حکایت تقی زاده های امروز
در تاریخ معاصر ایران چهره های بسیاری بوده اند که مشهور به غرب زدگی شده و نامشان به عنوان نخبگانی که مروج وابستگی بوده اند، در کتاب های تاریخی مانده است.
حکایت تقی زاده که ایرانی ها را دعوت می کرد از فرق سر تا نوک پا غربی شوند، حکایت آشنایی است که به خوبی داستان این غرب زدگی را روایت کرده و نشان می دهد بخشی از جامعه روشنفکری ایران در ابتدای قرن بیستم، چطور خود را حامی سناریوهای استعماری می دیده است.
البته این فقط نخبگان حامی غرب نبوده اند که بر طبل وابستگی می کوفته اند. شرق گرایانی که در حزب توده مدعی مارکسیسم و کمونیسم بودند نیز در همین راستا، ایرانی ها را توصیه به شرقی شدن کرده و از آنها نوعی مارکس می ساخته اند که در جستجوی جامعه بی طبقه الحادی است.
در این میانه، طیف عظیمی از مردم و البته تعداد معدودی از روشنفکران نیز بوده اند که نسبت به پیامدهای منفی وابستگی هشدار داده و کوشیده اند تا توجهات را به استقلال ملی، خودکفایی و مقاومت در برابر بی عدالتی های جهانی جلب کرده و در نهایت انقلابی را در سال 57 به پیروزی برسانند که شعارش «نه شرقی، نه غربی» بود.
با این همه پیروزی انقلاب به معنی سکوت همیشگی جریانی نبود که از وابستگی دفاع می کرد. هم شرق گرایان و هم غرب گرایان حتی پس از پیروزی انقلاب، همچنان ندای وابستگی سردادند.
تقی زاده های امروز که فارغ از جناح بندی های نخ نمای اصلاح طلب و اصولگرا، در هردوی این جریانات خط واحدی را برای سازش با غرب پیگیری می کنند، پیامشان به مردم ایران این است که برای به دست آوردن رفاه بیشتر، استقلال خود را معامله کرده و با فروش منابع عظیمی که در اختیار دارند، از زیر فشار تحریم و تهدید خارج شوند
با اینکه پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، جریان حامی کمونیسم در جهان و در ایران تضعیف شد، اما صدای غرب گرایانی که به مانند فوکویاما، لیبرال دموکراسی را پایانی بر تاریخ می دانستند هیچ گاه قطع نشد و امروز این صدا حتی بلندتر نیز شده است.
حامیان وابستگی که روزگاری به موفقیت های تکنولوژیکی غرب تکیه می کردند، پس از آنکه دیدند چطور می توان با حفظ مقاومت و ایستادگی، به پیشرفت های علمی در حوزه های هسته ای یا نانوتکنولوژی رسید، اکنون با هراس افکنی نسبت به تحریم، می کوشند تا مردم را قانع کنند که مقاومت در برابر بی عدالتی کاری بیهوده است.
تقی زاده های امروز که فارغ از جناح بندی های نخ نمای اصلاح طلب و اصولگرا، در هردوی این جریانات خط واحدی را برای سازش با غرب پیگیری می کنند، پیامشان به مردم ایران این است که برای به دست آوردن رفاه بیشتر، استقلال خود را معامله کرده و با فروش منابع عظیمی که در اختیار دارند، از زیر فشار تحریم و تهدید خارج شوند.
مردم ایران در 150 سال اخیر جوابی روشن به حامیان سازش داده اند. پاسخ آنها همواره نفی وابستگی بوده است اما این قاطعیت باعث عقب نشینی غرب گرایان حامی سازش، نشده است. به همین خاطر آنها امروز همچنان تلاش دارند تا نسل جدید ایران که کمتر شاهد تبعات وابستگی بوده و در طول عمر خود، استقلال را تجربه کرده است را تحت تاثیر قرار داده و با تکرار حرف های کهنه خود، نوعی سازش با غرب را ترویج کنند.
به نظر می رسد که پاسخ به موج تازه تبلیغات سازش کاران، حضور پرشورتر در راهپیمایی های مردمی امسال است که به خوبی بتواند پیام عدم سازش با تحریم کنندگان را به پیروان خط سازش بدهد.
17