استفاده از روش استادیومی برای مقابله با اعتراض ها
فکر میکنند هرچه اعتراضات را به سخره بگیرند و یا در برابر آن تجمع راه بیندازند و یا هزار برچسب مثل هرزگی یا فحشا به آنها بزنند، مسئله حل میشود و برنده این رقابت کری خوانی میشوند.
این روزها برخی از سیاسیون در مجلس، نهادهای مختلف و البته بخشی از اهالی رسانه برای مقابله با اعتراضات اخیر که به واسط درگذشت مهسا امینی در مقر گشت ارشاد تهران، شکل گرفته است، از روشهای استادیومی استفاده میکنند.
معمولا در ورزشگاههای ورزشی وقتی دو تیم در حال رقابت با یکدیگر هستند، تماشاگران بدون توجه به اتفاقات زمین سعی میکنند با شعارهای خود روی سکوها، رقیب را شکست دهند.
آنهایی که حضور در دربی تهران را تجربه کرده باشند به خوبی این مسئله را درک میکنند.
این افراد هم فکر میکنند هرچه اعتراضات را به سخره بگیرند و یا در برابر آن تجمع راه بیندازند و یا هزار برچسب مثل هرزگی یا فحشا به آنها بزنند، مسئله حل میشود و برنده این رقابت کُری خوانی میشوند.
اشتباه میکنند، شعار دادن برای ورزشگاه است. مردم بعد از یک بازی فوتبال به خانه میروند و نهایتا تا ایستگاه اتوبوس یا مترو به شعارهای خود ادامه میدهند و داستان به پایان میرسد. اما رفتار این چنین نقش بنزینی را بازی میکند که بر روی آتش شعلهور شده ریخته میشود.
عجیب است که این مسئولان سعی نمیکنند فضا را آرام و مردم را دعوت به آرامش کنند! در همه جای دنیا پلیس اشتباه میکند، دولت خطا میکند، مجلس تصمیم اشتباه میگیرد، قوه قضاییه حکم نادرست میدهد اما در بسیاری از کشورها از این اشتباه دفاع نمیکنند و آن را میپذیرند.
اگر سازمانهای بری از اشتباه بودند که الان ما در بهشتی زندگی میکردیم که جهان حسرت آن را میخورد.
پذیرش اشتباه، بزرگترین نعمتی است که خدا به یک مسئول میدهد و متاسفانه در ایران بسیاری از آنها که نام مسئول را یدک میکشند از این موهبت به دور هستند.
نه تنها اشتباه خود را قبول نمیکنند بلکه مدام از رفتار خود دفاع میکنند. میدانم که حسرت یک استعفا به خاطر عملکرد یک مقام رسمی در دل همه ما مانده است.
اینگونه رفتار استادیومی و نپذیرفتن اشتباهات و تکرار اینکه ما آزادترین هستیم، صداوسیمای ما صدای مخالف را پخش میکند، در هیچ جای دنیا به اندازه ایران، سلبریتیها آزادی عمل ندارند و ... هیچ کمکی به بهتر شدن وضعیت ما نمیکند.
معلوم است که بسیاری از سلبریتیها در جهان، آزادی بیشتری در ابراز عقیده دارند. نگاهی به مواضع این هنرپیشهها در زمانه ترامپ بیندازید و ادبیات آنها را مرور کنید تا متوجه این مسئله شوید.
ماست مالی کردن هیچ کمکی به ما نمیکند. اگر در همان روزهای ابتدایی مسئولیت پذیرفته میشد و توجیهها به صف نمیشدند شاهد اعتراضات اخیر نبودیم.
ببینید؛ چند مناظره شبکه 4 که با حضور افراد مختلف با تفکرات گوناگون برگزار شد با چه استقبالی روبرو شد اما ناگهان با تغییر روش تریبون در اختیار رسایی، حسن عباسی و رائفیپور قرار گرفت. کسانی که فقط حرف میزنند و طرف مقابل را عصبانی میکنند.
عصر کل انداختن با رقیب گذشته است و این کارها برای انتخابات است و الان وقت مناسبی برای این تصمیمات سطح پایین نیست. الان زمانهای است که بیش از هر زمان دیگری احتیاج به شنیدن دارید.
زمین وزمان به صدا در بیاد فایده ندارد اصل مشکا اینه که اینها نه تنها تخصص ندارند حتی شعور هم ندارند تا حدی که منافع خودشونم حالیشون نیست وگرنه براحتی مثل کشورهای عربی همسایه میتوانستند کاری کنند که هم خودشون بهترین رفاهیات را داشته باشند هم ملت. وهم رو چشم ملت جا داشته باشند. اما افسوس که شعور نیست .کاش کمی از بن سلمان یاد میگرفتند .
شنیدن صدای مخالف کافی نیست بلکه عمل به خواسته های مشروع مخالف مطمح نظر است.
بلاخره همونقدر که کرباسچی و امثال اون حق صحبت کردن دارن رائفی پور و امثال اون هم حق صحبت کردن دارن آزادی که یکطرفه نمیشه!