تغییر قانون انتخابات به خاطر آن یک نفر
انتخابات ایران این روزها در جامعه با واکنش سردی روبهرو است.
مطرح کردن مسائل مختلفی مانند ایجاد هراس از یک رئیسجمهور نظامی، اعلام کاندیداتوری چهرههایی خاص مانند تاجزاده، مطرح شدن رئیسی، ظریف و احمدینژاد و… هیچ یک با اقبالی ویژه از سطح اکثریت مردم مواجه نشده و برخلاف گذشته که معمولا ورود برخی کاندیداها باعث ترغیب مردم به حضور در انتخابات میشد تا برای رای نیاوردن آنها به گزینه رقیبش رای دهند، اما از قرار این بار این دوگانهها و سفید و سیاهسازیها از افراد و جناحها بر مردم اثرگذار نیست و دیگر برای بسیاری، اینکه چه کسی رئیسجمهور شود، اهمیتی ندارد. اما به موازات اینکه امسال یکی از سردترین نگاهها نسبت به انتخابات را در پیشرو داریم در سویی دیگر شواهد نشان میدهد اتفاقا نتیجه این انتخابات در درون صاحبان قدرت از هر انتخابات دیگری دارای اهمیت بیشتری است. نگاهی به برخی حوادث، تایید این حجم از اهمیت است؛ نمونه آن تلاشی که مجلس یازدهم در عرصه اصلاح قانون انتخابات انجام داد و تلاش کرد این قانون را به ۱۴۰۰ هم برساند. اعلام برخی محدودیتها و سپس تعریف ویژه از رجال سیاسی عملا عده معدودی را در دایره نامزدهای ریاستجمهوری گنجاند؛ اتفاقی که از سویی فضا را برای ردصلاحیتها موجهتر میکند و از سویی وجود همان چند چهره شناخته شده همیشگی را برای انتخابات ۱۴۰۰ تضمین. اما تحرکاتی نشان میداد همهچیز به تلاش برای برخی تغییرات ختم نمیشود. از خیلی وقت پیش گزینههای زیادی که بهعنوان نامزد ریاستجمهوری مطرح میشوند از درون خود ساختار قدرت مورد حذف سیاسی شده یا مورد حمله قرار گرفتهاند. پخش مستندی به نام کودتای خزنده در شبکه بیبیسی، که در آن مشخصا ادعاهایی را نسبت به برخی افراد مطرح میکرد، عملا شک و شبهههایی را نیز برانگیخت. دراین میان شاید برخی چهرهها مانند محسن رضایی و سردار دهقان به عنوان گزینههای ریاستجمهوری بیش از بقیه جلوی چشم قرار گفتند؛ انگار که یک اقدام انتخاباتی برای نبود این چهرهها در ردای ریاستجمهوری صورت گرفته باشد.
اختلافات داخلی
اختلافات درونجریانی اصولگرایان هم یکی از عجیبترین و شدیدترین دوران خود را دنبال میکند. اصولگرایان دراین انتخابات یکی پس از دیگری به نوعی به حذف یکدیگر میپردازند. گزینههایی که به عنوان کاندیداهای احتمالی مطرح میشوند هریک با پروندههایی روبه رو شدند که عملا حضور آنها را در عرصه انتخابات تحتالشعاع قرار میداد. مثلا برکسی پوشیده نیست که ماجرای عیسی شریفی و محاکمه و حکم ۲۰ سال حبس او به عنوان کسی که سالها به عنوان معاون شهردار سابق به شمار میآمد، در این شرایط اولین کسی را که با انبوهی از اتهامات به وقت نامزدی برای ریاستجمهوری روبهرو میکند، شخص رئیس فعلی مجلس و پیرو مکتب نئواصولگرایی است. قالیباف با محاکمه شریفی از یکسو و البته اظهارات مصطفی میرسلیم، که به او اتهام رشوه ۶۵ میلیاردی برای عدمپیگیری این پرونده (فساد در شهرداری) در مجلس دهم را زده، عملا یکی از چهرههایی است که مورد حمله خودیها قرار گرفته و چهبسا برای حذفش تلاش میشود. در سویی دیگر اما سعید محمد است، از گزینههایی است که شاید ابتدا تصور میشد او همان کسی است که قرار است دولت جوان حزباللهی را تشکیل دهد. اما ماجرای استعفا یا برکناری او از سپاه برای اعلام کاندیداتوری مشخص کرد که او نیز قرار است از اسامی خط خورده در لیست باشد. البته نوع واکنشهای برخی اعضای سپاه بیانگر نوعی اختلاف نیز بوده است. آنطور که سردار جوانی معاون سیاسی سپاه اعلام کرد سعید محمد به دلیل تخلف برکنار شده است. بعد از این سردار رمضان شریف، سخنگوی سپاه به اظهارات سردار جوانی درباره سعید محمد واکنش نشان داد و گفت هر کس میگوید تخلف بوده باید متقن و دقیق بگوید چه تخلفی بوده است. برداشت یک معاون سپاه این بوده که تخلف صورت گرفته، اما نظر رسمی ممکن است این نباشد. هرچند البته این اظهارات نیز تا اندازهای دوپهلوست. اما عملا به راه افتادن این جریان، که محمد به دلیل تخلفات از کار برکنار شده، در کنار پخش بعضی از تصاویر او با مهدی جهانگیری که امروز به دلیل تخلفات مالی حکم زندان گرفته است، از سوی بعضی کانالهای منتسب به اصولگرا، نشان داده او هم از میان لایههای درون قدرت قرار نیست، عبور کند و اصطلاحا نیامده سوخت. پرونده مهرداد بذرپاش، یکی دیگر از گزینههای احتمالی ریاستجمهوری از جمله دیگر موارد است که توسط خود هم جناحیانش به شدت دنبال شده و بر او به این واسطه تاختهاند. مثلا الیاس نادران، از اصولگراهایی که علیه بذرپاش قیام کرد و ادعایی را به نام بذرپاش گیت مطرح ساخت. صداقت در ارائه سوابق کاری و… از جمله مواردی بودند که نادران و عدهای دیگر به بذرپاش نسبت دادند. هرچند در نهایت نادران و همپیمانانش راه به جایی نبردند اما مطرح شدن این پروندهها و ادعاها، موقعیت بذرپاش را برای ریاستجمهوری تحتالشعاع قرار داد یا لااقل این موضوع را به نمایش گذاشته شد که همجناحیان وی اجازه نمیدهند به این راحتی نامزد ریاستجمهوری شود و همه کاری میکنند تا او را به زیر بکشند. دادگاههای اکبر طبری، معاون اجرایی آملیلاریجانی رئیس سابق قوه قضائیه نیز میتواند هم محدودیتهایی برای شخص خود او و هم برادرش علی لاریجانی برای حضور در انتخابات ایجاد کند و اینکه لاریجانیها هم قطعا در درون خود ساختار قدرت، از خودیها ضربه خواهد خورد. احمدینژاد نیز امروز در آستانه انتخابات شاهد عجیبترین و سختترین حملات از یکی از نزدیکترین یاران سابقش؛ یعنی عبدالرضا داوری است؛ کسی که خیلیها او را مشاور رسانهای احمدینژاد برمیشمردند و اکنون عجیبترین حملات و اتهامات بیسابقه را به او وارد میکنند. این در حالی است که خود احمدینژاد نیز البته اظهارات جنجالی کم نداشته؛ از مطرح کردن موضوع ترورش تا اینکه یک گروه خاص آشنا همه نامزدها را میزند تا آن یکنفر که میخواهد رئیسجمهور شود. پیش از این نیز پرویز فتاح و غلامعلی حدادعادل دو چهره تماما اصولگرای دیگر که هر دو از کاندیداهای احتمالی ریاستجمهوریاند شدیدترین حملات ممکن را به هم داشتند و فتاح، عادل و البته برخی نهادهای نظامی را به سوءاستفاده از زمینهای بنیاد مستضعفان و صاحب شدن این زمینها بدونپرداخت کوچکترین هزینهای متهم ساخت؛ از جمله مدرسه فرهنگ عادل. این بار هم اما فایل صوتی که از محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران منتشر شده است. از هر طرف و سمت وسویی که باشد، یکی از دلایل و انگیزههای آن تلاش برای ردصلاحیت او در انتخابات ۱۴۰۰ است. حتی این بار هم بعید نیست دست یاران خود ظریف در کار باشد. همه اینها نشان میدهد اگرچه امسال مردم جریان انتخابات را بیتفاوت دنبال میکنند اما جدال بر سر حکومتداران و مقامات برای انتخابات ۱۴۰۰ خیلی بیشتر از قبل شده است و البته در این جدال خودزنیها بیشتر و یاران سابق، دشمنان امروز شدهاند.
منبع: آرمان ملی
70
والله اگر ممکلت گل وبلبلم بود کسی با کرونا جرات رفتن پای صندوق رای نداشت.چه برسد به الان