یعنی اورا کشتند؟همان حرفی که منافقین میزدند الان شما میزنید ای منافق،
جناب سید مگر بعد از انقلاب این اتفاق مرگ مشکوک یا غیر عادی مسبوق به سابقه نیست؟
خوب است برای بهترین سایت خبری شدن تیترهای سالم ومنطقی بزنید روآوردن به تیترهای ناشی ازمریضی خبری براتون خوب نیست
روز فوت ایشان یادم است انگار همه پدرشان را از دست داده بودند محله ما مردم پول جمع کردند مثل پدرشان یک مجلس ترحیم هزار نفری با نهار ترتیب دادند بعد از چهل سال مشکوک چه سیعه ای دنبال چی می گردید حرفتان تمام شده برای انوری ها خوراک درست کنید این سایت خبر فوریه یا خاطرات