روزنامه اطلاعات خطاب به مسئولان:
با خانواده مهسا، همدلی آرامش بخش کردید؟/ حرفهای دانشجویان را شنیدید؟/ چرا نمایندگان مجلس در اوهام خود غوطه ورند؟
«چرا اغتشاشگران آشوبساز و تخریبگر، در پس چهاردهه تجربهی کنترل و مقابله با آنها، این بار اینقدر پرتعدادند، که باید اینترنت و کسب و کار مردم و این میزان نیرو را هزینهی آنها کرد؟ و آیا اصولاً یک اعتراض مدنی را باید تا بدانپایه رادیکالیزه کرد، که معترض واقعی از آشوبگر هدفمند قابل تمیز نباشد؟»

روزنامه اطلاعات در بخشی از سرمقاله امروز خود خطاب به مسئولان نوشت: اعتماد به نفسهای کاذب از سوی کرسینشینان در تقنین و اجرا و میدانداران انتظامات، همچنان در را بر پاشنههای سابق میچرخاند و نمیدانیم دیگر چه باید بشود تا کمی در کلیشههای همیشگیِ اظهارات و تحلیلهای خود تجدید نظری کنند؟
در میان کارشناسان زبدهی انتظامی و امنیتی، تردید ندارم که متخصصان روانشناسی هم حضور دارند؛… و اما آیا این روانشناسانِ اجتماعی از یک اصل بدیهی به نام «همدلی» در درسهای خواندهشان چیزی به خاطر ندارند!؟
آیا خانوادهی آن مرحومه (مهسا امینی)، همدلی آرامشبخشی را چشید؟ آیا جوانان و دانشجویان و طیف وسیع دیگری از اصناف شهروندان، ریشهی اعتراضاتشان بازشنوایی شد؟ آیا اغتشاشگران آشوبساز و تخریبگر، در پس چهاردهه تجربهی کنترل و مقابله با آنها، این بار اینقدر پرتعدادند، که باید اینترنت و کسب و کار مردم و این میزان نیرو را هزینهی آنها کرد؟ و آیا اصولاً یک اعتراض مدنی را باید تا بدانپایه رادیکالیزه کرد، که معترض واقعی از آشوبگر هدفمند قابل تمیز نباشد؟
آیا نمایندگان مجلس در چنین موقعیتی، باید همچنان در اوهام خود غوطه خورند و شعارهای ژورنالیستی سر دهند؟ -اگر دست کم به میان موکلان خود نمیروند و با آنان همدلی و بازشنوایی نمیکنند-.
یک سؤال بیش از هر زمان دیگری جانگزا شدهاست؛ از بس بیپاسخ مانده:
صدای دلسوزان به قوام و یکپارچگی و آیندهی پایدار این کشور چه زمانی باید شنیده شود؟
آن زمان که مشفقانه و دردمندانه و آیندهنگرانه التماس میکردیم، که تریبونهای آخر هفته را، به خصوص در بلاد خودمختارخوانده، پژواکی نسازید برای رودررو قراردادن مردم با یکدیگر؛ ولو به بهانهی حجاب؛ کاش امروز را میدیدند و میشنیدند.
چندی پیش شکواییهای تنظیم شد از سوی جمعی، که خود را طلاب حوزهی قم میخواندند؛ مبنی بر شکایت از چند خانم هنرپیشه؛ بدین مضمون، که فرم پوشش آنها، اینها را به تحریک و تحرّک(!) انداخته. هرچند آن شکایت به دلیل محتوای سبُکش از سوی قوهی قضا به چیزی انگاشته نشد، اما آیا من هم امروز حق دارم که به دستگاه قضا شکایت برم علیه کسانی که در طول زمان با گفتار و کردارشان زمینههایی را فراهمکردند، که امروز اعضای چادری خانوادهی من در جامعه به خوف و هراس افتادهاند؟- همان اعضایی که از پیش از سال پنجاهوهفت چادر به سر داشتهاند-.
نه کسی نمیشنود.چرا؟چون ازنظر روانشناسی مال حرام ازبودجه جمع اوری شده زحمت دیگران اولین تاثیر فیزیولوژی ان زدن قفلی با پرده نامرئی بر گوش و چشم ودل است که جز با سیلی و فریاد نهیب باز نمیشود.روزی که درصور هم چنین نهیبی دمیده خواهد شد.
ننگ بر نمایندگان مفت خور
فقر وفساد وتبعیض واختلاس وارتشاء ورابطه بازی و فرستادن اقازاده ها به فرنگ و نجومی بگیران واملاک نجومي و خور بخورهای چند صد میلیاردی شهرداری وفولاد مبارکه و بابک زنجانی ها و نزاع های جناحی و بیکاری و گرانی سرسام اور مسکن واجاره ومواد خوراکی وعدم امکان ازدواج وتشکیل خانواده و یک سویه نگری رسانه ملی و رد صلاحیت های فله ای شورای نگهبان و بالا نشینی مسئولین وقیمت کالا ها را در یک سال گذشته ۱۰ برابر کردن و همه کشور را به یک جناح خاص سپردن و دهها معضل و مشکل دیگر عامل وقایع اخیر و ماقبل نبوده بلکه توطئه اسرائیل وآمریکا و سعودی باعث بوجود امدن این وقایع شده است ویحتمل تاجزاده هم در زندان به شکلی ساحر گونه به اتش این نزاع دمیده است . تمام .
هیچ مسئولی صدای مخالفان رو نمیشنوه همه در توهمات خودماندند
به مال حرام آلوده شده ان واراده ی دست کشیدن از مال حرام رو ندارن به اونا چه کسی به ناحق بمیره ، پدرانی که بخاطر نداری شرمنده ی زن و بچه شون هستن ، مستاجررانی که بعلت نداشتن توان پرداخت کرایه سرگردان می شن ، زنانی که مجبور به تن فروشی می شن ، کودکانی که مجبور به کار می شن ، جوانانی که بعلت نداشتن یه زندگی معمولی سرخورده می شن ، رانت و سهمیه هایی که خونه ی یه عده رو آباد و مابقی رو خونه خراب کرده خروجی هم افرادی که دانش کافی ندارن و پایه های مملکت رو سست می کنن چون از اول هم مطابق دانش در دکتری و .... قبول نشدن و..............
اگر گوش گوش تو و ناله ناله من است آنچه به جایی نرسد فریاد است
از وقتی که برای روانشاد مهسا امینی آن اتفاق شوم در مقر پلیس امنیت اخلاقی رخ داد وضعیت بدحجابی یا بی حجابی تعداد قابل توجهی از بانوان و دختران جامعه ما در جهت عناد و لجبازی با اقدامات نابخردانه و قهر آمیز پلیس گشت ارشاد و ناهیان از منکر بسیار وخیم شده است! الآن علناً در خیابان های اصلی شهر مشاهده می شود خیلی ها شال و روسری خود را از سر برداشته و بدون شلوار و با دامن و بدون جوراب و با پاهای لخت و عریان در خیابانهای تهران تردد می کنند! عاقبت سخت گیری های بی مورد، عناد و لجاجت است!
این ها رو به حسین شریعت مداری واحمد خاتمی وعلم الهدی بگو
اخه مجلس بی ریاست .خودشونیه .
چون نیت از نمایندگی برداشتن لقمه چرب وچیل تره نه نمایندگی مردم .پس هر طرف بصرفه غش میکنند مردمم که بیچاره ومفلس.
مردمغم نان دارند یارو