نقد تسنیم به خاطرات مرحوم هاشمی: با مرور خاطرات مرحوم هاشمی لاجرم نعوذبالله باید آقای هاشمی را جزو معصومین دانست
اگر این سخن که رهبری با اتکاء به سخنان خلاف واقع آن مسئولان تصمیم گرفته را درست تصور کنیم، شخص مرحوم هاشمی نیز در این مسئله متهم است که رهبری را از واقعیات آگاه نکرده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام طبق قانون اساسی بازوی مشورتی ولی فقیه است و آیتالله هاشمی رفسنجانی در رأس این نهاد باید نظرات کارشناسی دقیق را منعکس میکرد.
محسن هاشمی رفسنجانی فرزند آیتالله هاشمی در یادداشتی که اخیراً در روزنامه اعتماد منتشر شده بود، براساس خاطرات منتشر نشده از پدر خویش در سالهای ۸۴ و ۸۵، نکاتی پیرامون پرونده هستهای ایران ابراز داشته است.
وی مدعی است که آیتالله هاشمی رفسنجانی بر اساس اطلاعات دریافتی از مسئولان، مطالب منتشر شده در رسانههای داخلی و بینالمللی، اطلاعات کارشناسی و همچنین برآوردهای خود ایشان، به جمعبندی از مسائل میرسیدند و با قدرت نقادی و تحلیلگری که داشتند، به آسیبشناسی نظام تصمیمگیری در این موضوع پرداخته و نتایج آن را در قالب صحبتهای شفاهی یا اشاراتی در خاطرات مکتوب خود منعکس میکردند."
آقای محسن هاشمی از مجموع خاطرات آن سالها به ۵ آسیب راهبردی در پرونده هستهای اشاره کرده است؛ از آنجا که محسن هاشمی با صرف اتکاء به آن خاطرات این ۵ آسیب را بدون ذکر نمونه و مصداق ذکر کرده، صحت سنجی این تحلیل وی مشکل است و بهتر بود در پیوست، اسامی افراد و متن دقیق دستنوشتها را ذکر میکرد تا بهتر بتوان قضاوت کرد.
با این وجود با تکیه بر دادههای پیشین و وقایع آن روزها، نقدهای جدی بر این تحلیل و صحت نقل قولهای منتسب به مرحوم هاشمی وارد است.
یکم: وی در این یادداشت مدعی خودسانسوری مقامات میشود؛ مسئولان در دیدار با مرحوم هاشمی از نگرانیها و عواقب پرونده هستهای میگویند اما در دیدارهای فردی یا جمعی با رهبری مشکلات و نگرانیها را پنهان میکنند.
احتمالاً آقای محسن هاشمی این گزاره را با این تصور نوشته که مخاطبان گویا از محتوای خاطرات منتشر شده از سوی آقای هاشمی اطلاع نداشته و در آینده نیز دسترسی به آنها نخواهند داشت؛ چرا که اگر کسی خاطرات آقای هاشمی را مرور کرده باشد از این سخنان پسر ارشد ایشان عمیقاً تعجب خواهد کرد. در خاطرات آقای هاشمی، هر آنکس که با او دیدار میکند، تقریباً به صورت مطلق، مدح و ثنای هاشمی را میکند گویی که حتی به اندازه یک ارزن در وجود و عملکرد و کارنامه و نظرات و ... ایشان، نه خبط و خطا، بلکه هیچ نقص و قصوری هم نیست! و در مقابل، این ملاقاتکنندگان همه دیگران را نقد میکنند. پس اگر منظور آقای هاشمی از عدم خودسانسوری مقامات در مقابل هاشمی مرحوم چنین مدح و ثناهایی است، لاجرم نعوذبالله باید آقای هاشمی را جزو معصومین بدانند که چون هیچ نقصی نداشته پس نقدی هم متوجهش نشده؛ در غیر اینصورت لااقل باید چند جملهای هم در این جهت نوشته میشد!
علاوه بر این، سخنان آقای محسن هاشمی در این باره از دو جهت قابل تأمل است؛ اولاً بهتر بود برای اثبات ادعا آن فرازهای از خاطرات سال ۸۴ و ۸۵ که بههرحال در سالهای آینده منتشر میشود را ذکر میکردند. از طرف دیگر، نگاهی به مشی رهبری نشان میدهد که ایشان صرفاً با اتکاء به شنیدهها و گزارش های رسمی تصمیم نمیگیرند و از طرق دیگر نیز از مسائل آگاهی پیدا میکنند. در بخشی از مستند غیررسمی، رهبر انقلاب در دیدار جمعی از کارگردانان سینما در تاریخ ۹۶/۱۰/۲۸ درباره دغدغه یکی از سینماگران فرمودند: «شما خیال میکنید همه میآیند پیش من به به و چه چه میکنند؟ من هرروز گزارشهای مردمی را میخوانم؛ غیر از گزارشهای رسمی و دولتی، گزارشهای مردمی از روشنفکر و غیره را میخوانم. خیلی از گزارشها هم انتقادی است و ما هم دنبال میکنیم. اینگونه نیست که دنبال نکنیم!»
با این وجود، اگر این سخن که رهبری با اتکاء به سخنان خلاف واقع آن مسئولان تصمیم گرفته را درست تصور کنیم، شخص مرحوم هاشمی نیز در این مسئله متهم است که رهبری را از واقعیات آگاه نکرده است. مجمع تشخیص مصلحت نظام طبق قانون اساسی بازوی مشورتی ولی فقیه است و آیتالله هاشمی رفسنجانی در رأس این نهاد باید نظرات کارشناسی دقیق را منعکس میکرد.
دوم: محسن هاشمی معتقد است مسئولان مربوطه در قدرت هستهای کشور در سال ۸۴ و ۸۵ اغراق میکردند و معتقد است از سال ۱۳۸۱ و علنی شدن فعالیتهای هستهای کشور، گزارشهای رسمی و تبلیغاتی فراتر از توانایی بالفعل همان زمان کشور بوده است. مسئلهای که به اعتقاد محسن هاشمی در در دولت سازندگی و با حضور دکتر امراللهی که دارای تخصص در حوزه هستهای بود این مشکل کمتر وجود داشت!
از قضا این جملات نشان میدهد که آقای محسن هاشمی نه تنها در خاطرات پدر مرحوم خود تعمق نمیکند، بلکه خاطرات یاران پدر را هم نمیخواند! آقای محسن هاشمی در این زمینه خوب است خاطرات آقای حسن روحانی را در کتاب امنیت ملی و دیپلماسی هستهای بخواند تا حداقل از ایشان بشنود که کارگزاران هستهای دولت آقای خاتمی و دوستان آقای هاشمی چقدر به مسائل اشراف داشتند!
اگر فرض را بر صحت صحبتهای محسن هاشمی قرار دهیم، نقد اساسی به افرادی وارد است که در دایره هم حزبیهای او هستند. از سال ۷۶ تا ۸۸ کرسی ریاست سازمان انرژی اتمی برعهده غلامرضا آقازاده بود که از شخصیتهای جناح چپ است. مدت یک سال نیز علیاکبر صالحی عهدهدار این مسئولیت در دولت احمدینژاد بود که مجدداً در دولت روحانی در این مسئولیت قرار گرفت.
از سوی دیگر از سال ۸۱ تا ۸۴ وزارت خارجه و شورای عالی امنیت در اختیار کمال خرازی و حسن روحانی بود. پس این به قول محسن هاشمی بزرگنماییها از سوی افرادی کلید خورد که مورد حمایت مرحوم هاشمی بودند.
از طرفی یادداشت محسن هاشمی دچار تناقض است؛ او مدعی است با حضور دولت جدید در سال ۸۴، نیروهای زبده و کارشناس از مصادر کلیدی همچون دبیرخانه شورای امنیت پاکسازی شدند؛ یعنی همانها که لااقل از سال ۸۱ تا ۸۴ در حال بزرگنمایی بر سر پرونده هستهای بودند! چطور افرادی نخبه و کارشناس متوجه نبودند که نباید پیرامون این پرونده بزرگ نمایی نکنند؟
اما آنچه وی بزرگنمایی میخواند همواره مورد تأیید غربیها بود و بارها لب به پیشرفت هستهای ایران در زمینه صلح آمیز داشتند.
سوم: بهتر بود وی اسامی شخصیتهای حذف شده از سیستم دبیرخانه یا وزارت خارجه را ذکر میکرد تا صحت گفتهها مشخص شود اما دقیقاً مشابه آنچه وی مدعی شده را در دوران برسر کار بودن دولت مورد حمایت مرحوم هاشمی رفسنجانی شاهد بودیم. حسین آبنیکی، رئیس سابق مرکز توسعه سازمان انرژی اتمی در مصاحبهای میگوید: «تیم مدیریت ارشد شرکتهای غنیسازی، سال ۹۲ از سازمان اخراج شدند؛ حتی شرکتهایی هم که در غنیسازی سه و نیم و ۲۰ درصدی نقش داشتند تعطیل کردند.... جمعی که از سال ۸۳ تا ۹۲ برنامه هستهای کشور را پیش بردند الآن کجا هستند؟ خود من الآن در سازمان اوقاف مشاور هستم. یکی از مدیران ارشد غنیسازی الآن در یک شرکت کامپیوتری کوچک کار میکند. دو نفر از دوستان که تولید ماشینهای غنیسازی را برعهده داشتند الآن در پتروشیمی مشغول هستند.»
مجید خوانساری رئیس سابق سایت هستهای نظنز هم در نشستی با دانشجویان در سال ۱۴۰۰ گفته بود: «من مدیرعامل سایت نطنز بودم وقتی دولت عوض شد یک روز از سازمان عدهای به سایت آمدند و گفتند باید ۵ نفر از معاونان سایت را بیرون کنی! من گفتم شما یک دلیل بیاورید بنده سریعا معاونانم را عوض میکنم... .»
چهارم: هاشمی در ادامه یادداشت فضای آن زمان را جایگزینی تکصدایی به جای وحدت و همگرایی میداند که به اذعان وی به حذف نگاههای متفاوت و متکثر انجامید! آنچه محسن هاشمی در این یادداشت مدعی است فضای حاکم بر سالهای تصویب برجام بود. دولت روحانی با طرد منتقدان، به تنهایی پرونده برجام را پیش میبرد و کوچکترین نقدی را برنمیتابید. خطاب قراردادن منتقدان برجام به کم سواد، اقلیت تندرو، هوچیگر، ترسو، بزدل سیاسی، کاسبان تحریم و.... از سوی رئیسجمهور وقت(که البته تعداد توهینها بیش از این است) نشان میدهد که دولت چه عرصه تنگی بر منتقدان ایجاد کرده بود که از بیان نقدهایشان هراس داشت.
مرحوم هاشمی رفسنجانی در همان ایام برگزارکنندگان همایش دلواپسیم در نقد مذاکرات هستهای را همزبان با نتانیاهو خطاب کرد و گفت: "در مهمترین پروژه دولت که تلاش میشود به سرانجام برسد و تیم مذاکره کننده هستهای نیز مورد حمایت رهبری است، باز این دلواپسان چه بر سرشان میآورند و با نتانیاهو همزبان شدهاند."
خاطرات مرحوم هاشمی اگرچه مجموعه مورد اعتنایی در تاریخ معاصر است اما نیازمند بررسی و تطبیق تاریخی است تا صحت و سقم برخی برداشتها و تحلیلهای آن مرحوم مشخص شود و با صرف تکیه به دستنوشتهای آیتالله هاشمی نمیتوان تاریخ را قضاوت کرد؛ اگرچه یادداشت اخیر محسن هاشمی استناد به دستنوشتهای پدر بوده و از در اختیار قرار دادن متن آنها هم خودداری کرده است!
اکثر بدبختیهای کشور از خاندان اشرافی رفسنجانی سرچشمه میگیرد از قبیل نهادینه شدن رشوه در ادارت، چاپ مدارک تحصیلی پولی، تسهیل نفوذ منافقین در سازمانها، حذف فیزیکی افراد موثر امثال بهشتی، طالقانی، مطهری و .. از کشور، رواج غارتگری و گرانبهای بی محابا، گماردن افراد کم سواد و بی ایمان در مناصب مدیریتی و وزارتی ووووو
آقای ناشناس همین فامیلمون با لیسانس قلابی رفته سرکار تو پتروشیمی کار میکنه خیلی وقته ولی یک دف گرفتنش ولی بخاطر برادرش سفیره اخراجش نکردن الان ماهی ۴۰ میلیون حقوق میگیره
زمانی که نورچشم حضرت ایت الله مرحوم اشیخ ممدتقی رروباحمایت دیگرحضرات برای ازبدرکردن آشیخ علی اکبرواردصحنه کردن فاتحه مملکت خوانده شدوالان هم هرحرکت وصحبت کندگویاامان نامه دارداقای احمدی ن زاد