راهپیمایان، «زورکی» به خیابان آمدند؟/ هشدار جلاییپور درباره پیامد «نشست «جورج تاون» سرنگونیطلبان»
متاسفانه با تصلب سیاستهای داخلی و خارجی در حکومت ایران و با وابستگی «سرنگونیطلبان» به سرویسهای خارجی و سازمان مخوفی مثل مجاهدین، آینده جامعه ایران با چالشها و سختی روبرو است و همچنان توسعه همهجانبه، پایدار، مشارکتی و عادلانه ایران در تعلیق است.
حمیدرضا جلاییپور، فعال سیاسی اصلاح طلب، در یادداشتی تلگرامی با عنوان «راهپیماییهای ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ و سرنگونیطلبان» نوشت:
بر اساس مشاهده فیلمهای حضور مردم در خیابان از شبکه یک صدا و سیما، حضور مردم در راهپیمایی جشن ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ از سالهای پیش کمتر نبود-اگر هم بگوییم بیشتر بود گزاف نگفتهایم. حضور جمعیت بصورت زنان و مردان جدا جدا نبود، جمعیت زن و مرد در کنار هم در صدها شهر حضور داشتند.
از تمام سنین در جمعیت حضور داشتند: کودک، نوجوان، جوان و میانسال. به نظر میرسید تعداد جمعیت بین سی تا شصت سال بیشتر بود. پرتکرارترین عکسی که دست مردم بود، عکس شهید قاسم سلیمانی بود.
برای تسهیل حضور جمعیت از امکانات حکومتی استفاده شده بود. به نظر میرسید وزارت آموزش و پرورش در تشویق مردم در راهپیمایی تلاش سازمانی کرده است. ولی حضور جمعیت در خیابان «زورکی» نبود. در راهپیمایی ۲۲ بهمن ابتکاراتی مثل رژه بخشی از مردم با موتور، با تراکتور، با پراید و اسب به چشم میخورد.
۱-منتقدان ممکن است بگویند این جمعیت «دو درصد» جمعیت ایران هم نیست. اگر حکومت به منتقدان خود رخصت حضور در خیابان را بدهد جمعیتی بیشتر از این به خیابان خواهند آمد. البته این ادعا تاکنون در عمل راستیآزمایی نشده است-چون حکومت تاکنون اجازه نداده است. بنابراین به همین دلیل نشان میدهد پتانسیل وزن ناراضیان و منتقدان زیاد است و حکومت عاقل نباید به حضور جمعیت هوادار مغرور شود، بلکه ضروری است که با تصحیح سیاستهای داخلی و خارجی به فکر کاهش ناراضیان باشد.
زیرا ما به روشنی سر کوه یخ ناراضیان را در ایران و در اعتراضات چهار ماهه مهسا دیدیم. و همه عواملی که موجد اعتراضات مهسا شد در جامعه همچنان وجود دارد و اگر این عوامل کاهش نیابد جامعه ایران در آینده هم مستعد اعتراض است. (به نوشته “ایران با یک جنبش اجتماعی ملی روبروست” ) مراجعه کنید.
۲-اما سرنگونیطلبان و کسانی که از راه دور به جمعیت ناراضی ایران فراخوان میدادند، و پروای خشونت پرهیزی را نداشتند، و دنبال سرنگونی رژیم از طریق تشویق به «چرخه آشوب» بودند، میتوانند از تظاهرات امروز درس بگیرند.
اعتراضات مهسا در ماههای گذشته و میزان جمعیت در راهپیمایی ۲۲ بهمن نشان داد که حکومت تاکنون توان کنترل اعتراضات خیابانی را داشته و همچنان حکومت قادر است بیشترین حضور خیابانی مردم هوادار را به نمایش بگذارد.
به همین دلیل برای کاهش نارضایتیهای مردم روشهای «تقابلی خیابانی» بیشتر میتواند به از دست رفتن جان جوانان معترض و بیگناه ختم شود و راه درمان بحرانها توسل به شیوه مدنی و خشونتپرهیز پیگیری مطالبات است.
۳-نمایش هشت نفر از سرنگونیطلبان در نشست تبلیغاتی-نمایشی دانشگاه جورج تاون در جمعه ۲۲/۱۱/۱۴۰۱ که بصورت رپرتاژ آگهی از رسانههای ماهوارهای خصوصا بیبیسی پخش شد، نشان داد «سرنگونیطلبان» برای درمان بحرانهای جامعه ایران علاقه ندارند به روشهای مدنی متوسل شوند.
زیرا در این نشست بر «بیشترین فشار» از طریق تحریمها از سوی کشورهای غربی بر ایران تاکید شد؛ در این نشست گفته شد یا با ماهستید و یا بر ما و خائن هستید؛ در پیش چشم غربیان بر تروریستی بودن سپاه و لزوم انحلال آن تاکید کردند (این در حالی است که اخیرا قلب ایران -اصفهان- مورد تعرض امنیتی اسرائیل قرار گرفته است).
۴-نشست سرنگونیطلبان برای رهبرسازی اعتراضات بعدی ایران نشان داد دول غربی خصوصا سرویسهای اطلاعاتی اسراییل و بنسلمان بر روی دو عنصر «سازمان مخوف مجاهدین» خلق ایران (فرقه رجوی) و «سلطنتطلبان» تا اطلاع ثانوی حساب ویژه باز کردهاند. (البته به نظر میرسد در شرایط فعلی با دو نوع سازمان مجاهدین روبرو هستیم.
یکی سازمان مجاهدین خلق واقعی، کلاسیک و مخوف که میتواند مثل گذشته برای نفوذ سرویسهای خارجی کار اطلاعاتی و عملیاتی بکند، یکی هم سازمان مجاهدین دکوری و غیر ایدیولوژیک که متناسب با فضای مجازی و رسانهای و معترض کشور کار میکند.
در نشست جورج تاون حامد اسماعیلیون شبیه رجوی و مسیح علینژاد شبیه مریم رجوی بصورت دکوری و غیر ایدئولوژیک ظاهر شدند.
صحبت اسماعیلیون بعنوان پدری داغدار درباره ضرورت سازماندهی در مبارزه بود، او از لزوم کادرسازی از افراد مجرب سخن میگفت و بر ضرورت انحلال سپاه تاکید کرد! و مسیح علینژاد هم دنبال جلب کمک دول غربی و زدن شهید قاسم سلیمانی، بعنوان قاتل مردم، بود!
متاسفانه با تصلب سیاستهای داخلی و خارجی در حکومت ایران و با وابستگی «سرنگونیطلبان» به سرویسهای خارجی و سازمان مخوفی مثل مجاهدین، آینده جامعه ایران با چالشها و سختی روبرو است و همچنان توسعه همهجانبه، پایدار، مشارکتی و عادلانه ایران در تعلیق است.