توهمات یک شاهزاده؛ نصیحت امام به رضا پهلوی چه بود؟
در روزهای اخیر رضا پهلوی هیاهوی بسیاری برای شرکت در کنفرانس امنیتی مونیخ راه انداخته و برگزارکنندگان این اجلاس را برای پس گرفتن دعوت از او متهم کرده که از جمهوری اسلامی حمایت می کنند.

او این اقدام را تلاشی برای به حاشیه راندن و خاموش کردن صدای مردم ایران دانسته است. البته مشخص نیست چه وقت و چگونه او نماینده صدای مردم ایران شده که عدم حضورش در این اجلاس به معنای خاموش کردن آن شده است. هرچند جای تاسف است که هرگاه زندگی مردم ایران دچار مشکل و سختی می شود، عده ای در آن سوی آب مثل قارچ سبز می شوند و متولی منافع و صدای مردم ایران می شوند.
با این حال مشخص نیست رضا پهلوی که داعیه رهبری مردم ایران برای دستیابی به آزادی و دموکراسی را دارد در چهار دهه گذشته دقیقا چه فعالیت های ملموس و مشخصی برای نیل به این اهداف داشته و دستاوردهای آن چیست؟ او در حالی مدعی حمایت از مردم ایران شده که حتی سایت رسمی اش صرفا به زبان انگلیسی است و زبان فارسی در آن جایگاهی ندارد.
رضا پهلوی مهرماه امسال با کلی تبلیغات از «پروژه شکوفایی ایران» رونمایی کرد، طرحی اقتصادی برای آینده ایران که البته صرفا ادعاهایی روی کاغذ است. او در حالی ده اصل برای این طرح معرفی کرده که با گذشت بیش از چهل سال هنوز همان نسخه ای از آخرین کتاب پدرش را در شبکه های اجتماعی رسمی خود با عنوان «نسخه بدون سانسور» بارگذاری کرده که در همان زمان و با امکانات آن موقع ماشین نویسی شده است. نسخه ای که مترجم، انتشارات و تاریخ آن مشخص نیست و صرفا در روی جلد آن عنوان «چاپ آمریکا» حک شده است. این نسخه پر از اغلاط نگارشی و با صفحه آرایی بسیار ابتدایی ماشین نویسی شده است. آیا آقای پهلوی که چنان طرح های عظیمی برای آینده ایران دارند، نمی توانستند در این چهل سال آخرین کتاب پدر خود را با ویراست جدیدی و با امکانات فنی امروز چاپ نمایند و همان نسخه چهل و اندی سال پیش را به مردم معرفی نکنند؟ در واقع توانایی، شایستگی، مسئولیت پذیری و مدیریت افراد را می توان در همین نکته های به ظاهر کوچک اما در واقع عمیق و ظریف دریافت.
رضا پهلوی در حالی از آزادی و دموکراسی دم می زند که شورای همبستگی به دلیل مشی دیکتاتورطلبانه او عملا در نطفه از بین رفت؛ چنانکه حامد اسماعیلیون با خروج از این شورا گفته بود: «اختلافاتی بین اکثریت اعضای گروه و رضا پهلوی درباره ایجاد تشکیلات وجود داشته است» و توضیح داده بود: «گروههای فشار از بیرون از جمع با شیوههای غیردموکراتیک میکوشیدند مواضع خود را بر جمع تحمیل کنند.»
مسیح علی نژاد نیز بعدها فاش کرد که «نخستین نفری که از این گروه خارج شد آقای پهلوی بود.» او گفته بود: «آقای پهلوی آن را اعلام نکرد. اما او در واقع اولین نفری بود که از ائتلاف خارج شد. چند هفته پس از گردهمایی ما در دانشگاه جورج تاون واشنگتن که ائتلاف اعلام شد، آقای رضا پهلوی خواستار اضافه شدن سه عضو جدید به ائتلاف شد. پس از چند روز بحث و جدل شدید این درخواست پذیرفته شد. با این حال به محض اینکه این گروه اعضای جدید را پذیرفت آقای پهلوی باز هم خواستار اضافه شدن سه نام دیگر و شاید تعداد بیشتری از حامیان سلطنتطلب خود در ائتلاف شد. مشکل این بود که برخی از نامهای پیشنهادی علنا به ائتلاف حمله کرده و از آقای پهلوی خواسته بودند که از آن جدا شود زیرا آنها او را پادشاه واقعی ایران میدانستند. بقیه اعضا احساس کردند که این یک درخواست زیادی است.»
علی نژاد با بیان اینکه آقای پهلوی فکر میکرد باید امتیازات ویژهای به او داده شود، گفته بود: «دیگر دوران دیکتاتوری نیست که شما فقط بیانیه دهید و بگویید همه باید بیانیهها را منتشر کنند اما پاسخگو نباشید.» در واقع رضا پهلوی هنوز که قدرتی در اختیار ندارد نمی تواند در یک شورایی که برای نیل به مقاصدی معین تشکیل شده، روندی دموکراتیک را بپذیرد، چگونه انتظار می رود در هنگام رسیدن به قدرت، شیوه و مشی پدرش را دنبال نکند؟
بنیانگذار انقلاب اسلامی چند سال بعد از پیروزی انقلاب در دیداری با کارگزاران نظام که آیت الله خامنه ای به عنوان رئیس جمهور و میرحسین موسوی به عنوان نخست وزیر نیز حضور داشتند، گفته بودند: «اینکه اکنون سلطنت طلب ها در خارج از کشور عنوان می کنند همه ایران سلطنت طلب هستند و اعلی حضرت رضای دوم چنان محبوبیتی دارد که مردم همه با او هستند، خب اینها بگویند. من معتقدم این رند ها جمع شدند دنبال این بچه که پولهاشو از جیبش درآورند. اینها می خواهند پول هایی که پدر کذاش از مردم گرفته و حالا در بانک ها دست این است با این بهانه ها از ]چنگ[ش درآورند. من صلاحش را در این می دانم که برود سراغ تحصیل، برود سراغ یک کاسبی. دیگر این کارها گذشته است. مردم چنانچه جمهوری اسلامی هم نباشد، دیگر سلطنت طلب نیستند. دیگر شکی در این کار نیست.»
به نظر می رسد با گذشت چهل سال، این سخنان امام خمینی درباره رضا پهلوی همچنان صادق است. او از ابتدا تا کنون هیچ شغلی نداشته و عمدتاً با آنچه از ثروت خانوادهاش باقی مانده زندگی میکند و تنها کار تمام وقت او ابراز نظر درباره ایران است.
یکی می خواست به اون درس بده اگر با تدبیر بود به نظر شما مملکت به این روز می افتاد
البته به نظرم او هم یک ایرانی باید فرض شود که صدایش شنیده شود ولی هنوز کسی را ندیدم که نماینده ایران باشد که بخواهد از طرف مردم حرف بزند همه باید در اظهارنظر آزاد باشند
همین متن حمایت از رصا شاه را به همه برسی و رای بگذارید اگر نمیترسید از رای مردم
خدائیش کار که عار نیست توصیه بجایی بوده ولی مگه فرزندان خودش صبح تا شب دارن بیل میزنن.
رضا پهلوی بدرد
بزچرونی میخوره
تا اینکه شاه بشه
شاهزده ما که دیگه ملکی نداریم ببخشیم مثل پدرت لطفا اگر ذخیره ارزی کم آوردی از مادرت بگیر
کل اگر طبیب میبود باغچه خود بیل میزد!!!!