کندوکاوی پیرامون اعتراضات اخیر، از دریچه جامعهشناسی سیاسی
درگذشت مهسا امینی کدام شکافهای اجتماعی در ایران را فعال کرد؟
مصطفی انتظاری هروی / مدرس علوم سیاسی دانشگاه
براساس نظریه شکافهای اجتماعی، در هر جامعه، به سبب تعارضات و تضادهایی که به لحاظ هویتی و یا به واسطه منافع غیرمشترک بهوجود میآید، شکافهایی شکل میگیرد که اگر تبدیل به گسستهای عمیق نشود، خود میتواند عامل تحرک و پویایی جامعه باشد.
بنا به تعریف، شکاف اجتماعی، گسست و انشعاب بین افراد، نهادها و گروههای اجتماعی است که در منافع، ارزشها و موقعیت آنها ریشه دارد. این گسست ممکن است سبب شکلگیری گروهها و نیروهای اجتماعی متعارضی شود که برای اعضای خود هویت جمعی قائلاند.
در جامعه ایرانی نیز مانند بسیاری دیگر از جوامع، شکافهایی وجود دارد که به دلیل وسعت کشور و وجود تضادهای بزرگ و کوچک گریزناپذیر است. سابقه امپراطوری نظام سیاسی در تاریخ ایران باعث شده تا در صدها سال گذشته، جمعیت بسیاری با گرایشات و تنوع هویتی بالا در جغرافیایی به نام ایران زندگی کنند.
چنانکه گفته شد، وجود شکافهای اجتماعی به خودی خود چالش برانگیز نیست ولی برخی حوادث باعث میشود که این شکافها به یکدیگر پیوند خورده و یک اَبَرگسست اجتماعی را شکل دهد. در چنین وضعیتی، جامعه دچار دوقطبی میشود و این امر سطح آنچه آنتاگونیسم یا تنازع سیاسی نامیده میشود را بالا برده و رویارویی اجتماعی را به دنبال میآورد.
از یاد نبریم که وظیفه سیاست، تبدیل آنتاگونیسم و نزاع به آگونیسم و تفاهم است. سیاست میخواهد تلاش کند تا به روشهای مختلف جلوی فروپاشی اجتماعی و بابلیزه شدن جامعه را بگیرد. براساس اسطورههای عهد عتیق، بابل آنگاه دچار فروپاشی شد که مردمش حرف یکدیگر را نمیفهمیدند. نمادی از فروپاشی اجتماعی و تعارض شدید در یک جامعه که بستری قابل فهمی برای گفتگو ندارد.
اما اگر سیاست نتواند به موقع اعمال شود، شکافهای فعال شده اجتماعی، مانند گسلهایی که زلزلهای شدید به بار میآورد، ناگهان جامعه را تکان میدهد.
واقعه درگذشت مهسا امینی پس از بازداشت گشت ارشاد، فارغ از آنکه دلیل آن چه بوده و بر او در دوره بازداشت چه گذشته است، بسیاری از گسلهای سیاسی را فعال کرده که اگر سیاستمداران فکری به حال آرام کردن آن نکنند، پیوند شکافهای اجتماعی میتواند چندقطبی تاریخی جامعه ایرانی را دچار دوقطبی هزینهداری کند.
اولین شکافی که در ماجرای درگذشت غمانگیز مهسا امینی فعال شد، "شکاف مرد/زن" بود. شکافی تاریخی که به دلیل محدودیتهای صدها ساله زنان، ظرفیت فعال شدن را داشته و دارد. این شکاف با محوریت حجاب فعال شد اما متوقف به آن نمانده است. با اینکه معترضان در خیابان به طور مشخص بهجز حجاب به موضوع دیگری در حوزه حقوق زنان اشاره نمیکنند (مثلا موضوعاتی نظیر تفاوت دیه زن و مرد، حق طلاق، کاندیداتوری زنان، حق حضانت فرزند، سقط جنین، شهادت زن و مرد و...) ولی شعارهای کلیدی زن محور در اعتراضات اخیر نشان میدهد شکاف جنسیتی در کشور فعال شده و پیوند آن با جنبشهای فمینیستی در دیگر کشورها میتواند عمق شکاف را بیشتر کند. به ویژه که مخالفان شعار حجاب اختیاری، بستری برای گفتگو با مدافعان این ایده ندارند.
شکاف دیگر فعال شده در هفتههای اخیر که در تداوم شکاف جنسیتی تکان خورده، شکاف مذهبی است. پیوند مذهب و سیاست در ایران، ناگزیر در میانه جدلهای سیاسی پای مذهب را به میان باز میکند. از جمله در حوزه حجاب که به وضوح، نفی یک ارزش مذهبی قلمداد میشود. با اینکه بخشی از جامعه مذهبی در ایران نیز با تاکتیکهای حکومتی مانند گشت ارشاد مخالف هستند، ولی به هرحال اعتراضات اخیر با رویت چندین باره تصویر برداشتن روسری، شکاف مذهبی به ویژه بر سر محدودیتهای اجتماعی مذهب را فعال کرده است؛ هرچند فعلا جامعه مذهبی دخالتی خیابانی در موضوع اعتراضات ندارد و عملا نظام سیاسی به نمایندگی در حال دفاع از این ارزشهای دینی است و اگر این دفاع تضعیف شود، واکنش پشتوانه اجتماعی آن به تداوم احتمالی مطالبات خیابانی غیرقابل پیشبینی خواهد بود.
سومین شکاف اجتماعی فعال شده، شکاف نسلی است. در اعتراضات پس از درگذشت مهسا امینی، نوجوانان محوریت اصلی را داشته و به گقته مقامات امنیتی، میانگین سنی بخش غالب معترضان، ۱۵سال است. از نسل معترض بهعنوان "نسل Z" نام برده میشود. نسلی که برخاسته از بستر شبکههای اجتماعی است و خود را متعلق به دهکده جهانی میداند و میخواهد با استانداردهای جهانی زندگی کند، چون مرزی برای زیستن قائل نیست. دهه هشتادیها چندان در بند صفآراییهای نسلهای گذشته نیستند و به رهبران سیاسی دهه شصتی اهمیتی نمیدهند. این نسل به تمامی پس از انقلاب رشد کرده و حالا نسبت به برخی ارزشهای حاکم بر کشور معترض است. این شکاف شاید به دلیل عدم انعطاف در سالهای گذشته نسبت به خواست این جوانان و برخوردهای پراکنده تشدید شده و در سالهای اخیر به ویژه در فضای مجازی خود را به نمایش گذاشته است.
چهارمین شکاف که حساسیتهای بیشتری نسبت به سایر شکافها در ایران دارد، شکاف قومیتی است. در اعتراضات اخیر تاکید بر حفظ وحدت ایران بود. اما آنچه در زاهدان گذشت، نشان داد که سطح تنش میتواند به واسطه تحرکات قومیتی بالا باشد. کُرد بودن مهسا امینی، کردستان راهم بستر تنشهایی کرد که حمله موشکی به پایگاه احزاب تجزیهطلب حکایت از شدت منازعات در این حوزه داشت. اتفاقی که در آذربایجان هم تکرار شد و حتی وحشت بخشی از معترضان از چندپارگی ایران راهم در پی داشت که در مواضع آنها در شبکههای اجتماعی قابل رهگیری است. سوءاستفاده گروههای تجزیهطلب از ضعف قدرت مرکزی در ایران، در دهههای گذشته همراه عامل احساس خطر از بیثباتی در مناطق حاشیهای ایران بوده است.
شکاف پنجم فعال شده در هفتههای اخیر، شکاف ارتباطی است. سالهاست که تحولات ابزارهای ارتباطی به سرعت بر تنشهای سیاسی اثر گذاشته است. انقلاب ۵۷ خود محصول عصر تازهای از تکنولوژی نوارهای کاست بود؛ درست بهسان انقلاب مشروطه که از ورود دستگاه چاپ اثر پذیرفت. حالا در عصر شبکههای اجتماعی، سلبریتیها پیشقراول طرح مطالبات شده و هشتگها و توییتها و پستها و استوریها بستری به حساب میآیند برای اعتراض. واکنش به این شکاف، فیلترینگ گسترده است. اما این راهبرد چندان نتیجه نداشته، چراکه فیلترینگ مزمن سالهای قبل، کاربران را به راههای تقابل با محدودیتها مجهز کرده است. در طرف مقابل، بخشی از جامعه حامی صیانت از فضای مجازی است. این بخش به لحاظ ارتباطی هنوز به راههای سنتی چون صداوسیما و خبرگزاریها اعتماد دارد و جدال در روایت حقیقت بین رسانههای رسمی و شبکههای اجتماعی بازتابی از همین شکاف ارتباطی است.
اما غایب بزرگ شکافهای اجتماعی در ناآرامیهای اخیر، شکاف اقتصادی است. آنچه معمولا در شورشهای سیاسی انگیزه اعتراض میشود، حضور گسترده طبقات محرومی است که غم نان دارند. اما ماهیت اعتراضات اخیر در ایران اقتصادی نیست و تاکید بر موضوع آزادیهای اجتماعی باعث شده طبقات محروم جامعه با معترضان همراهی نکنند. درست مانند اعتراضات اقتصادی سال ۹۸ که طبقه متوسط با آن همراه نشد. به این ترتیب، با اینکه بخشی از معترضان به دلیل فشار اقتصادی به صف اعتراضات پیوستهاند، اما هنوز خبری از اعتراضات گسترده در محلههای پایینشهر تهران نیست و اگر هم هست، ریشه اقتصادی اعتراضها در شعارها هویدا نیست.
دیگر شکافی که در اعتراضات اخیر فعال نشد، شکاف مشهور به "اصلاحطلب/اصولگرا" بود. شکافی که محور اعتراضات سال ۸۸ محسوب میشد. در اعتراضاتی که از دی ۹۶ به این سو صورت گرفته، عملا معترضان با جناحبندیهای سیاسی داخلی نسبتی نداشته و هویت سیاسی خود را بیرون از این جریانات تعریف میکنند. چنین است که هم در سوی معترضان و هم مخالفان آنها افرادی از هردو گروه دیده میشوند و این شکاف نیز مانند شکاف اقتصادی، در نسبت با سایر شکافها، متقاطع و نه همراستاست. این البته خود میتواند حکایت از آن داشته باشد که جریان معترض، هیچ تابلوی سیاسی در داخل رقابتهای سیاسی ندارد و همین امر رادیکالیزه کردن اعتراضات را نهادینه میسازد.
همین شکافهای متقاطع است که باعث شده فعلا دوقطبی حاد سیاسی در پی درگیریهای اخیر شکل نگیرد. به عبارتی، وجود اختلاف درونی میان طبقات معترض چه به لحاظ مذهبی، چه اقتصادی، چه قومیتی و چه جنسیتی، جامعه ایرانی را به سوی یک جنبش فراگیر با رهبری واحد سوق نمیدهد. اما نباید فراموش کرد که بیتوجهی به شکافهای موجود و عدم تلاش برای ترمیم آن، میتواند رفته رفته همافزایی شکافها را بیشتر کرده و جامعهای ناراضی، خشمگین و معترض به وجود آورد که خواهان رسیدن به خواستههای خود، به هر قیمتی باشد.
با بحران شکافهای اجتماعی به دوگونه میتوان برخورد کرد؛ یکی پاسخ درگیری با درگیری است که نتیجهاش تعمیق شکاف و تشدید تنازعات است و دیگری گفتگو و سیاستورزی که آرام آرام دو طرف شکاف را به یکدیگر نزدیک کند. راه دوم البته با وجود فشارهای بینالمللی و شیطنتهای آنسوی آب از یکسو و کمتحملی داخلی از سوی دیگر، معمولا کمتر با اقبال طرفین روبرو میشود.
با این وجود همچنان به نفع جامعه ایرانی است که شکافهای اجتماعی بهجای تبدیل شدن به یک گسل زلزلهخیز ویرانگر، آهسته آهسته ترمیم شده و در چارچوب پویایی و تنوع و تکثر اجتماعی ایفای نقش کند.
دعوت معترضان به گفتگو در بسترهای امن و مورد اعتماد ارتباطی، شنیدن صدای نسل جوان و نوجوان بدون تهدید و برخورد، پذیرش اشتباهات در مجموعههای حاکمیتی، روشنگری عالمانه بهجای پروپاگاندای ناشیانه، مراعات منافع ملی و یکپارچگی ایران و محدودسازی خشونتهای خیابانی، ازجمله راههایی است که آنتاگونیسم سیاسی را به آگونیسم تبدیل میکند و جلوی یکی شدن شکافها و ایجاد دوقطبی نهایی را میگیرد.
هم آنها که آنسوی مرزهای ایران، با تبدیل یک مطالبه اجتماعی به پروژه سیاسی تضعیف ایران برای امتیازگیری بینالمللی، بر طبل گلاویز شدن خیابانی میکوبند و تجربه سالهای قبل در بیثباتسازی کشور را تکرار میکنند و هم مقامات امنیتی داخلی که به تحلیل اعتراضات مشغولند، هردو گروه میدانند که ظاهرا تحولات اخیر بحرانی جدی از حیث تغییرات سیاسی بهشمار نمیرود. با این وجود، از یاد نبریم که زیر پوست هر چالش سیاسی و امنیتی، دگردیسیهای اجتماعی و فرهنگی قرار دارد که اگر نیک به آن پرداخته نشود، هر حرکت کوچک سیاسی، چونان بال زدن پروانهای، طوفانی سیاسی نه در یک کشور، که حتی در سطح منطقه ایجاد خواهد کرد؛ پس همیشه باید مراقب بود و شکافهای اجتماعی را دیتکم نگرفت.
ممنون،بسیار معقول ومفید بود.اما من معتقدم با تمام این تفاصیل پدیده داعشگونه جدیدی در ایران بین مذهب ازیکطرف و غیر مذهب اعم از ملیت،قومیت،عوامل برون مرزی. و...درحال شکل گیریست.که ازدید مذهبیون شاید سفیانی خوانده شود.دراین میان نیز تنها راه درست انتخاب درست است.
مدرس محترم علوم سیاسی دانشگاه، مقدمات خوبی گفتی؛ اما با عرض معذرت ( ابدا قصد بی احترامی ندارم)، تجزیهات بد نیست، اما مرده شور ترکیبت را ببرد! شاید هم از سر ناچاری در انتها افزوده ای " هردو گروه میدانند که ظاهرا تحولات اخیر بحرانی جدی از حیث تغییرات سیاسی بهشمار نمیرود."در ایران نفس کشیدن ما و سهمی که از اکسیژن تهران و شهرستان ها داریم نیز به سیاست ربط دارد! و این ناشی از اقدامات سیستم است.چنان با هر اعتراض و انتقادی؛ به عنوان قصد تخریب تمام حکومت وسیستم مواجهه کردند که، اکنون مردم نیز چنین شده اند. یعنی هر اعتراضی به هر امری که علی الظاهر نباید جز ارکان سیستم باشد؛ در واقع به سرعت و رنگ و بوی سیاسی گرفته ؛ و مبدل به اعتراض به کلیت سیاسی نظام می گردد .فردا روزی اگر به خاطر گرانی مرغ و یا... اعتراضی صورت پذیرد؛ بلافاصله شعارها کل نظام را هدف می گیرند. البته شما این را بهتر از ما میدانید. اما حقوق دولتی دست و زبانتان را بسته است.
جایی که کلمات فارسی می توان استفاده کرد ازکلمات بیگانه استفاده نشود
بخدا من 35 سال سن دارم، بیکارم، نه آینده ای دارم نه میتونم تشکیل خانواده بدم، افسردگی گرفتم بخدا 10 دفعه خواستم خودکشی کنم...حکومت هم اصلا به فکر من و امثال من نیست...جوانهایی مثل من میریزن تو خیابون اعتراض میکنن تا شاید تغییری حاصل بشه.
داداش خودکشی کن راحت تره یا برو
اتفاقا" به جای اینکه به مشکلات جمعیت فعلی و جوانان رسیدگی کنند ، دور از جان مثل حیوانات فقط به فکر ازدیاد جمعیت به اسم جمعیت جوان آینده بیشتر
۱۲/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰/۰۰۰ ميليارد تومان بودجه تشویقی گذاشته اند ، که مثل اکبر عقل کل به خودکشی ترغیب کنند ، بچه هایی که آینده شان نود درصد مشخص نباشد ، نباید به دنیا آورد ، که خدای ناکرده به راه خلاف هم کشیده نشوند .
الان همونایی که ازدواج کردن مثل .... پشیمونن . برو و از مجردی خودت لذت ببر . ضمنا یه مهارت پولساز یاد بگیر و از ایران مهاجرت کن
ایران پراز شکاف هست خودتان بهتر میدانید پس چرا میپرسید نکنه انقدر برای شما همه جوره تامینه که نمی دانید درجامعه کنونی هیچ مشکلی نداردپس خودتونو به کوچه علی چپ نزنیدمهسا بهانه هست
تحلیل جالب و بسیار خوبی بود
جمهوری اسلای چه بخواهد و چه نخواهد نوجوانان و کودکان و حتی اکثر جوانان مسیر و تفکر متفاوت با نظام در سر دارند و انتخواب را از انها نمیشود گرفت چه در نوع پوشش چه طرز زندگی و ازدواج و کار و فعالیت این رودهایی که در حال سیل شدن هستند این سیل همه را میشوید و با خود میبرد کمی زمان لازم دارد حدود ده سال دیگر نسل جدید راه خود را انتخواب کرده و بازگشتی در کار نیست همین حالا هم مغزهای سنگی در مقابل شور و نشاط و خواست جوانان و نوجوانان اگاه این دوره مقاومت میکنند که مسئولین کشوری و افراد سنتی مسن و پیر هستند که با مرحوم شدن و کنار رفتن این نسل خشک و بی لنعطاف از مسئولیت و مدیریت کشور ازادی انتخواب و پوشش و زندگی دیگر مخالف دگم نخواهد داشت
این مسیر و ازادی مثل ازاد شدن رادیو و تلویزیون و شطرنج و ماهواره با گذشت زمان ازاد خواهد شد بی برو و برگرد ولی خواست مردم ان زمان دیگر روسری برداشتن نیست محاکمه مسئولین اختلاسگر و ضبط اموال انها که زیاد هم هستند ولی این نظام عادت کرده با زجر و حق مردم رو بدهدبا درگیری و خونریزی به خواست جوانان رضا بدهد منطق در مغز مسئولین ما همان است که انها میگویند و بس .
وقتی در مقابل یه مشت بی سرو پا مبحث علمی می گشایید نشان بی شعوریتون است .
پول عده ای در بورس رفته ناراحتن ..فاسد بودن رده بالا ها ..وفقیرتر شدن مردم وگرانی وانقراض نسل ها وگیر دادن به جزییات موی سر ونادیده گرفتن اصل گرانی وفساد رها شده وبی جواب موندن مردم..علت عصبانیت جامعه است
دشمنان خارجی و عمله آنها بهر حال قصد آشوب داشتند و مرگ این خانم هم بهانه شد و اگه فوت این خانم هم نبود چیزی دیگه رو بهانه میکردن هدفشون هم جز سوریه سازی ایران چیزی دیگه ای نبود جالب دشمنان این ملت که دارو رو تحریم میکنن برای سرطانی ها و بیماران پروانه ای و ... اینترنت رو تحریم نمی کنند چون از این ابزار برای آشوب و افزایش فشار اقتصادی و عمق بخشیدن به تحریم ها استفاده می کنند.البته اقوام ایرانی با بصیرت هستند و در پازل دشمن بازی نخواهند کرد اصلا مسئله بحث حجاب نیست بحث براندازی هست و تجزیه ایران و فوت این خانم هم بهانه هست آنها دلشان بحال این ملت نخواهد سوخت وگرنه ۴۳ سال این مردم عزیز ایران تحت ظالمانه ترین تحریم ها قرار نمی دادند.
متن خوبی بود ولی بر این متن نکاتی نهفته دارد که می توان در مورد آن بحث کرد .ونقد کرد .
ولی بالاترین نکته این است که حضرات حتی حاضر نیستند این مباحث را بشنونند .
من بهر که خوانم غزل حافظ وسعدی
در شهری غریبی که درآن فهم سخن نیست.
شکافی نبود پر شود . یک نقشه شیطانی طراحی شده ازقبل توسط صهیونیستها و تروریستهای امریکایی و عنگلیسی بود که با هماهنگی خانواده این دختر بخت برگشته انجام و جامعه ما را ملتهب و باعث مرگ انسانهای بیگناه شدند و از این هجمه هدفشان سرنگونی نظام و تجزیه ایران بود . مشکل جامعه ما فقط بیکاری وگرانی و تورم و فقر و بیماری انهم با توطئه عاملان فتنه با تحریم ها شروع شده است و انها ایرانی مقتدر نمیخواهند . گاو شیرده میخواهند و متاسفانه جنگ قددرت داخلی هم مزیدی بر علت شدخه است
اگر صهیونیستها این همه قدرت برنامه ریزی و ایجاد مشکل در سرتاسر کشور ظرف 48 ساعت دارند به نظرت بهتر نیست امثال شماها بروند دنبال کار خودشان و مملکت را به افراد لایق بسپارند؟؟ ما لکم کیف تحکمون؟
پول نفت را دختر سردار دلها برای ازدواج و صیغه کردن همدیگر داد لبنانی ها خودش هم فروخت به عرب چرا پشت بلندگو هارت و پورت نکند پول مفت ادم و هار میکند
مانند همیشه مقاله معقول و ارزشممندی بود اما جناب انتظاری دیری نمیپاید که شورش گرسنگان و فاصله طبقاتی و تبعیض تمام این شکافهارا تحت تاثیر و پوشش قرار میدهد این هشدار را از زمان دولت اشرافی روحانی که حد اقل مسئول نیمی از این فجایع است بارها یاداوری نمودم
شکاف ؟
شکاف ؟
نه شکاف نیست
دره هست دره
جدایی کامل
دین را ابزار کردند و تمام خلاف ها و ناصواب های خود را با دین پوشش دادند ...از مدیریت درست که زاییده دانش و تفکر است دور شدند و به ملتی که چهل ساز سختی های فرآوان را تحمل نمودند رکب زدند.
با دروغ پردازی و سانسور و خفقان بر زخم های مردم نمک پاشیدند ...
وعده جامعه متعالی دادند و مردم را به سمت فقر و فحشا سوق دادند >>>
مردم را به قناعت تشویق نمودند و خانواده خود را مقیم ممالک پیشرفته نمودند .....
شکاف نیست یک دنیا تفاوت است
درود بر مردم بیدار
جالبه اولین باره متوجه شدیم یکی از خواسته های معترضین داشتن حق سقط جنین است. آقای هروی مدیرمسئول خبر فوری یک نمونه اعتراض اینچنینی را بیار
شکاف وجود ترس در اعلام اعتراض ها را پر کرد . جایش را با شجاعت پوشاند
داداش چکل تر کردی
موهاش داخل شکاف ریخت . در ایران اسن دانشجو و دانش اموز و دانش و علم و..چیزهای خوب که میاورند خنده ام میگیرد . علم و مشتاق علم و طالب علم بعد رضا شاه کبیر مرد و محمد رضا شاه فرزندش اخرین تیر و برهان علم در ایران بود . استاد دانشگاه😀😀😀
درگذشت مهسا امینی کدام شکافهای اجتماعی در ایران را فعال کرد؟ چون باعث حضور زنان شد حتما شکافها جامعه مربوط به زنان میشود
آنچه در این مدت بر همه مردم شریف گذشت سخت و غمناک بود اما چهره ی نفافق را بیپ از پیش برای مردم روشن ساخت منافقانی که مثل کفتار دنبال مرده خواری هستند و و خود و فرزندان ناخلفشان را پنهان و بچه های مظلوم و ساده مردم را به صحنه صحنه های ساختگی و طراحی شده خودشان می فرستند انشا الله خود این بچه ها انتقام دوستان و همونوعان مظلومشان را به موقع از شما خواهند گرفت سلبریدی یا در هر سمت و لباسی که هستند و مزدورانه لیدری اغتشاشات را داشتند
درمورد سردار دلها زر الکی نزن بعدش هم بیشترش برا مشکلات اقتصادی هست ولاغیر کی حاضر مادر خواهرش لختی بیان تو خیابون
بيخودی کاف شکاف نکن انسان اگه درست تربیت بشه در عمیق ترین شکاف ها هم مشکلی پیش نمیاد مشکل غفلت از آموزش و پرورشه معلمی که زندگیش پر از مشکلاته چطوری میتونه در کلاس آرامش داشته باشه و دانش آموز آرام و نودب تربیت کنه بیش از ۹۰ درصد معلم ها پرخاشگرند اخیرا هم دارو ندارشون را در بورس از دست داده اند
اگه سردار دلها نبود خیلی وقت بود که کله ات توپ فوتبال شون شده بود و الان استخوانهاتون هم پوسیده بود.شک دارین برید قبرستان های عراق و سوریه رو ببینید.
چقدشبیه ای کیو سان هستی
از زمانیکه که اجداد ما در غار زندگی میکردن تا همین الان ، دنیا مدام در حال تغییر و تحول بوده و هست و خواهد بود . هیچکس نمیتونه جلوی تغییر رو بگیره
شهید راه آزادی !
روحت شاد بانوی سرزمینم ایران
تو از تبار هخامنشیان و آریاییهایی ، دودمانت آباد شد