انتقاد روزنامه جمهوری اسلامی از افرادی که اجرای حکم سلمان رشدی را محکوم می کنند
مضروب شدن سلمان رشدی در نیویورک، عدهای را واداشت بیانیهای منتشر کنند که در آن به صراحت گفتهاند اگر اسلام به مرگ نویسنده نامداری همچون سلمان رشدی حکم میدهد، ما به چنین اسلامی کافر هستیم.
نکته اصلی این بیانیه اینست که صادرکنندگان آن فقط چیزی را به عنوان اسلام قبول دارند که در برابر اهانت غربیها به پیامبر و قرآن و در برابر معیارهای دوگانه مدعیان تمدن و حقوق بشر علیرغم تمام ظلمها، فشارها، چپاولها، دروغگوئیها و آدمکشیهایشان سکوت کند و میل و اراده سران کشورهای غربی را کپی برابر اصل واقعیت بداند.
وقتی «شارلی ابدو» به پیامبر اسلام اهانت میکند باید سکوت کرد، وقتی رئیسجمهور فرانسه به بهانه آزادی از اهانت کنندگان به خدا و اسلام و مقدسات میلیاردها مسلمان حمایت میکند نباید بیانیه صادر کرد، وقتی همین مدعیان آزادی در همان فرانسه حجاب را ممنوع میکنند نباید مچشان را گرفت که این چه نوع آزادی است که شما ادعای آن را دارید، هنگامی که منکران «هولوکاست» را در اروپا محکوم به زندان میکنند باید به تمدن غرب آفرین گفت و زمانی که رئیسجمهور آمریکا چشم خود را بر جنایت مُثله کردن جمال قاشقچی نویسنده اهل عربستان میبندد و به مهمانی قاتل او میرود نباید اعتراضی کرد ولی اگر یک فقیه که در شناخت اسلام سرآمد است حکم به ارتداد نویسندهای بدهد که عروسک کوکی دولتمردان غربی و سازمانهای جاسوسی سیا و موساد و اینتجلیجنت سرویس شد و با نوشته خود به پیامبر اسلام و قرآن کریم اهانت کرد، اینان نهتنها آن را با اسلام مورد نظر خود منطبق نمیدانند بلکه احساس وظیفه میکنند علیه آن بیانیه هم بدهند و سکوت در برابر چنین حکمی را ذَنب لا یُغفَر بدانند!
علاوه بر اینکه حکم امام خمینی درباره سلمان رشدی، از احکام قطعی فقه اسلام است و پشتوانه علمی غیرقابل تردید دارد، موضعگیری در برابر شیطنتی که غربیها در سال ۱۳۶۷ از طریق سلمان رشدی برای مبارزه با اسلام کردند، توانست توطئه سنگین آنها را خنثی کند و مانع ادامه این شیطنت خطرناک شود.
نفاق پنهان شده در جبههگیری سران کشورهای غربی در برابر حکم ارتداد سلمان رشدی به بهانه آزادی قلم، شاید آن روز برای بسیاری از مردم خود غرب هم روشن نبود ولی تحرکاتی که بعدها در اروپا و آمریکا در زمینه اهانت به ادیان الهی از مسیحیت گرفته تا اسلام صورت گرفت و مواضع دوگانهای که دولتهای غربی در برابر این تحرکات نشان دادند، ماسکها را از چهره واقعی سران این دولتها کنار زد و همه فهمیدند که موضعگیری امام خمینی و عموم مسلمانان جهان در برابر اهانت سلمان رشدی به پیامبر اسلام و قرآن، بسیار بموقع و دقیق بود.
مشکل کسانی که خود را مسلمان میدانند ولی از اقداماتی از قبیل صدور حکم ارتداد سلمان رشدی احساس شرمساری میکنند اینست که اسلام را از سرچشمه وحی دریافت نکردهاند. این، اسلام بیگانه از وحی است که بعضی افراد را در برابر تهاجمات دشمنان دین مرعوب میکند بطوری که موضعگیری کردن در برابر آنهمه جنایات به نام آزادی و دین و فرهنگ و تمدن را وظیفه خود نمیدانند ولی خود را موظف میدانند در برابر حکم قطعی اسلام علیه یک قلم به مُزد اغفال شده و آلت دست سازمانهای جاسوسی غرب بایستند و از چنین فرد هتاکی حمایت کنند و او را که شهرتش را از هتاکی به دست آورده «نویسنده نامدار» بنامند!
توصیهای که به اینگونه افراد میتوان کرد اینست که اگر با نظام و انقلاب و دولتمردان کشورتان مشکل دارید، این مشکل را به احکام اسلامی تعمیم ندهید. با این روش، نهتنها به جائی نمیرسید بلکه از مسیر واقعی دین هم دور میشوید. اهل انتقاد و اعتراض باشید ولی احکام دین را از مجرائی غیر از سرچشمه وحی جستجو نکنید و بدانید که اسلام انفعالی، بیراههای بیش نیست.
ما اصلا نفهمیدیم چی تو مقاله ش نوشته اگر مسلمان واقعی باشیم باید مطاله کنیم ببینیم واقعا درسته یا غلط بعد کدام ملا اومد مناظره کنه هیچ کدام جرات نکردن اگر راست میگن اگر سواد دارن مناظره میکردن
قربون اون سوادت بابا تو دیگه هستی!!!؟
خوبه اولش نوشتی که چیزی از مقاله نفهمیدی !؟ اونوقت کی باید بیاد با تو مناظره بذاره تا جنابعالی سوادت را به رخ بی سوادها بکشی !!!!؟؟؟
دنیای واروته که میگن نمونه اش توییی!!!!.
خلاصه توجیه روزنامه جمهوری اسلامی اینه " چون غربی ها بدی میکنند ما هم باید بدی کنیم تا در شیطان صفتی برابر باشیم". به اسلامی که حکم قتل و ترور صادر میکنه کافر هستیم.
آقای مسیح مهاجری
پاسخ کلمه، کلمه است نه چاقو.
یکی از سلاحهای مسیولین مملکتی ما این است که هر کس از آنها انتقاد میکنند بلافاصله مارک غربگرایی وضد انقلابی و ضد دینی به آن میچسبانند و تمام نقد آنها را غیر قابل قبول و اغلب توطئه تلقی میکنند.
توهین کردن در واقع مورد قبول نیست
در مورد کتاب سلمان رشدی هم متاسفانه اجازه نشر یا حتی خواندن آنرا به مردم ندادند و فقط حکم اعدام بدون محاکمه و حق دفاع از محکوم صادر شده !!!
چرا سر اعتقادات باید جنگید از ابتدای پیدایش دین و مذهب انسانها برای دین جنگیدند و کشته شدند تا امروز ولی نتیجه چه شد بیشتر ادما سر دینی که با ان متولد شدند ماندند و جغرافیا دین را تعیین میکند اماری اگر از انسانهایی که تغییر دین داده اند باشد در دنیا بقدری ناچیز است که میشود گفت 99 درصد دین تحت تاثیر جغرافیاست و جان انسانها باید با ارزش تر از اعتقاد انها باشد زیرا جان را خدا داده ولی دین را جغرافیا .
ان کس که به اجرای حکم سلمان رشدی اعتراض دارد یا جاهل است ویا معاند و از این دو حال هم خارج نیست ، ان که جاهل است را باید با روشنگری هدایت کرد که توهین به مقدسات دینی و پیامبران اللهی میلیاردها مسلمان و موحد نه تنها ازادی بیان نیست بلکه تعرض به ازادی دیگران است واصولا هتاکی وتمسخر دیگران از دیدگاه قران امری مذموم و حکایت از نداشتن تربیت اجتماعی هتاک است ، اما ان کس که معاند است واز روی لجاجت با حق و حقیقت مقابله می کند ولز افرادی چون رشدی دفاع می کند او لقمه ناپاک خورده ویا حرام نطفه ای است که چون ابوجهل و حمار اگر صدها بار هم در گوش شان یاسین خوانده شود باز هم حمارند چرا ؟
چون ذات و طینت شان شیطانی و بد است . چنانچه شاعر می فرماید : اصل بد نیکو نگردد ان که بنیادش بد است .
فرمودید پشتوانه علمی میشه توضیح بیشتر بدید .فرمودید توهین مگه مثلا بزرگان ما کم به بزرگان اهل تسنن که تازه هم دین ما هستند اهانت می کنند ؟میفرمایید اهانت به مقدسات ما خب تو فرهنگ اونا ازاده به مقدسات کشور های خودشونم انتقاد می کنند .اگه حرفی وجوابی دارید چرا راحت نمی ایید توی این همه رسانه که دارید بنشینید وجواب محکم ومستدل ودندان شکن بدید تازه مردم اصلا خبر ندارند که اون بابا چی گفته شما فقط حکم صادر میکنید از مردمم میخواهید فقط بپذیرند .وسر اخر دیدی وقتی پاش بیفته توهم با دیگر اخوندا فرقی نداری پس دیگه ادای روشنفکری در نیار .
کار سلمان رشدی توصیه سازمان جاسوسی شیطان صفت امریکا وانگلیس و اسرائیل بود جهت تحریک مسلمانان وایجاد جنگ های صلیبی جدید اما حضرت امام نقشه انها را خواند وبا فتوای قتل ان ملحد توطئه غرب را خنثی کرد . مطلب دوم مسلمانی که اسلام بی دلیل کنار بگذارد وملحد شود از نظر شرعی مهدور الدم است وسلمان رشدی چون قبلا مسلمان بوده وسپس مخالف اسلام شده حتی اکر به پیامبر ص هم توهین نمی کرد واجب القتل بود مطلب سوم این که فردهتاک و فحاش بویی از منطق نبرده که بشود با او بحث ورد.