یکی از چهره های سیاسی اصلاح طلب:
مردم با صندوق قهر کردهاند؛ این شوخی نیست!/ ۱۰۰ روز نشده صدای ناکارآمدی دولت در بین اصولگرایان بلند شده است
یکی از چهره های سیاسی اصلاح طلب بر این باور است که هنوز ۱۰۰ روز نشده است اما صدای ناکارآمدی دولت رییسی در بین اصولگرایان بلند شده است. طرفداران آقای رئیسی و کسانی که به وی رأی دادند الان منتقد هستند.
با روی کارآمدن دولت اصولگرای ابراهیم رئیسی، تصور بر این بود که وعده دولت فراگیر که یکی از وعده های انتخاباتی رییسی بود محقق شود اما دریغ از اینکه پس از تشکیل دولت سیزدهم، حتی همه اصولگرایان به ویژه اصولگرایان سنتی هم حضور ندارند و حتی به عنوان هوادار و حامیان این دولت زودتر از جریان رقیب، انتقادات را آغاز کرده اند.
علی صوفی دبیرکل حزب پیشرو اصلاحات و از چهرههای نزدیک به سید محمد خاتمی بر این باور است که معمولا منتقدان دولت باید از جریان مقابل باشند اما الان اصولگرایان هم به دولت سیزدهم و عملکردش اعتراض دارند.
او دولت رییسی را دولتی بدون تصمیم، بدون سیاستگذاری و منفعل میداند و میگوید: الان هنوز 100 روز نشده است اما صدای ناکارآمدی این دولت در بین اصولگرایان بلند شده است. طرفداران آقای رئیسی و کسانی که به وی رأی دادند الان منتقد هستند. در حال حاضر همه کالاها به صورت سرسام آوری گران شده است.
این چهره سیاسی اصلاح طلب گریزی هم به وضعیت اصلاح طلبان میزند و با تاکید بر نقش محوری خاتمی در این جریان عنوان میکند: اصلاح طلبان به کاریزمای خاتمی مراجعه میکنند چه آقای خاتمی بخواهد رهبر اصلاح طلبان باشد و چه نباشد.
صوفی اشاره میکند خاتمی هیچ گاه ادعای رهبری جریان اصلاحات نکرده و در هیچ تشکیلاتی انتخاب نشده است که عزل شود و فرد دیگری جایگزین وی شود. ممکن است گاهی نقش آقای خاتمی ضعیف شده باشد و یا یک زمانی ممکن است این نقش پررنگ شود. به هر حال اصلاحطلبان، مجبورند به سمت آقای خاتمی بروند و از ایشان به عنوان رهبر جریان اصلاحات، یاد کنند.
*******
*آقای صوفی! نقش آقای خاتمی را در رابطه با رهبری جریان اصلاحات چگونه میبینید؟ به نظر میرسد بخشی از جریان اصلاحات تمایل دارند به سمت آقایان لاریجانی و روحانی بروند که بیشتر درگیر حوزه اجرایی بوده اند و با حاکمیت ارتباط دارند...
اصلاحطلبان همواره بر این باورند که با انتخاب و معرفی حسن روحانی به عنوان کاندیدایشان در انتخابات اشتباه بزرگی مرتکب شدهاند. آقای لاریجانی هم در جای خود مورد بررسی است. عدهای از اصلاحطلبان هستند که میگویند ما باید به دنبال اصولگرایان برویم و با لاریجانی و یا اصولگرایانی همانند آقای لاریجانی و یا آقای روحانی ائتلاف کنیم که قبلا هم شبه ائتلافی بوده است اما اینکه گفته شود رهبر اصلاحات، آقای روحانی باشد یا فرد دیگری، به هیچ وجه مورد قبول نیست.
*در مورد رهبری جریان اصلاحات توسط آقای خاتمی هم دیدگاههای مختلفی وجود دارد، آیا از دیدگاه شما این امکان وجود دارد که بحث تغییر رهبری در جریان اصلاحات مطرح شود یا خیر؟
این نکته را ابتدا باید در نظر داشت که آیا آقای خاتمی توسط اصلاح طلبان انتخاب شده است یا آقای خاتمی، کاریزمای ویژه ای بین مردم دارد و اصلاح طلبان به آن کاریزما نیاز دارند. یعنی اصلاح طلبان به آن کاریزما مراجعه میکنند چه آقای خاتمی بخواهد رهبر اصلاح طلبان باشد و چه نباشد. به عنوان مثال میتوانیم بگوییم آقای بهزاد نبوی رهبر جبهه اصلاحات است بنابراین ایشان، اصلاح طلبان را اداره کند. این نکته میتواند یک نظر باشد.
ممکن است اصلاح طلبان، تشکیلاتی مانند جبهه اصلاحات راه اندازی کنند و شخصیتی مانند آقای عارف یا آقای بهزاد نبوی در رأس آن قرار گیرد و بتوانند آن تشکیلات را اداره کنند. کارشان هم این باشد که اصلاح طلبان را در قالب جبهه اصلاحات در سراسر کشور منسجم کنند تا این تشکیلات در جریان انتخابات، از تفرقه جلوگیری کند این در حالی است که خودشان دچار تفرقه شدند به تعبیری باید گفت:« ذات نایافته از هستی بخش، کِی تواند که شود هستی بخش».
بنابراین جبهه اصلاحات مرکز که در انتخابات 1400 دچار تفرقه شده است چگونه میتواند عامل ایجاد انسجام و اجماع بین اصلاح طلبان سراسر کشور شود؟ اما اینکه مردم چه کسی را قبول داشته باشند و چه کسی بتواند به لیستی اعتبار بدهد که مردم به آن لیست رأی بدهند یا به یک کاندیدای ریاست جمهوری، اعتبار بدهد که مردم به پشتیباتی از آن شخص، به آن کاندیدا رأی بدهند. بنابراین این نیازمند کاریزما است که این ویژگی در آقای خاتمی وجود دارد. به طور طبیعی آقای خاتمی مانند سال 92 نیست. ایشان هیچ گاه ادعای رهبری جریان اصلاحات نکرده است و در هیچ تشکیلاتی انتخاب نشده است که عزل شود و فرد دیگری جایگزین وی شود. ممکن است گاهی نقش آقای خاتمی ضعیف شده باشد و یا یک زمانی ممکن است این نقش پررنگ شود. به هر حال اصلاحطلبان، مجبورند به سمت آقای خاتمی بروند و از ایشان به عنوان رهبر جریان اصلاحات، یاد کنند. در مصوبه نهاد اجماع ساز یاد شده که این جبهه اصلاحات زیر نظر آقای خاتمی خواهد بود. بنابراین اگر این موضوع را در نظر بگیریم در مصوبه این جبهه نیز بر نقش آقای خاتمی تاکید و در آنجا قید شده است که این مجموعه تحت نظر آقای خاتمی به فعالیت خود ادامه دهد.
*به باور بسیاری مردم در انتخابات مجلس 98 و انتخابات ریاست جمهوری ، مردم از اظهارات و توصیههای آقای خاتمی استقبال نکردند، آیا بحثهایی که حاکی از تغییر رهبری جریان اصلاحات است می تواند نشات گرفته از این دو موضوع باشد؟
مثلا اگر آقای خاتمی نتوانسته مردم را به پای صندوق های رأی بیاورد آیا آقای روحانی یا آقای لاریجانی میتواند؟! نمیتوان گفت که این دو یا هر شخصیت دیگری به جای آقای خاتمی میتوانند به مردم توصیه کنند. چنین چیزی اصلا امکانپذیر نیست. این گونه اظهارات، اظهارات معقولی نیست. آقای روحانی تمام شده است. در حال حاضر بسیاری تلاش میکنند آقای روحانی را در بین اصلاح طلب مطرح کنند این بدین معناست که اصلاحطلبان، آنقدر ضعیف نشان بدهند که به سراغ آقای روحانی یا آقای لاریجانی رفته اند! در واقع آنها میخوانند تیر خلاص را به اصلاح طلبان بزنند. بنابراین در این مسئله هیچ گونه حسن نیتی وجود ندارد بلکه با سوءنیت مطرح میشود چون اولا واقعیت ندارد چنین زمینه ای وجود ندارد.
الان هنوز 100 روز نشده است اما صدای ناکارآمدی این دولت در بین اصولگرایان بلند شده است. طرفداران آقای رئیسی و کسانی که به وی رأی دادند الان منتقد هستند. در حال حاضر همه کالاها به صورت سرسام آوری گران شده است
دوم اینکه از نظر منطقی، این گونه مسائل قابل قبول نیست اگر مردم به حرف آقای خاتمی، مثل گذشته چندان اعتنا نمیکنند بدین معنا نیست که آنها از آقای خاتمی شاکی هستند. اگر هم از آقای خاتمی شاکی باشند به این دلیل است که میگویند آقای خاتمی چرا گفتید به آقای روحانی رأی بدهیم؟! چرا این بلا را بر سر ما آوردی؟! چرا گفتید به لیست امید رأی بدهیم؟ بنابراین مردم این گونه از آقای خاتمی شاکی هستند. در نتیجه ریشه نارضایتی مردم به کل نظام و حاکمیت باز میگردد. مردم از بس دروغ شنیدند و وعدههایی شنیدند که به آن عمل نشده، ناراضی هستند.
در سخنان اخیر مقام معظم رهبری در اولین دیدار با دولت آقای رئیسی به این مسئله اشاره شد که اعتماد عمومی دچار آسیب شده است و این دولت باید این اعتماد عمومی را بازسازی کند. اگر اعتماد عمومی مردم بازگردد، اعتماد به اصلاح طلبان نیز باز می گردد اما اگر مردم به این نقطه برسند که فلان اقدامات قانع کننده است، دیگر آن را تفکیک نمی کنند که مثلا آقای رئیسی انجام داده است بلکه می گویند بالاخره حاکمیت این اقدامات را انجام داده و شرایط، مطلوب است از این رو اگر یک اصلاح طلب روی کار بیاید بهتر باشد و ممکن است پای صندوق رأی بروند.
این در حالی است که در حال حاضر، مردم با صندوق قهر کردهاند؛ این شوخی نیست، 52 درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند، آنهایی هم که شرکت کردند با آراء باطله بوده است در نتیجه حدود 38 درصد در انتخابات شرکت کردند. بنابراین انتخابات از موضوعیت افتاده است؛ وقتی چنین اتفاقی رخ دهد (طبق اصل 115 قانون اساسی، انتخابات وسیله حاکمیت مردم بر سرنوشتشان است) یعنی حق مردم برای تعیین سرنوشتشان از بین رفته است. در نتیجه اگر این مسئله از بین برود یعنی جمهوریت نظام نیز از دست رفته است. اصل مسئله این موضوع است که جمهوریت نظام و انتخابات زیر سوال است.
اصولگرایان هم به تدریج نسبت به دولت آقای رئیسی در حال مأیوس شدن هستند و کم کم انتقادات آغاز شده است. نکته دیگر اینکه در این انتخابات، اصولگرایان هم آسیب دیدند چون برای اولین بار، برای اینکه آقای رئیسی، رئیس جمهور شود و کاندیدای واحد مطرح شود، حتی برخی از کاندیداهای اصولگرا از جمله آقای لاریجانی رد صلاحیت شدهاند که همه اینها ناراضی هستند و به تعبیری آنها آتشی تر از اصلاحطلبان نسبت به نظارت استصوابی هستند. بنابراین در حال حاضر، سیستم زیر سوال است هم از سوی اصلاح طلبان و هم از سوی اصولگرایان و هم از سوی مردم. حال عده ای در حاکمیت هستند که به یکدیگر «بَه بَه و چَه چَه» میگویند. این در حالی است که کل سیستم زیر سوال است و برای همین باید چارهای اندیشید. ایراد کار نیز مشخص است و باید اصلاح شود. مردم هم به صندوق رأی باز میگردند و امیدوار میشوند، آن زمان انتخابات هم معنا پیدا میکند و جمهوریت نظام تقویت میشود.
*بسیاری حذف یک جناح سیاسی را موجب ضرر به کشور و از دست دادن منتقدان دولت می دانند، ارزیابی شما در این باره چیست؟
معمولا منتقدان دولت باید از جریان مقابل باشد اما الان اصولگرایان هم به دولت و عملکردش اعتراض دارند. اخیرا آقای رییسی به اردبیل سفر کردند. در فضای مجازی صحبت های امام جمعه اردبیل در جلسه با آقای رییسی منتشر شده مبنی براینکه به آقای رییسی ایراد گرفتند که چرا به استانها سفر میکنید؟ به هر حال این سفرها خوبی هایی هم دارد اما باید سیاستگذاری و در عین حال تصمیم گیری شود. این دولت هنوز هیچ تصمیمی نگرفته است و به معنای واقعی، کاملا منفعل است. اگر دولت آقای روحانی منتظر برجام بود دولت آقای رییسی همه کارهایشان را تعطیل کردند و منتظر برجام هستند. پیشرفتی هم ندارند چون کارشناسی ندارند، فردی مانند ظریف را ندارند به بیان دیگر فردی که بتواند به خوبی مذاکره کند را ندارند و در واقع فن مذاکره را نمیدانند.
بنابراین الان هنوز 100 روز نشده است اما صدای ناکارآمدی این دولت در بین اصولگرایان بلند شده است. طرفداران آقای رئیسی و کسانی که به وی رأی دادند الان منتقد هستند. در حال حاضر همه کالاها به صورت سرسام آوری گران شده است.
*آقای صوفی! عدم تحقق دولت فراگیر در شکل گیری این نارضایتی ها چقدر تاثیرگذار بوده است؟
دولت فراگیر نمیخواهیم خواهشا این دولت باید جناحی باشد یعنی یک جناحی، این دولت را قبول داشته باشد.
*کمرنگ بودن حضور اصولگرایان سنتی در بدنه دولت تا چه اندازه مشهود است؟
بحث استفاده نکردن از نیروهای اصولگرا مطرح نیست بلکه بد استفاده کردن از نیروهای اصولگرا مهم است. الان تیم اقتصادی آقای رییسی باید حرف اول را در کشور بزند اما به تعبیری « کو حرف، کو تصمیم، کو اراده و عمل؟!» آقای رییسی هم دستور میدهد وزیر کشور و وزیر کشاورزی ایشان هم دستور میدهد؟ مثلا دستور میدهند ماست و تخم مرغ ارزان شود! این در حالی است که این ارزان شدن نیازمند مکانیزم و سازوکار مناسب است مگر با دستور دادن، این مشکلات، حل میشود؟! اینها نشان میدهد که اصلا حکمرانی را بلد نیستند، جایگاه واقعی شان این جایگاه نیست! مگر اجباری است!
به عنوان مثال گفته شود خلبان هوایپما نیامده و یکی از مسافران در جایگاه خلبان بنشیند و حرکت کند. این خنده دار است. وضعیت کشور هم بدین گونه است تمام آنهایی که ماهر و کاربلد و فنی بودند یا منزوی هستند و یا ردصلاحیت شدند در مقابل عده ای که آنها را هیچ کس نمی شناسد و تجربه ای ندارند در کابینه قرار گرفته اند. مثلا وزیر اقتصاد اصلا تجربه اجرایی ندارد و تاکنون یک اداره کل را اداره نکرده است. چنین فردی نمیتواند در رأس امور قرار گیرد. آقای محسن رضایی معاون هماهنگی اقتصادی رییس جمهور است. خودش به تنهایی نظر و ایده دارد دیگر تحت مدیریت معاون اول نمیرود! معاون اول هم برای خود ادعا دارد. در همان جلسه اول دیدار با مقام معظم رهبری، رهبری مجبور شد از آقای مخبر حمایت کند. این بدین معناست که اختلافات در دولت بالا گرفته است در حالی که زمان زیادی از تشکیل دولت نگذشته است.
اختلافات در دولت کاملا واضح و روشن است و اختلاف دو کارشناس نیست یا صرفا اختلاف نظر نیست. این اختلاف با سایر اختلافات، متفاوت است. این اختلاف به معنای عدم اتخاذ سیاست واحد در عرصه اقتصاد است. نتیجه آن هم گرانی و افزایش قیمت کالاها، افزایش تورم، ایجاد هرج و مرج، حاکم شدن آنارشیسم و بی ثباتی نرخ ارز و دلار است. حال آقای رییسی وعده داده است که قیمت دلار به 10 هزار تومان می رساند ما قیمت 10 هزار تومان را نمیخواهیم همان قیمت دلار در دوران روحانی را تثبیت کند. بنابراین مشخص است که با انواع حیل و تک کاندیدایی کردن انتخابات و رییس جمهور کردن ابراهیم رییسی، خواستند قدرت یکدست شود.
یکدست شدن قدرت را در دوران احمدی نژاد شاهد بودیم که چه بلاهایی بر سر کشور آمد. هنوز هم این بلاها ادامه دارد. کشور و این بخش از کره زمین به دلیل تصمیمات نادرست احمدی نژاد در خصوص آب در حال نابودی است. چشمه ها در حال نابودی است و ..... این وضعیت به دلیل یک تصمیم نادرست یک رییس جمهور ناوارد و ناصالح و ناشایست است. اگر وضعیت این گونه ادامه پیدا کند مشخص است که سرانجام کار به کجا می رسد.
منبع: خبرآنلاین
66
کاش این حرفهارادربزنگاه وقبل ازانتخابات میزدیدتاهمون ۲۰درصدهم که رای دادندپای صندوق نمیرفتندتاببینم نظام مشروعیتش راازکجامیاورد.چهل وسه سال ظلم ناکارآمدی بی عدالتی تبعیض اختلاس و......بس کنیدتوراخدا.پدرملت رادرآوردیدمیلیونهازندگی رانابودکردید.ب زورنیست شماتوانایی اداره خانواده حودتانم نداریدچه برسدبه حکومت برملتی۶هزارساله
اونایی که رای دادند بسیجییا افرادی که نماز جمعه میروند وافرادی که استخدام رسمی اند که اونها هم مجبورند واگر رای شوراها با رئیس جمهوری یکی نباشه فکر کنم کل رای به دو ملیون نرسه فقط در محله ما که یک محله خیلی کوجکیه به ۳۴ نفر صلا حیت شورا داده بودند که فک وفامیل همه شان مجبوری رای دادند و خدا شاهده خرید رای به پانصد تومان هم رسیده بود
خیلی پررویی
بورس شعار مناظره ای آقای رئیسی بود و الان کلا رها شده و ما هر روز داریم بیشتر ضرر میکنیم. آقای رئیسی دقیقا کجایی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چقدر پررویید ، هر کی بجا شما بود میرفت جایی که نبیننش ، یعنی نظر دارید هرهر ، تمام شدید خلاص. البته تو این جور رسانه ها باید بتازونید .
خدا نیامرزد روحانی را که ستونهای کشور را تضعیف کرد
فقط همین یک جمله کافیست...درجامعه بزرگ انسانی،اگر چیزی برای شخص یا اشخاصی بلا شود قطعا برای شخصی دیگر رحمت خواهدبود ، چون خدای همه ما یکی است.درحق کسی ظلم نکنید و با حرف هرظلم کننده ای همراه نشوید.