چین مرکز ثقل دیپلماسی جهان؛ چرا وزرای خارجه ایران و عربستان به پکن رفتند؟
در طول دو روز گذشته، صحنه دیپلماسی در پکن بسیار پر جنب و جوش بوده است؛ «امانوئل مکرون» رئیس جمهور فرانسه، «اوروسلا فون درلاین» رئیس کمیسیون اروپا و وزرای خارجه ایران و عربستان سعودی همگی به چین آمده اند و در پکن به سر می برند.
«حسین امیرعبداللهیان» وزیر امور خارجه ایران و «فیصل بن فرحان» وزیر امور خارجه عربستان سعودی، امروز پنج شنبه، 6 آوریل برابر با 17 فروردین ماه، در پکن دیدار کردند. این اولین دیدار رسمی صورت گرفته بین وزرای خارجه این دو کشور در طول بیش از 7 سال اخیر است.
ایران و عربستان سعودی در دو سوی خلیج فارس قرار دارند و پرواز مستقیم بین این دو کشور، بیش از یک ساعت زمان می برد. اگر گفتگو در سایر کشورهای دیگر خلیج فارس مانند عراق برگزار شود، زمان سفر حتی کمتر از یک ساعت می شود. سؤالی که در این بین به ذهن مخاطب خطور می کند، این است که چرا وزرای خارجه ایران و عربستان، تمایل داشتند پروازی 8 الی 9 ساعته را پشت سر بگذارند تا اولین دیدارشان بعد از 7 سال را در پکن برگزار کنند؟
صریح ترین پاسخ برای این سؤال این است که گفتگوی بین ایران و عربستان سعودی در پکن در طول کمتر از یک ماه گذشته، با موفقیت بزرگی همراه بوده و در پی آن، روند صلح و آشتی در خاورمیانه که سال ها راکد بوده، نشانه های دلگرم کننده ای از خود نشان داده است؛ در چنین شرایطی، نه تنها روابط ایران و عربستان، به رغم وجود اختلافات درازمدت بین این دو کشور، به سرعت در حال احیاء است، بلکه نتیجه دیگر را می توان تزریق انگیزه ای قوی برای برقراری صلح در خاورمیانه قلمداد کرد؛ جریان روابط در کل منطقه به ویژه روابط بین ایران و کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و حتی کل جهان عرب و همچنین روابط سوریه با سایر کشورهای عربی و روند تنشزدایی بین ترکیه و مصر نیز شتاب گرفته اند و از طرف دیگر، تنشهای منطقه مانند جنگ داخلی یمن که تحت تأثیر عربستان و ایران است، نیز به وضوح در حال تجربه روندی کاهشی است.
روشن است که آشتی تاریخی ایران و عربستان با میانجیگری چین، تاثیرات گسترده و عمیقی در منطقه برجای گذاشته است.
شبکه تلویزیونی «الجزیره» قطر در تحلیل این رویداد به نقل حدیث مشهور پیامبر اسلام مبنی بر «اطلبوا العلم ولو بالصین» (طالب علم باشید، حتی اگر در چین باشد) و مقایسه آن با رویدادهای اخیر پرداخته و تاکید کرده است که اکنون می توان گفت که صلح طلب باشید، حتی اگر در چین باشید.
از نگاه ایران و عربستان، چین میانجیگری با حسن نیت و قابل اعتماد و کار آمد است؛ مقامات این دو کشور با همین دیدگاه و با هدف تاکید بر تمایل به صلح طلبی، هزاران کیلومتر را پشت سر گذاشتند و بار دیگر وارد چین شدند که امری ارزشمند است.
گفتگوی ایران و عربستان در پکن در ماه مارس به مدت 4 روز ادامه داشت و پس از پایان این مذاکرات خبر آن منتشر شد. ایران و عربستان و نیز چین به عنوان میانجی احتمالا پیش از این از پیشرفت این گفتگوها مطمئن نبودند اما این بار شرایط به کلی متفاوت است به طوری که وزرای خارجه ایران و عربستان بعد از ورود به پکن، اخبار مربوطه را منتشر کردند.
وزرای خارجه این دو کشور ضمن اعلام از سرگیری روابط دیپلماتیک، بیانیه ای مشترک را نیز امضاء نمودند. این روند نشان می دهد که پیشرفت این دور از مذاکرات سخت نیست و می توان آن را یک رایزنی فنی قلمداد کرد که در طول آن به صورت ویژه برخی جزئیات مربوط به از سرگیری روابط دیپلماتیک بین این دو کشور مورد بحث قرار می گیرند و از طرف دیگر کارهای تدارکاتی مربوط به سفر رسمی «سید ابراهیم رئیسی» رئیس جمهور ایران به عربستان سعودی انجام می شود.
ناظران غربی طبق عادت همیشگی خود آشتی میان ایران و عربستان را از منظر بازی های ژئوپلیتیکی تفسیر می کنند و علت موفقیت میانجیگری پکن در این بین را افزایش نفوذ چین در خاورمیانه و سقوط هژمونی آمریکا در پی خروج این کشور از خاورمیانه عنوان می نمایند ولی همچنان در درک علت اصلی توانایی چین در برقراری آشتی میان تهران و ریاض، ناکامند.
حقیقت این است که علت اصلی آنکه چین توانست بین «دشمنان قدیمی» صلح برقرار کند این است که پکن مفهوم و سیاستی دیپلماتیکی را در پیش گرفته که به طور کلی از سیاست آمریکا متفاوت است. چین همواره به مسیر توسعه صلح آمیز پایبند بوده و سیاست خارجی مستقل و صلح جویانه خود را دنبال کرده و به اجرای یک استراتژی گشایش بر اساس سود متقابل و برد-برد پرداخته است. چنین سیاستی از سوی پکن با رویکرد آمریکا که تفرقه و سنگ اندازی، سیاست ائتلاف و تقابل اردوگاهی و دگرسازی دموکراتیک، راه اندازی جنگ های نیابتی و سایر شیوه های مخرب است، فرق دارد.
چین در تبادلات دوستانه با کشورهای خاورمیانه از جمله ایران و عربستان سعودی سابقه ای طولانی دارد. چین و کشورهای خارومیانه همواره در مورد مسائل مربوط به منافع اصلی و دغدغه های اصلی یکدیگر از طرف متقابل حمایت کرده و همواره دست در دست هم در مسیر توسعه مستقل گام برداشته اند. این روال، پایه محکمی برای چین در راستای جلب اعتماد کشورهای خاورمیانه محسوب می شود.
مسئولان کشور چین از آغاز عصر جدید، ساخت جامعه ای بشری با سرنوشت مشترک، توسعه روند مشارکت های جهانی و ترویج مفاهیم و شیوه های دیپلماتیک از جمله ساخت مشترک «ابتکار کمربند و جاده» را مطرح کرده اند. ابتکارات طرح شده از سوی مسئولان چین به خصوص در طول دو سال اخیر مبنی بر امنیت جهانی، توسعه جهانی و تمدن جهانی، همچنین توجه به نیازهای مردم در خاورمیانه که از دیرباز گرفتار جنگها و درگیریهای قومی، اختلافات مذهبی و بیگانگی تمدنی بودهاند، بسیار مناسب بوده است.
سیاستها و اقدامات چین در قبال خاورمیانه بر اصل توجه به موضوع و منافع اساسی مردم در این منطقه متمرکز است. چین در قبال خاورمیانه مفهوم درستی از عدالت و منافع را در پیش می گیرد و به دنبال تامین حوزه نفوذ و منافع شخصی خود نیست و همین امر، علت اصلی توانایی این کشور در توسعه روابط دوستانه و همکاری با تمام کشورهای خاورمیانه محسوب می شود.
رویکردهای مسئولان کشور چین اعتماد و تحسین مردم خاورمیانه را به سوی خود جلب کرده است.