فیاض زاهد و محمد مهاجری، دو فعال اصلاحطلب و اصولگرا در مقاله ای مشترک مطرح کردند
انتظارآفرینی بیجا از مذاکرات ایران و آمریکا سم است؛ نباید سراب ساخت/ اسرائیل، چین، روسیه، ترکیه و تندروهای داخلی، دشمنان گفتوگوی عمان هستند/ آفت هر کار سیاسی، تفوق حاشیهها بر متن است مثلا اگر عکسی منتشر شود آسمان به زمین میآید؟!
انتظارآفرینی بیجا، سم مذاکرات است. نباید با این تصویرسازی که ظرف 24 ساعت همه چیز به توافق ختم میشود، سراب ساخت.

فیاض زاهد، فعال سیاسی اصلاحطلب و محمد مهاجری، فعال اصولگرا در یادداشتی مشترک با عنوان «ایران و امریکا فردایی متفاوت» در روزنامه اعتماد نوشتند: امروز دکتر عراقچی به نمایندگی از جمهوری اسلامی ایران با ویتکاف، نماینده ترامپ در مسقط گفتوگو میکند. محور این گفتوگو که گفته میشود بهطور غیرمستقیم انجام میشود، انرژی هستهای و رفع تحریمهاست. درباره این گفتوگو نکاتی قابل اعتناست:
1- از مواضع آقای عراقچی چنین برمیآید که آنچه در عمان اتفاق میافتد «پیش گفتوگو» است و طرفین دنبال محک زدن یکدیگر هستند. از آنجا که پیشنهاد از طرف ترامپ مطرح شده است، قاعدتا نماینده او به تبیین موضع رییسجمهور امریکا میپردازد و بسته پیشنهادی خود را ارایه میدهد. در این وضعیت طرف ایرانی باید دقیقا جزییات اظهارات طرف مقابل را بشنود و هر جا ابهامی وجود دارد با پرسش دقیق آن را رفع کند. درک کامل خواسته امریکا در این مرحله بسیار مهم است.
2- وزیر خارجه ایران دیپلماتی باتجربه است و در مذاکرات برجام دارای پیشینه ارزشمندی است و به همین دلیل نیز به عنوان مذاکرهکننده اصلی وارد شده قابلیتهای فردی و نیز اعتماد نظام به وی، از عراقچی چهرهای کاملا موجه ساخته و جز گروه بسیار کوچکی از تندروهای داخلی، مورد قبول همگان است. این مقبولیت به همراه اراده و تصمیم نظام در عالیترین سطوح برای انجام مذاکره، قوت و قدرتی بیش از پیش در اختیار او قرار داده است.
3- آفت هر کار سیاسی، تفوق حاشیهها بر متن است. اکنون که مخالفان مذاکره نمیتوانند نسبت به اصل مذاکره و شخص عراقچی، انقلت بیاورند با حاشیهسازی به دنبال برهم زدن بازی هستند. به عنوان مثال تصمیم بر این است که مذاکرات عمان فعلا بهطور غیرمستقیم انجام شود. این ایده با هر توجیهی فعلا ملاک عمل است، اما افراط در آنچه منفعتی دارد جز اینکه حاشیه را بر متن غالب کند؟ فرضا گفته میشود در این مذاکرات قرار نیست هیچ عکسی منتشر شود. ظاهرا عدم انتشار عکس با هدف جلوگیری از حاشیه مطرح شده، اما آیا خود همین ایده، حاشیهسازی بلاوجه نیست؟ اگر عکسی منتشر شود آسمان به زمین میآید؟
4- پوشش رسانهای مذاکرات برای داخل و خارج ایران بسیار مهم است. در حالی که رسانههای مهم غربی و شرقی و منطقهای با امکانات انسانی و فنی گسترده در عمان حضور خواهند داشت تیم ایرانی از چه ظرفیتی برخوردار است؟ آیا مانند همیشه و بهطور سنتی قرار است صداوسیما تنها رسانه انحصاری باشد؟ تجربه نشان داده ضعف شدید صداوسیما در این زمینهها، مرجعیت رسانهای را به سمت دستگاههای تبلیغاتی دیگر کشورها سوق خواهد داد.
5- مشکل صداوسیما صرفا در پوشش خبری نیست. همین روزها تحلیلهای دمدستی که از برخی شبکههای تلویزیون پخش میشود، نه تنها پاسخگوی نیاز مخاطبان نیست، بلکه متاسفانه چنین تلقی میشود که تریبون دستگاه رسمی تبلیغاتی کشور در اختیار جریانی است که به تندرو مشهور است. این رویکرد با انتظاری که از رسانه ملی برای حمایت همهجانبه از مذاکرات وجود دارد، منطبق نیست.
6- انتظارآفرینی بیجا، سم مذاکرات است. با انتشار خبر مذاکره شاهد سقوط نسبتا شدید در بازار ارز و طلا بودیم و احتمالا این نوسانات باز هم ادامه یابد. چهرههای سیاسی میتوانند با بالا بردن توقع از مذاکرات یا برعکس با یأسآفرینی نسبت به نتیجه آن، التهابات اقتصادی بیافرینند. مذاکره در یک بستر دیپلماتیک صورت میگیرد. بالا و پایین دارد. تلخ و شیرین دارد. امید و یأس دارد. همه اینها باید برای جامعه توضیح داده شود. فعلا همین که امریکا با پیشنهاد مذاکره وارد عمان شده یک نقطه مثبت است. نباید با این تصویرسازی که ظرف24ساعت همه چیز به توافق ختم میشود، سراب ساخت. اتفاقا مخالفان مذاکره به دنبال آنند که انتظارات به سقف برسد، زیرا در این حالت، حتی کوچکترین ناکامی آنها را به هدفشان میرساند.
۷- مذاکرات پیش رو و احتمال توافق میان ایران و امریکا دشمنان زیادی دارد. برخی کشورهای عربی، ترکیه، روسیه، چین، تندروهای داخلی و از همه مهمتر اسراییل و لابیرنت قدرتمند آن در امریکا، همه تلاش خود را به کار خواهند بست که این روند شکست بخورد. به نظر توافقی جامع درون ساختار وجود دارد که عدم توافق ضریب برخورد نظامی و امنیتی با ایران را به شدت افزایش خواهد داد. لذا مراقبت از ستون پنجم دشمن که درصدد تخریب ملت ایران است، ضرورت دارد. در کنار آنها کاسبان تحریم نیز در این دستهبندی قرار میگیرند.
۸- قبلا در این ستون نوشتهایم که شاید نظریه نامحبوبی نیز باشد، اما در افق بلندمدت امریکا، ایران را متحد خود میبیند. در این راستا چهرهای مثل ترامپ به دلیل پیوندهای فردی و کاسبی مشترک در گذشته با پوتین چه بسا علاقهمند باشد روسیه و ایران را در راهبرد محاصره چین شریک کند. نشانههای پیدا و آشکاری در این میان وجود دارد که به وقتش نویسندگان این سرمقاله بدانها اشاره خواهند کرد.
۹- ایران از طریق برخی عوامل خود پیشنهاد ترجیح دیپلماسی اقتصادی به عنوان پیشران دیپلماسی سیاسی را در قالب بستهای هزار میلیارد دلاری به طرف امریکایی ارایه داده است. رییسجمهور پزشکیان با جدیت موافقت رهبر انقلاب برای انجام سرمایهگذاری اقتصادی در ایران را گرفت. این بسته پیشنهادی برای دوطرف برد- برد خواهد بود. از راهآهن سریعالسیر تا گسترش فاز دوم فرودگاهی تا مگابندر و سیکل ترکیبی و... در آن دیده شده است. برای بویینگ ظرفیت فروش ۴۰۰ هواپیما یک اتفاق مهم است. نگاه ترامپ به این پیشنهاد مثبت ارزیابی شده است. یادتان باشد این رقمی است که ترامپ از عربستان برای سرمایهگذاری در امریکا طلب کرده است. پیشنهاد ایران مزیت افزونتری دارد. سرعت رشد اقتصادی به شرکتهای آنها و ترمیم ناترازیها و ثبات اقتصادی و سیاسی به ایران میدهد.
۱۰- دنیا وارد فاز جدیدی شده است. هیچ چیز با سال گذشته قابل مقایسه نیست. نگاههای آخرالزمانی مفتضحانه شکست خوردهاند. روسیه در وضعیت بهتری قرار گرفته است. جنگ تجاری امریکا را درگیر پروندههای مختلفی کرده است. رشد اقتصادی کشورهای اروپایی به شدت دچار کاستی شده است. جهان به شوک جدیدی برای رشد نیاز دارد. ایران در بهترین نقطه خاورمیانه استقرار دارد. اصل بر درک ظرایف و هوشمندی در بهرهبرداری از فرصتهای پیش رو است. افکار عمومی هم در انتظار چنین موفقیتی است. اما در این میان رییسجمهور باید در مرکز ابتکار رسمی برای مذاکرات باشد. ترکیبی از تمرکز بر مذاکرات، تشکیل یک تیم رسانهای قدرتمند. تحلیل دادهها تا مغلوب جنگ روایتها نشویم و برخورد با کاسبان و متوهمان.
اتحادهردودرزمان خطر
مگر فعل حرام انجام میدهند که نباید عکس گرفت ؟؟؟!!!!!!
نه به تندروی و تندروها