حرفهایترین بازیکن فوتبال خانواده امام خمینی (ره)
درست است که این روزها سیداحمد، بهعنوان نتیجه امام، جایی در بین خبرهای ورزشی و فوتبالی دارد؛ ولی این رشته ورزشی در خانواده امام از دیرباز مورد توجه بوده و حتی یکی از فرزندان امام بهصورت حرفهای تا پای رسیدن به تیم ملی هم پیش رفته است.
هفتههای پایانی لیگ برتر فوتبال ایران در فصل اخیر، در شرایطی برگزار شد که چند تصویر از سیداحمد خمینی، نتیجه امام (ره)، روی سکوهای ورزشگاه آزادی منتشر شد. سیداحمد، مطابق با بیشتر اوقات در سنین جوانی، برای تماشای بازی تیم محبوبش یعنی استقلال خودش را به ورزشگاه رسانده بود. او کمی بعد در فینال جام حذفی هم در جایگاه ویژه نشست تا دربی را از نزدیک ببیند. البته هر چند باری پایش را به ورزشگاه گذاشته، مجبور شده تا حدودی چهرهاش را بپوشاند؛ با ماسک و کلاه.
حتی قبل از انتشار این تصاویر جدید هم بسیاری، از فوتبالیبودن نتیجه امام که حالا معمم شده و روی منبر میرود، خبر داشتند. او برخلاف سنت سابق که هواداری از دو تیم مطرح پایتخت را پنهان میکردند، علاقهای به سرکوب علاقهاش ندارد و بدون درنگ از استقلالیبودنش حرف میزند. درست است که این روزها سیداحمد، بهعنوان نتیجه امام، جایی در بین خبرهای ورزشی و فوتبالی دارد؛ ولی این رشته ورزشی در خانواده امام از دیرباز مورد توجه بوده و حتی یکی از فرزندان امام بهصورت حرفهای تا پای رسیدن به تیم ملی هم پیش رفته است.
امام خمینی
زمانی که امام خمینی (ره) زمام امور در ایران را به دست گرفت، نگاه روحانیت وقت درباره رشته فوتبال چندان مثبت نبود. آن زمان این رشته ورزشی نوعی تهاجم فرهنگی تلقی میشد که هدفش باطلکردن عمر مفید جوانها قلمداد شده بود، ولی امام نهتنها چنین نگاهی به این نظریه نداشتند؛ بلکه در دیداری تاریخی با تعدادی از بازیکنان فوتبال ایران که چهرههای شاخص وقت در آن حضور داشتند، از این رشته ورزشی و بازیکنان فوتبال دفاع کردند.
با وجود آنکه در آن برهه، لیگ نامنظم و مسابقات یکی در میان برگزار میشد، ولی در همان جلسه امام با بازیکنان فوتبال که جمله معروف «من ورزشکار نیستم؛ ولی ورزشکاران را دوست دارم» از آن بیرون آمد، بسیاری از موانع موجود بر سر راه این رشته را برداشت. ضمن اینکه فقط فوتبال تنها نبود. آن ملاقات که اتفاقا به همت دوستان مرحوم سیداحمد تدارک دیده شده بود، سرآغازی بر تسهیل در امور چندین رشته ورزشی دیگر شد که در آن برهه نگاه مثبتی درباره آنها وجود نداشت. درباره گرایش فوتبالی امام یا احتمال علایق رنگی ایشان اطلاعات زیادی در دسترس نیست، ولی جستهوگریخته از بین صحبتهای نزدیکان میشود پی برد که ورزش، بهویژه پیادهروی را در دستور کار قرار داده و تا انتهای عمر از آن غافل نشدند. بدیهی است که امام چندان فوتبالی نباشد، ولی این موضوع درباره فرزند او اصلا صدق نمیکرد.
مرحوم سیداحمد خمینی
او فوتبالیترین عضو خانواده امام بود؛ درعینحال که حرفهایترین آنها هم به شمار میرفت. کارش زمانی به فوتبال افتاد که هواخواه یکی از همکلاسیهای دوران ابتداییاش درآمد. شنیده بود یکی از همکلاسیهایش مدام به پسری به اسم کاظم در فوتبال میبازد. سیداحمد رفته بود تا به کاظم درس عبرتی بدهد. دوستی سیداحمد با کاظم رحیمی که بعدها کاپیتان پرسپولیس شد و به تیم ملی هم رسید، از همان مدرسه ابتدایی و از همان ملاقات شروع شد. کاظم رحیمی گفته از همان زمان، مجذوب استعداد این پسر چپپا شده بود. پس از آن ملاقات، آن دو تبدیل به دوستان صمیمی میشوند. در تیم مدرسه همبازی میشوند و عضوی از تیم منتخب قم هم میشوند. چندین مقام در عرصههای آماتوری به دست میآورند تا اینکه سروکارشان به تیم شاهین قم، یکی از زیرشاخههای تیم شاهین اصلی، میافتد. عضوی از آن تیم میشوند و روزهای درخشانی را سپری میکنند.
درباره سیداحمد روایات بیشمار است؛ از اینکه چپپا، سرعتی و تکنیکی بوده است. توانایی بازی در پستهای دفاع، هافبک و وینگر چپ را داشته و شوتهای قدرتمندی به سمت دروازه رقیب میزده است. حتی میگویند در آن برهه که چندان مرسوم نبود، اوتهای بلندی را روی دروازه رقیب میریخت. میگویند آنهایی که قرار بود روبهرویش بازی کنند، سختی زیادی برای کنترلکردنش متحمل میشدند. درخشش او به اینجا ختم نشد؛ چون وقتی استعدادیاب شاهین تهران به قم رفت تا بازی این تیم را زیر نظر بگیرد، کاظم رحیمی و سیداحمد خمینی را انتخاب کرد تا به تیم شاهین تهران بروند.
سیدحسن تا ۲۲ سالگی فوتبال را ادامه داده؛ ولی از زمانی که راهی قم شد، دیگر نتوانست مثل سابق این حرفه را دنبال کند. او ۱۷ ساله بود که راهی قم شد و رفتهرفته مجبور شد از فضای فوتبال فاصله بگیرد
البته دراینبین روایت کمی متناقض است؛ چون جایی عنوان شده ابتدا کاظم رحیمی دعوت شده و بعد، از سید احمد خواسته شده به تهران برود و جایی دیگر هم عنوان شده که هر دو با هم راهی شاهین تهران شدند. حضور در شاهین تهران افتخار مهمی برای بازیکنان وقت فوتبال ایران بود. بسیاری از آنها از این تیم به تیم ملی میرسیدند و مشخص بود که هرکسی نمیتواند به این جایگاه برسد؛ ولی اتفاق عجیب در این زمینه زمانی رخ داد که سیداحمد پس از چند جلسه تمرین در شاهین تهران، نهتنها قید این تیم، بلکه کلا قید فوتبال را در اوج میزند و دیگر سراغش نمیرود.
شایعه شده بود که به دلیل ملاحظات سیاسی او چنین تصمیمی را گرفت. کاظم رحیمی جایی درباره این تصمیم ناگهانی گفته بود «سیداحمد به دلیل اینکه فوتبال را مانعی برای نهضت و مبارزات خود میدانست، تمرینهایش را ادامه نداد». سیدحسن خمینی، فرزند سیداحمد، ولی درباره دلیل کنارهگیری پدر، یکی، دو دلیل دیگر هم عنوان کرده و گفته است «خیلی بهصورت حرفهای فوتبال بازی میکردند تا حتی به تیم شاهین آن زمان هم رفته بودند. تمرین هم کردند؛ ولی بعد به عللی که هم علل سیاسی داشت و هم علل دیگر مانند تحصیل و... و تغییر مسیر زندگی، از این فضا دور شده بود».
سیداحمد بعد از کنارگذاشتن فوتبال و پس از انحلال شاهین و تبدیل همان تیم به پرسپولیس، تا آخر عمر هوادار پرسپولیس ماند و نتایج این تیم را دنبال میکرد. گرایش رنگی سیداحمد را میشود از شوخیهایی که امام با او داشتهاند، پی برد. درباره شوخیهای امام با سیداحمد پس از شکستهای پرسپولیس یا هر زمانی که سیداحمد ناراحت بودند، خاطرات متعددی وجود دارد. مثلا حجتالاسلام مرتضی اشراقی، فرزند آخر مرحوم آیتالله شهابالدین اشراقی و نوه دختری امام اینطور تعریف کرده است «گویا بعد از انحلال تیم شاهین، سیداحمد آقا طرفدار پرسپولیس شده بود. تعریف میکنند هر وقت ایشان ناراحت بودهاند، امام (ره) با شوخی به او میگفتهاند که مگر تیم تو باخته که اینطور ناراحت هستی».
سیدحسن خمینی
دیگر چهره فوتبالی خانواده امام، سیدحسن، نوه امام و فرزند سیداحمد است. علاقه او به فوتبال درست مثل پدر از همان زمان کودکی شکل گرفته؛ ولی بنا به دلایلی به اندازه پدر در این زمینه جلو نرفته است. برخلاف سیداحمد که توانایی بازیکردن در پست وینگر یا هافبک را داشته، خلاق بوده و دریبلزن، سیدحسن تبدیل به مدافع میانی میشود؛ آنهم در سیستم رایج آن روزها یعنی ۲-۴-۴. خودش میگوید آن زمان به بازیکنانی که در این پست بازی میکردند، «سویپر» میگفتند.
سیدحسن تا ۲۲ سالگی فوتبال را ادامه داده؛ ولی از زمانی که راهی قم شد، دیگر نتوانست مثل سابق این حرفه را دنبال کند. او ۱۷ ساله بود که راهی قم شد و رفتهرفته مجبور شد از فضای فوتبال فاصله بگیرد. گفته بود آنجا (قم) محیط برای این کار (فوتبال) فراهم نبود؛ بعدها در جایی گفته چاقشدن هم به مرور زمان انگیزهاش برای ادامه فوتبال را از او گرفته است.
با وجود این مباحث، سیدحسن بهصورت حرفهای یکی از دنبالکنندگان دنیای فوتبال است یا حداقل اینکه در طول سالها چنین بوده است. اطلاعات ورزشی بیشماری دارد و بازیهای فوتبال خارجی را هم دنبال میکند. از بینندگان پروپاقرص برنامه «۹۰» سابق بوده و حتی از اختلافنظر عادل فردوسیپور با امیر قلعهنویی هم خبر داشته است. سیدحسن برای بروز علاقه رنگیاش احتیاط زیادی به خرج داده و آن را علنی نکرده است. نزدیکان خانواده امام یکی، دو جا عنوان کردهاند پس از سیداحمد، دیگر افراد خانواده به جای پرسپولیس، استقلالی شدهاند؛ ولی سیدحسن میگوید از هر دو طیف دوستان و آشنایانی دارد و دیگر، تیمی را به دیگری ترجیح نمیدهد.
سیداحمد خمینی
سیداحمد فرزند سیدحسن دیگر عضو فوتبالی خانواده امام است. او برخلاف احتیاط پدر، سالهاست استقلالیبودنش را رو کرده و مثل پدر و پدربزرگ برای دیدن فوتبال راهی ورزشگاه میشود. البته برخلاف آن دو نفر، از دوربینهای فیلمبرداری و عکاسی در امان نیست و احتمالا بههمیندلیل چندان به صورت حرفهای وارد دنیای فوتبال نشده است؛ ولی این چهره استقلالی خانواده امام سابقه بازی و تمرینکردن در تیم پایههای پرسپولیس را دارد.
گفته میشود مربی خانوادگی فرزندان امام که پرسپولیسی است، سیداحمد را سر تمرین پرسپولیس برده تا او قرمز شود؛ ولی نهایتا موفق نشده است. نکته درخورتوجه درباره سیداحمد مربوط به استعداد فوتبالیاش است. آنهایی که از نزدیک بازیاش را دنبال کردهاند، میگویند مثل پدربزرگ، آن یکی سیداحمد، تندوتیز است و تکنیکی. درست مثل او چپپا. درباره استعداد فوتبالیاش هم عنوان شده توانایی بازیکردن در عرصه باشگاهی را دارد؛ ولی بنا به دلایلی امکان ادامهدادن فوتبال در این سطح را ندارد.
او به همراه تعدادی از دوستان و آشنایان تمرین فوتبال را ادامه میدهد، ورزشکار است و از علاقهاش به رشتههای ورزشی مختلف در صفحه اینستاگرامش پرده برداشته است. سیدحسن هم دربارهاش میگوید «میگویند بازیاش شبیه به پدر مرحومم است». البته او در این زمینه جانب احتیاط را رعایت کرده و بهوضوح خبر داده است که سیداحمد هوادار استقلال است.
از فعالیتهای مجازی سیداحمد هم میتوان پی برد که بازیکن مورد علاقهاش یا حداقل یکی از بازیکنان مورد علاقهاش وریا غفوری است. او چندین بار برای وریا پست حمایتی گذاشته و حتی در چند نوبت طعنه و کنایهای به نامهربانشدن با او زده است. سیداحمد، وریا را در مقطعی که شرایط برایش دشوار شده بود «کاپیتانِ مردم» خطاب کرده است.
به هر روی، او هم به دلیل ملاحظات خاص، مثل دیگر اعضای خانواده امام، فوتبال را پیش از رسیدن به موعد حرفهای کنار گذاشته، ولی همچنان هوادار این رشته باقی مانده است.