استاد جامعهشناسی دانشگاه:
شاه هم می گفت هر کس ما را قبول ندارد، برود/ اصولگرایان فکر می کنند با تصاحب دولت همه چیز حل شده؛ نه، تازه اضمحلال شروع شده
استاد جامعهشناسی دانشگاه گفت: مشکلات امروز جامعه ایران انباشتهشده از گذشته است و جنبــه تاریخی پیدا کرده است و نیازمند مشارکت جمعــی اصلاحطلبان و اصولگرایان و همه اقشار جامعه است.
بخشهایی از اظهارات تقی آزاد ارمکی را می خوانید.
* گزارهای که از سوی یکی از نمایندگان مجلس مطرحشده (که افرادی که با برخی رویکردها موافق نیستند از کشور بروند) قبل از انقلاب نیز توسط رژیم پهلوی مطرح میشد. زمانی که حزب رستاخیز تشکیل شد محمدرضا شاه در یک سخنرانی عنوان کرد کسانی که قصد ندارند به این حزب بپیوندند و به آن رأی بدهند، بهتر است از ایران بروند.
*این سادهترین واکنش نسبت به کسانی است که نسبت به وضعیت موجود جامعه انتقاد و اعتراض دارند و بهنوعی ساده کردن موضوع است.غرض از بیان چنین سخنانی نیز این است که کسانی که شرایط فعلی را قبول ندارند باطل هستند و باید کشور را ترک کنند. القابی هم که به این افراد داده میشود معاند و بیدین است.این اولین بار نیست که چنین سخنی مطرح میشود و در طول چهلوسه سال گذشته این سخن بارها تکرار شــده است. این موضوع مختص به راســت و چپ نبوده و در مقاطع مختلف تکرار شده که امروز نیز دوباره تکرار شده است.
*نکته قابلتأمل در این زمینه این است که تشویق به مهاجرت در شرایط فعلی اثر میکنــد و امروز شاهد افزایش قابــلتوجه میزان مهاجـــرت از کشور هستیم. شاید درگذشته اگر چنین سخنی مطرح میشد میزان مهاجرتها کمتر بود اما شرایط امروز به شکلی است که بیان چنین دیدگاههای در واقع عمل میشود.
* نخبگان کشور به این نتیجه رسیدهاند که در حوزه کار کارشناسی و تخصصی به بنبست رسیدهاند. در چنین شرایطی اگر کسی دیگران را به مهاجرت تشویق کند اقدامی غیراخلاقی، ناشیانه و ضد ملی انجام داده است. چنین کسی، افرادی که مدیریت فعلی جامعه را قبول ندارند در زمره منتقدان و معترضان قرار میدهد.این عده قصد ندارند با دلیل واقعی مهاجرتها مواجه شوند. به همین دلیل معتقدند همه مهاجرت کنندگان بدکارانند که گزارهای اشتباه است.
*شاید در مقطعی که انقلاب صورت میگیرد برخی از منتقدان و معترضان مهاجرت کنند. در شرایط کنونی که انقلابی در کشور رخ نداده و دههها از وقوع انقلاب گذشته است. امروز کشور در مرحله سازندگی قرار دارد و به همین دلیل به مشارکت همه اقشار جامعه نیاز دارد. در چنین شرایطی اگر یک جریان اقلیت سختگیر روی کار بیاید باعث میشود که اکثریت حذف شوند. هنگامیکه اکثریت حذف میشود انتظارات کارشناسی و تخصصی که در جامعه وجود دارد خود را نشان میدهد. تشویق به مهاجرت از جمله زشتترین کارهایی است که در جمهوری اسلامی صورت میگیرد. راهحل مشکل تشویق به مهاجرت نیست، بلکه باید به خود موضوع بازگشت که چرا میزان مهاجرتها نسبت به گذشته افزایشیافته است.
*حل مشکلات امروز ایران از عهده اصولگرایان، اصلاحطلبان و یا هر دو جریان سیاسی برنمیآید.اگر دولت اصولگرایی که امروز روی کار آمده، نمیتواند مشکلات را حل کند این وضعیت درگذشته نیز توسط اصلاحطلبان وجود داشته است. دولت اصلاحات و دولــت شبه اصلاحات حسن روحانــی نیز درگذشته موفق نشدند مشکلات کشور را حل کنند. مشکلات امروز جامعه ایران انباشتهشده از گذشته است و جنبــه تاریخی پیدا کرده است و نیازمند مشارکت جمعــی اصلاحطلبان و اصولگرایان و همه اقشار جامعه است. تنها در شرایطی که یک عزم ملی با مشارکت همــه اقشار جامعه به وجود بیاید میتوان نسبت به حل مشکلات امیدوار بود.
*اصولگرایی که عنوان میکند کسانی که وضعیت فعلی را قبول ندارند بروند، متوجه نیست چه میگوید و درک صحیحی از واقعیتهای موجود جامعه ایران ندارد. نمایندهای که چنین حرفی زده از نظر قدرت تحلیل و درک شرایط یک فرد معمولی است. موضوع اصلی این است که کسی دیگر نمیتواند تشخیص بدهد مسیر تحولات در ایران به چه سمتی حرکت خواهد کرد و برخی از فهم مسائل معاصر ایران دور شده است. دلیل این وضعیت نیز این است که جامعه ایران را در قالب قدرت و دولت میبینند. این عده گمان میکنند اگر قواعد قدرت و دولت را تصحیح کنند جامعه را نجات دادهاند. درصورتیکه مسأله به این دولت و یا دولتهای گذشته نیست و موضوع اصلی کلیت حیات جامعه ایران است که نیازمند همبستگی همگانی و عزم ملی است.
*ما به یک آشتی و وفاق ملی نیاز داریم تا بهواسطه آن بتوانیم چالشهای اجتماعی را حل کنیم و از آنها عبور کنیم.وفاق بین اصولگرایان و اصلاحطلبان میتواند زمینههای حل مشکلات بنیادین را فراهم کند.دغدغه اصلی اصولگرایان در ایران ظاهرا اخلاق و دین بوده و از سوی دیگر دغدغه اصلاحطلبان روابط بینالملل و اقتصاد بوده است. اگر قرار است جامعه همچنان به مسیر خود ادامه بدهد و زمین نخورد باید یک وحدت وآشتی ملی بین اصلاحطلبان و اصولگرایان به وجود بیاید.
*امروز جامعه ایرانی در حال فرونشست است. جامعه باید روی پای خود بایستد و برای این کار باید همه در صحنه حضور داشته باشند. جامعه باید رویکرد مثبت به خود بگیرد. جامعه باید شاد باشد و نشاط اجتماعی در آن افزایش پیدا کند. ما به چنین رویکردی نیاز داریم. این در حالی است که اصولگرایان از درک این وضعیت ناتوان هستند و همهچیز را در قدرت و دولت خلاصه میکنند. این عده گمان میکنند که به تصاحب قدرت و دولت همهچیز به پایان رسیده درحالیکه اشتباه میکنند و در واقع روند اضمحلال تازه آغاز شده است.
*امروز بنبستهای اجتماعی در حال تبدیلشدن به بنبستهای سیاسی است و عبور از این بنبستها امکانپذیر نیست مگر اینکه جریانهای سیاسی باهم به اجماع و وحدت برسند تا جامعه روند رو به رشد خود را آغاز کند.
حالا کجا برویم؟!
جائی راهمان نمی دهند!
لطف کنید شما بروید به درک که راهتان باز هست خخخخ
متاسفم تقی خان که باید با امثال شما در یک کشور زندگی کنیم
تحلیل نسبتاً درستی است و می توان گفت این تحلیل تا حدودی یک نمای واقعی از مدیریت سیاسی و اجتماعی ایران در 43 سال گذشته است. نکته ای که باید به این تحلیل اضافه کرد اینست که اگر چه در جند دهه گذشته بعد از انقلاب (در واقع 32 سال گذشته) نوع پوشش سیاسی و جناح بندی فکری در ایران تحت عناوین اصلاح طلب یا اصول گرا تغییر می کند اما متاسقانه گفتمان سیاسی حاکم تغییر چندانی نکرده است. اگر چه آقای ارمکی گفته اند اصلاح طلبان به اصلاح روابط با جامعه بین المللی دل بسته و اصولگرایان به نهادینه کردن تفکر دینی و اخلاقی اهتمام می ورزند، اما در باطن هر دو جریان یک نوع تمامیت خواهی سیاسی که باز هم گفتمان اصلیش فشار بی حد و حصر بر مردم در همه حوزه ها است، دنبال می کنند. علاوه بر این اگر چه چپ های اصلاح طلب راست گرایی متعصب را انکار و رد می کنند اما در واقع مردم چیزی از بازگشایی فضای بسته احساس نمی کنند. در مقابل اگر چه اصولگرای سنتی روابط مورد نظر چپ گرایان را به سخره گرفته و به دنبال تعامل قلدرانه با غرب هستند، اما بواسطه عدم برخورداری از انعطاف فکری و دور بودن از علم مدیریت سیاسی در نظام بین الملل در نهایت مجبور به پیروی از همان رویه سیاست بین المللی نیم بند اصلاح طلبان هستند و باز هم دود عواقب این دو گانگی به چشم مردم رنج کشیده و دور از رفاه ایران خواهد رفت. با تایید سر انجام اظمحلال و فروپاشی مورد پیش بینی آقای ارمکی، تنها راه حل خروج سالم از این مخمصه برای انقلاب بازنگری در نظام فکری چه در حکمرانی داخلی و چه در دیپلماسی منطقه ای و بین المللی است. مطمئناً کنار گذاشتن شجاعانه اصول و اعتقادات سیاسی 43 سال گذشته اگر چه سخت و احتمالا سرزنش آمیز خواهد بود اما مطمئناً دوام حیات انقلاب نتیجه ای شیرینتر خواهد بود
هدف نهایی باند قدرت اینست که کشور تبدیل به یک مسجد بزرگ باندازه ایران بشود و آخوندا ومداحین یکسره بالای منابر فریاد بکشند و موعظه نمایند ومردم هم اون پایین تو سر وکله خودشون بزنند .نفتی هم فروخته شود وآذوقه تهیه فرمایند ومدام به همین روش روزگار بگذرانند . حال هر کی غیر از این میخواهد باید از این کشور برود .
نظرات وتحلیلهای کارشناسی درامور مختلف کشور صورت میگیرد.اما هرچه جلوتر میرویم کمتر نتیجه میگیریم.شاید بتوان گفت یک تفکر غالب است وافکاری که از علوم دانشگاهی شکل میگیرد لاجرم باید درعمل ومیدان سیاست گذاری در زیر مجموعه افکار غالب قرارگیردهردوجریان سیاسی رقیب هم زیر مجموعه همان سیاست وافکار فوق هستند .اتاوقتی منافع ملی با چنین افکار وسیاستی ادامه دارد.وضعیت وشرایط کشور وملت درهمه امور چنین خواهد بود.اگر مجموعه دانشمندان حقیقی وحقوقی امور مختلف کشور به همایش وتحلیل بسنده کنند.معجزه نخواهد شد.نخواهی که ضایع شود روزگار...به ناکار دیده مفرمای کار
از ماست که بر ماست؟؟؟
شاه که از ایران رفت و عاقبت به خیر شد، ایکاش مابقی مردم هم در سال ۵۷ میرفتند، چون هرکس در سال ۵۷ و ۵۸ از ایران رفته، در خارج کمترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی را دارد، و در رفاه نسبی گذران عمر میکند. ای خارج نشینان، به ما جاماندگان زان سو نخندید.
تحلیل شرایط کنونی مرتبط با مسایل یک گروه و یا یک دسته نیست در اجتماع امروز اگر اعتراضی به حکومت و یا شخصیتی صورت گرفته ، ناشی از عملکرد 43 سال حکومت حاکم و بازتاب آن در چندین اعتراض در سالهای اخیر میباشد .
افرادی که در راس قرار دارند با نگاهی یکسویه به مردم و با شعار (یا با مایید و یا دشمن مایی ) میخواهند حکومت کنند .
نمیشود که همه بسیجی باشند ، آیا در سرزمین ایران فقط یک نوع تفکر بایست تبلیغ کند و گسترش یابد آیا این فرهنگ با دیکته کردن اینکه شما آزادید فقط مثل ما باشید یا بروید از کشور ، جایی برای گفتگو و مشارکت عمومی در ساختار کشوری باقی میگذارد ؟
تنها جواب هر اعتراضی سیلی و حذف صورت مسئله واقعا جوابگو نخواهد بود و منجر به شکاف عمیق افراد جامعه خواهد گردید و این در فرهنگ ایران جایی نخواهد داشت