لسآنجلستایمز: هدف برجام باز کردن راه برای گفتوگوهای بعدی با ایران بود
یک روزنامه آمریکایی تأیید کرده که توافق هستهای برجام هدفی فراتر از حل و فصل چالشها بر سر مسائل هستهای ایران را دنبال میکرده است.
روزنامه آمریکایی «لسآنجلستایمز» در تحلیلی این موضوع را که برجام هدفی فراتر از حل و فصل چالشها بر سر مسائل هستهای ایران را دنبال میکرده تأیید کرده است.
این روزنامه نوشته است: «وقتی مذاکرات هستهای ایران در سال ۲۰۰۹ آغاز شد هرگز قرار نبود حیاتی مستقل برای خودش داشته باشد یا اینکه به ابتدا و انتهای سیاست آمریکا در قبال ایران تبدیل شود.»
در ادامه این مطلب آمده است: «در عوض رئیسجمهور اوباما آن را گشایشی در برابر ایران میدید- یعنی فقط راهی برای آغاز کردن گفتوگوهای گستردهتر در خصوص تعامل دوباره با جمهوری اسلامی و آشتیجویی با آن.»
مهر تأیید لسآنجلستایمز بر «نفوذی» بودن برجام
آنچه روزنامه لسآنجلستایمز در این تحلیل نوشته، در حال حاضر از نگاه کارشناسان یکی از دلایل بیمیلی دولت «جو بایدن»، رئیسجمهور آمریکا برای بازگشت به برجام قلمداد میشود.
مطابق این تحلیل، برجام در دولت باراک اوباما بر منطق نفوذ به ساختار تصمیمگیری جمهوری اسلامی ایران استوار شده و به همین سبب، سبک خاصی از رفع تحریمها را میطلبد که در نهایت نباید به انتفاع اقتصادی ایران منجر شود.
زمانی که باراک اوباما در سال ۲۰۱۵ به برجام دست یافت در برابر منتقدانش که معتقد بودند این توافق با سرازیر کردن پول به ایران باعث افزایش قدرت منطقهای و موشکی تهران خواهد شد همواره این نکته را روشن میکرد که برجام بر «منطق نفوذ» به ساختار تصمیمگیریهای سیاسی ایران استوار شده و نه تنها «منطق انتفاع» اقتصادی برای ایران را دنبال نمیکند، بلکه ساز و کارهایی برای جلوگیری از آنها دارد.
اوباما راهبرد مدنظرش را اینطور تشریح میکرد که برجام با تقویت «تصمیمگیران غربگرا در ایران» -به زعم او- زمینههای ورود به توافقهای متعاقبی در سالهای آینده برای محدود کردن سایر مولفههای قدرت جمهوری اسلامی ایران را فراهم خواهد کرد. او مضاف بر این توضیح میداد که از طریق سیاستهای دیگری نظیر حفظ معماری تحریمها از ورود پولهای هنگفتی به ایران که میتواند به افزایش قدرت منطقهای و موشکی ایران منجر شود هم جلوگیری خواهد کرد.
او به عنوان مثال در مصاحبهای در تاریخ ۵ اوت ۲۰۱۵ گفت: «منتقدان اشتباه میکردند. پیشرفت برنامه هستهای ایران برای اولین بار طی یک دهه گذشته متوقف شد، بدون آنکه سیل پول روانه ایران شود و معماری تحریمهای بینالمللی علیه ایران از بین برود.»
علاوه بر این سیاستهای اعلامی، ساکنان وقت کاخ سفید با در دستور کار قرار دادن سیاستهای اعلامنشده دیگری مانند حفظ سایه هراسهای تحریمی بر سر بانکهای بینالمللی؛ بالا نگاه داشتن ریسک سیاسی و اقتصادی تعامل با ایران از طریق لفاظیهای رسمی، هجمههای رسانهای و فشارهای غیررسمی؛ گره زدن انتفاع برجامی به انجام اقدامات فرابرجامی از سوی ایران؛ وضع قانون برای جلوگیری از سفر تجار به ایران؛ حفظ سیاست ابهام درباره ماندگاری برجام و غیره سعی داشتند مانع انتفاع اقتصادی ایران از توافق شوند.
به بیان دیگر، دولت اوباما برای آنکه اطمینان حاصل کند میتواند از قِبَل برجام راهبرد خود در قبال ایران را تکمیل کند به سبک خاصی از رفع تحریمها روی آورده بود. تحریمها اگرچه روی کاغذ رفع شده بودند، اما آمریکا سایر ابزارهای حقوقی و سیاسی خود را اهرم قرار داده بود تا اطمینان حاصل کند که برای ایران غیر از شیرینیهای زودگذری مانند آزادیسازی برخی از داراییهای بلوکهشده و یا خرید چند هواپیما (رویکردی که در آن زمان از آن به عنوان «شیرینیهای آدامسی» یاد شده بود) نفع اقتصادی راهبردی و ماندگاری حاصل نمیشود.
از نگاه دولت اوباما چنانچه تحریمها به صورت نیمبند و ناقص رفع نمیشد ایران در نتیجه شکوفایی اقتصادی و تقویت برنامه موشکی و منطقهای خود نیازی برای مذاکره با آمریکا در دیگر موضوعات اختلافی نمیدید. از همین رو، مقامهای آمریکایی در آن زمان هر گونه گلایه از سوی مقامهای ایران درباره رفع نشدن تحریمها را به سیاستهای غیرهستهای ایران گره میزدند.
به عنوان مثال، جان کری، وزیر امور خارجه اسبق آمریکا در مصاحبهای با فارنافرز در سال ۲۰۱۶ گفته بود که سیاستهای ایران در حمایت از بشار اسد و حزبالله لبنان باعث شده است که نتواند از مزایای رفع تحریمها برخوردار شود. او در آن مصاحبه گفت: «ما همه تحریمهایی که توافق کرده بودیم برداریم را برداشتهایم ولی مشکلات دیگری وجود دارند. میتوانیم در زمینه تکنولوژی و سایر مسائل به ایران کمک کنیم ولی وقتی که ایران در یمن مشغول است و از اسد و حزبالله حمایت میکند انجام این کار بسیار دشوار است. اینها باعث میشوند تلاشها برای حرکت رو به جلو بسیار دشوار شوند.»
نتیجه سیاست رفع کاغذی تحریمها این بود که در فروردینماه سال ۱۳۹۵ «ولیالله سیف»، رئیس کل بانک مرکزی ایران در مصاحبهای گفت که از برجام «تقریباً هیچچیز» عاید ایران نشده است. حدود یک ماه بعدتر، «جان کری»، وزیر امور خارجه وقت آمریکا هم در مصاحبهای برای دفاع از سیاستهای دولت اوباما در برجام گفت که عواید اقتصادی این توافق برای ایران تنها ۳ میلیارد دلار بوده است.
برجام خود به مانع تبدیل میشود
روزنامه لسآنجلستایمز در بخش دیگری از این تحلیل نوشته است: «اما جایی در ادامه مسیر توافق هستهای خودش به مانع تبدیل شد و یک اختلاف دیگر به مجموعه اختلافات میان دو کشور اضافه کرد. [این توافق] به جای جلوگیری از ایران هستهای به مانعی راهبند تبدیل شده که هر گفتوگویی درباره ایران بایستی حول آن سازماندهی شود یا از میان آن عبور کند.»
این تحلیل همچنین با اشاره به خروج آمریکا از برجام در سال ۲۰۱۸ تصریح کرده است: «به لطف خروج ۲۰۱۸ از برجام ایران دیگر اعتمادی به این ندارد که واشنگتن قادر است به وعدههایش عمل کند. در ایران به نظر میرسد باور گستردهای وجود دارد مبنی بر اینکه یک رئیسجمهور جمهوریخواه در آینده هر آنچه در توافق دارد را برای پاره کردن توافقی که بایدن به آن دست پیدا میکند به کار خواهد گرفت.»
این بخش از تحلیل روزنامه لسآنجلستایمز مستند به اظهاراتی است که بسیاری از نمایندگان جمهوریخواه در ماههای گذشته مطرح کردهاند. همین دیروز، «نیکی هیلی»، نماینده سابق آمریکا در سازمان ملل که یکی از نامزدهای احتمالی حزب جمهوریخواه در انتخابات ۲۰۲۴ است گفته است دولت بعدی در آمریکا هر توافقی با ایران را پاره خواهد کرد.
پیروزی ایران و ترامپ برابر بایدن
لسآنجلستایمز به دولت جو بایدن پیشنهاد کرده که در شرایط کنونی به دو واقعیت سخت اعتراف کند: «نخستین مورد این است که در سیاستگذاری در قبال ایران دولت ترامپ برنده شد.»
مطابق این تحلیل، دولت ترامپ توانست به آنچه خواستهاش بود درباره برجام دست پیدا کند و آن این بود که بازگشت دولت بعد از خودش را به این توافق هستهای ناممکن کند.
لسآنجلستایمز درباره مورد دوم نوشته است: «واقعیت دوم که احتمالاً ناخوشایندتر است این است که ایران هم برنده شد. با آنکه مقامهای آمریکایی دوست ندارند این را با صدای بلند بیان کنند اما ایران در مقطعی طی چهار سال گذشته ایران سرانجام به یک کشور دارای توان هستهای تبدیل شده است.»
روزنامه آمریکایی در ادامه خاطرنشان کرده است که اختلافات میان ایران و آمریکا هرگز به سانتریفیوژهای هستهای یا غنیسازی اورانیوم مربوط نمیشود: «اختلافات میان دو کشور همیشه ماهیت سیاسی داشتهاند و به انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ و سقوط شاهِ حامی آمریکا برمیگردد.»
نمی گفتید، نمی دانستیم!
البته حساب برخی افراد غربگرا و خوش خیال از بقیه مردم ایران جداست! چون کعبه آمال آنان آمریکاست و همواره دروغ های آمریکا را بیشتر از حقیقت آشکار، باور دارند!
همانگونه که رسانه ها، تحلیگران، مسئولین قبلی و فعلی دولت آمریکا و برخی کارشناسان داخلی و خارجی اظهار می دارند، "برجام" به معنی کشیدن ترمز برنامه صلح آمیز هسته ای ایران و گشودن باب مذاکرات "برجام" های بعدی اعم از: قدرت و نفوذ منطقه ای، محدود نمودن برنامه موشکی و پهپادی و موضوع های دیگر است!
علیرغم فشارهای تحریمی، بهترین وضعیت "برجام" برای ایران همین حالت فعلی سکون و بن بست مذاکرات است. طولانی شدن مذاکرات به نفع پیشرفت برنامه هسته ای ایران و راههای برون رفت از فشار تحریم ها و بی معنی کردن بود و نبود " برجام" است. در حالیکه برگشت بدون تصویب کنگره و تضمین دولت آمریکا ( البته با این فرض نیز اعتمادی به آمریکا نیست) به توافق هسته ای، نه تنها سودی برای ایران ندارد بلکه ضرر آن به مراتب بیشتر از سود نداشته اش می باشد!