سید محمد خاتمی کیست؟
۲۶سال پس از دوم خرداد / پیروز انتخابات ۷۶ چطور خانهنشین شد؟ / از تَکرار تا انزوا؛ فرجام مردی با عبای شکلاتی
۲۶ سال پیش در چنین روزی، سید محمد خاتمی چهرهای کمتر شناخته شده از جریان چپگرا، موفق شد علی اکبر ناطق نوری، رقیب راستگرای قدرتمند خود را مغلوب کند. اما خاتمی حالا پس از ۲۶سال چه حال و روزی دارد؟
سید محمد خاتمی زاده ۲۱ مهر ۱۳۲۲ سیاستمدار اصلاحطلب ایرانی است که پس از پیروزی در انتخابات دوم خرداد، از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ بهعنوان پنجمین رئیسجمهور ایران فعالیت میکرد. اما او سالهاست که دیگر هیچ پُست رسمی در ساختار جمهوری اسلامی ندارد.
آیتالله زادهای در پیوند با خاندان صدر
سید محمد خاتمی در ۲۱ مهر ۱۳۲۲ خورشیدی در شهر اردکان در استان یزد متولد شد. پدرش سید روحالله خاتمی مؤسس مدرسهٔ علمیه اردکان و امام جمعهٔ شهر یزد در سالیان نخستین پس از انقلاب ایران و مادرش سکینه ضیایی (درگذشته ۱۳۹۴) هستند.
او با زهره صادقی، خواهرزادهٔ موسی صدر و دختر علیاکبر صادقی استاد مشهور حقوق اسلامی در دانشگاه، در سال ۱۳۵۳ (در ۳۱ سالگی) ازدواج کرد. او دو دختر به نامهای لیلا (زادهٔ ۱۳۵۵) و نرگس (زادهٔ ۱۳۶۱) و پسری به نام عمادالدین (زادهٔ ۱۳۶۷) دارد.
لیلا، دارای دکترای ریاضی از دانشگاه تهران بوده و هماکنون دانشیار دانشکدهٔ ریاضی کالج یونیون در آمریکا است. عمادالدین هم در اسفند ۱۳۹۰ ازدواج کردهاست و تنها فرزند خاتمی در ایران است.
از سایر بستگان مشهور او میتوان به برادرش محمدرضا خاتمی (از رهبران جبههٔ مشارکت) منتخب اول مردم تهران در ششمین دوره مجلس شورای اسلامی و نایب رئیس آن مجلس، اشاره کرد.
محمدرضا خاتمی در ضمن با نوه امام خمینی (ره)، زهرا اشراقی که از فعالان حقوق زنان است، ازدواج کردهاست.
دیگر برادر خاتمی، سید علی خاتمی، فوق لیسانس مهندسی صنایع از بروکلین دارد و طی دومین دورهٔ ریاست جمهوری خاتمی رئیس دفتر او بود. همچنین خواهر بزرگتر خاتمی، فاطمه سادات خاتمی، به عنوان منتخب اول مردم اردکان در انتخابات شورای شهر سال ۱۳۷۸ انتخاب شد. خاتمی علاوه بر زبان مادری خود فارسی، به زبانهای عربی، انگلیسی و آلمانی تسلط دارد. زهره صادقی دختر خاله فاطمه طباطبایی (همسر مرحوم سیداحمد خمینی) و صادق طباطبایی است.
خاتمی از نوجوانی به دروس حوزوی روی آورد و طلبه شد و در درس آیتالله حسینعلی منتظری و دیگر اساتید مشهور حوزهٔ علمیهٔ قم شرکت کرد.
وی تحصیلات خود را در رشتهٔ کارشناسی فلسفهٔ غرب در دانشگاه اصفهان ادامه داد و عضو هیئتمدیرهٔ انجمن اسلامی این دانشگاه بود.
در سال ۱۳۴۸ (۱۹۶۹ میلادی) از این دانشگاه فارغالتحصیل شد و تحصیلات خود را تا سطح کارشناسی ارشد در رشتهٔ علوم تربیتی دانشگاه تهران ادامه داد. در سال ۱۳۵۰ (۱۹۷۱ میلادی)، او به قم بازگشت و دروس عالی حوزوی را ادامه داد. در سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۵۹، با تأیید دکتر بهشتی، امامت مرکز اسلامی هامبورگ را بر عهده داشت.
سید محمد خاتمی به دلیل مطرح کردن طرح گفتگوی تمدنها موفق به اخذ دکترای افتخاری از دانشگاه تهران و دانشگاه سنت اندروز انگلستان و دانشگاه لیژ در بلژیک شد.
از نمایندگی مجلس تا استعفا از کابینه هاشمی
خاتمی از سال ۱۳۴۱ به فعالیتهای سیاسی پرداخت و عضو انجمن اسلامی دانشجویان اصفهان بود.
او در ۱۳۵۹ نماینده مردم اردکان و میبد در مجلس شورای اسلامی شد و در همان سال به عنوان نماینده امام خمینی و سرپرست مؤسسهٔ کیهان منصوب شد.
او از سال ۱۳۶۱ تا ۱۳۷۱ ریاست وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در طول جنگ تحمیلی معاون فرهنگی ستاد فرماندهی کل قوا و ریاست ستاد تبلیغات جنگ را نیز بر عهده داشت.
خاتمی از سال ۱۳۷۱ در دولت هاشمی رفستجانی مشاور رئیسجمهور و رئیس کتابخانهٔ ملی بود و در دانشگاه هم تدریس میکرد.
وی در سال ۱۳۷۵ با حکم حضرت آیتالله خامنهای عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی شد.
اما نکته مهم در کارنامه سیاسی خاتمی، پیش از ریاست جمهوری او، کنارهگیری از کابینه هاشمی بود. اقدامی که از وی، یک منتقد رئیسجمهور وقت ساخت.
در سوم خرداد ۱۳۷۱ محمد خاتمی با نوشتن نامهای به اکبر هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت، از مقام خود استعفا کرد. خاتمی در استعفانامهٔ خود نوشت در عرصهٔ فرهنگی ایران «با شکسته شدن همهٔ مرزهای قانونی، شرعی، اخلاقی و عرفی کار از نقد و ارزیابی (ولو غیرمنصفانه) گذشته و هر وسیلهای برای رسیدن به اهداف خاصی مباح شمرده شدهاست و بدینسان میرود که کار به کلی از روال منطقی و مشروع خارج شود و در نتیجه فضایی ناسالم و آشفته پدید آید که فوریترین اثر آن دلزدگی و عدم امنیت اندیشمندان و هنرمندان سالم و صاحب شخصیت و حتی مؤمن و شیفتهٔ انقلاب و اسلام است.»
عبدالواحد موسوی لاری سالها بعد گفت خاتمی با هاشمی رفسنجانی برای استعفا مشورت کرده بود و هاشمی رفسنجانی با وجود مخالفت، برای حفظ خاتمی «پافشاری» نکرده بود. موسوی لاری گفته بود: «هاشمی فکر میکرد که با ماندن خاتمی یک کانون تهاجم علیه دولتش شکل میگیرد که با رفتن خاتمی آن کانون از بین میرود.»
خاتمی اما از آغاز دههٔ ۷۰ مشاور رئیسجمهور و رئیس کتابخانهٔ ملی ایران بود و همزمان در دورههای دانشگاهی مختلف، اندیشهٔ سیاسی، فلسفه و اندیشهٔ سیاسی در اسلام تدریس میکرد. در سال ۱۳۷۵ به فرمان حضرت آیتالله خامنهای، به عضویت شورای عالی انقلاب فرهنگی درآمد.
انتخاباتی که برای خاتمی سرنوشتساز شد
روز پیروزی او در انتخابات دوم خرداد با کسب بیش از ۲۰ میلیون رأی با هفتاد درصد آراء به نامی برای جنبش اصلاحطلبی داخلی در ایران بدل شد. او هنوز هم توسط بسیاری به عنوان رهبر اصلاحات ایران شناخته میشود.
در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۷۶، خاتمی به عنوان نمایندهٔ اصلاحطلبان داخلی شرکت کرد. رقیب اصلی وی علی اکبر ناطق نوری بود و نامزدهای دیگر در آن انتخابات رضا زوارهای و محمد محمدی ریشهری بودند.
خاتمی پس از آن نامزد جریان چپگرا شد که میرحسین موسوی، منقد سفت و سخت اکبر هاشمی رفسنجانی، از گردونه رقابتها کنار رفت.
فضای انتخاباتی ریاست جمهوری در پاییز و زمستان سال ۱۳۷۵ خیلی بوی رقابت نمیداد و جریان محافظه کار در هشتمین سال ریاست جمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی در دولت موسوم به سازندگی پیشاپیش خود را برندهٔ انتخابات میدانست.
بر خلاف بسیاری از پیشبینیها، خاتمی با اختلاف بیش از ۱۳ میلیون رأی با نفر قبل پیروز شد و حدود هفتاد درصد آراء را از آن خود نمود. در این انتخابات ۷۹٫۹۳ درصد واجدین شرایط یعنی ۲۹٬۱۴۵٬۷۵۴ نفر شرکت کردند که در نهایت محمد خاتمی ۲۰ میلیون رأی آورد.
در آغاز رایگیری اتهامات وسیعی مبنی بر مخالفت وی با مبانی اسلام و انقلاب توسط جناح راستگرا منتشر شد تا جایی که جامعهٔ مدرسین حوزهٔ علمیهٔ قم طی بیانیهای؛ رأی دادن به ناطق نوری را وظیفهٔ شرعی و الهی خود نامید.
اما انتخاب خاتمی در ۲ خرداد ۱۳۷۶، دورهٔ جدیدی در سیاست ایران بود و جنبشی که از دل این قضیه آغاز شد، معمولاً «جنبش دوم خرداد» نامیده میشود. این در ضمن اولین انتخابات رقابتی پس از پایان جنگ ایران و عراق بود. پیش از آن آیتالله خامنهای و هاشمی رفسنجانی هر کدام دو بار با کسب اکثریت آرا به ریاست جمهوری انتخاب شده بودند.
خاتمی در سال ۱۳۸۰ و انتخابات ۱۸ خرداد نیز پس از حدس و گمانههای مختلفی در مورد عدم شرکتش، در عرصه حضور یافت. با اینکه حامیانش، پس از وقایع تیر ۷۸ کوی دانشگاه و توقیف روزنامههای همسو با او در اردیبهشت ۷۹، شعار "عبور از خاتمی" و "خروج از حاکمیت" میدادند. خاتمی خود علت شرکتش را «میل مردم» میدانست و در زمان ثبتنام، گریست.
دورهٔ ریاستجمهوری خاتمی از برهههای مهم تاریخ سیاسی ایران است. او در این دوران، حرف از جامعه مدنی و توسعه سیاسی زد که مورد استقبال نسل جوان آن روز قرار گرفت.
خاتمی؛ هر ۹ روز یک بحران
خاتمی در عمل به وعده اجرای کامل قانون اساسی، انتخابات شوراهای شهر و روستا که در قانون اساسی جمهوری اسلامی تصریح شده بود را برای اولین بار برگزار کرد و فعالیتهای فرهنگی، هنری و سیاسی در فضایی بازتر از دولتهای قبل و بعد انجام شد.
در عین حال جناح مقابل ضمن انتقادات پیاپی وزیر کشور او عبدالله نوری را که از مهرههای اصلی کابینه بود با رأی عدم اعتماد پس از استیضاح بر کنار کرد.
سید عطاءالله مهاجرانی وزیر فرهنگ وی نیز یک بار استیضاح شد اما پس از دفاع از عملکرد خود توانست رأی اعتماد مجدد بگیرد. مهاجرانی که در کنار عبدالله نوری سابقه کتک خوردن در نمازجمعه را هم داشت، در نهایت استعفا کرد.
واقعهٔ مهم دیگر در دوره خاتمی، کنفرانس برلین بود. در جریان این کنفرانس، نهاد هاینریش بل در آلمان از ۱۷ نفر از اصلاحطلبان، روزنامهنگاران و ملی-مذهبیها دعوت به عمل آورد. این کنفرانس آغاز ارتباط میان اصلاحطلبان داخل و اپوزیسیون خارج تلقی شد و مورد مخالفتهای فراوان در داخل و خارج قرار گرفت.
در جریان سخنرانیها اعضای حزب کمونیست کارگری ایران به اعتراضات شدید پرداخته و یکی از آنان خود را نیمهعریان کرد، از سویی صداوسیما به ریاست علی لاریجلنی علیرغم مصادف بودن با ماه محرم ۲ شب پیاپی گزیده ۳۰دقیقهای از کنفرانس را پخش کرد و روزنامههای مخالف اصلاحات خواستار محاکمه آنان شدند.
شرکتکنندگان در کنفرانس پس از بازگشت بازداشت شدند و ۲ هفته بعد توقیف گستردهٔ روزنامههای اصلاحطلب توسط دادستانی و بازداشت برخی از روزنامهنگاران سرشناس آغاز گردید.
یکی دیگر از مهمترین وقایع دوران ریاست جمهوری خاتمی، اعتراضات ۱۸ تیر ماه ۱۳۷۸ بود که به واقعهٔ حمله به کوی دانشگاه تهران شهرت یافت. شروع ماجرا از اعتراض عدهای از دانشجویان دانشگاه تهران در مورد توقیف روزنامهٔ سلام بود که با واکنش شدید روبهرو شد و در روز دوم، نیروهایی که بعدها "خودسر" نامیده شدند، به خوابگاه دانشجویان حملهور شدند و تعداد زیادی از دانشجویان را مورد ضرب و شتم قرار دادند که در ادامه به یک اعتراض خیابانی منتهی شد.
اما مهمترین موضوع سیاسی دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی را میتوان افشا و اعلام رسمی وجود عوامل خودسر در وزارت اطلاعات که عامل قتلهای زنجیرهای اعلام شدند، نامید. این افشاگری به دستگیری یکی از سرشناسان وزارت اطلاعات به نام سعید امامی منجر شد. او بعدتر و طی یک واقعهٔ مشکوک در زندان خودکشی کرد. در این واقعه نویسندگانی بهطور سیستمانه به قتل رسیدند از جمله داریوش و پروانه فروهر، محمد جعفر پوینده و محمد مختاری بودند.
از دیگر وقایع آن دوره، ترور سعید حجاریان، چهره نزدیک به محمد خاتمی بود که همزمان با پیروزی وسیع اصلاحطلبان در انتخابات مجلس،ششم شد.
اما همین مجلس برای خاتمی بی حاشیه نبود و در پایان آن، به ردصلاحیت گسترده اصلاحطلبان، تحصن دوم خردادیها و استعفای نمایندگان، همزمان با استعفای استانداران و در نهایت برگزاری کم رمق انتخابات مجلس هفتم انجامید.
دوره هشت ساله ریاست جمهوری خاتمی در نهایت چنان پرتنش بود که به گفته حامیانش، خاتمی دستکم هر ۹ روز با یک بحران روبرو میشد.
گفتگوی تمدنها؛ ایدهای که جهانی شد
با وجود تنشها در داخل، خاتمی در خارج ایران پیشگام راهبرد تنشزدایی بود.
خاتمی دولت را در شرایطی تحویل گرفت که بر اثر بحران ناشی از محکوم شدن مقامات بلندپایه جمهوری اسلامی در دادگاههای آلمان به اتهام کشتن چند تن از رهبران حزب دموکرات کردستان ایران در رستوران میکونوس آلمان، روابط ایران و اتحادیهٔ اروپا در اوج تیرگی قرار داشت و همهٔ سفیران اروپایی ایران را ترک کرده بودند.
همچنین ایران متهم به دست داشتن در حمله به پایگاه آمریکا در الخبر عربستان و کنیسهٔ یهودیان در آرژانتین شده و در آستانهٔ حملهٔ موشکی آمریکا قرار داشت. گروه طالبان نیز اغلب نقاط افغانستان از جمله مناطق مرزی ایران را تصرف و صدها نفر را در حملات پیاپی به روستاهای مرزی به گروگان گرفته بود.
سیاست تنشزدایی و ایدهٔ گفتگوی تمدنها از مهمترین اقدامات دولت خاتمی در عرصهٔ روابط خارجی بود. عبارت گفتگوی تمدنها بعد از اینکه در سپتامبر ۱۹۹۸ سازمان ملل متحد در بیانیهای سال ۲۰۰۱ را «سال گفتگوی تمدنها» نام نهاد مشهور شد. پس از آن در بهمن ۱۳۷۷ دولت ایران مرکز بینالمللی گفتگوی تمدنها را برای هماهنگی فعالیتهای مربوط به گفتگوی تمدنها تأسیس کرد. محمد خاتمی در جلسهٔ افتتاحیهٔ مجمع عمومی سازمان ملل متحد که بیل کلینتون نیز در آن سخنرانی میکرد، شرکت نکرد اما رئیسجمهوری آمریکا در هنگام سخنرانی وی در سالن حاضر شد و سخنرانی رئیسجمهوری ایران را گوش کرد، اتفاقی که دیگر هرگز تکرار نشد.
در پرتو این اقدامات ایران تا حدودی از انزوای جهانی پس از انقلاب خارج گردید. او اولین رئیسجمهور ایران بود که با دعوت دولتهای اروپایی به آلمان، ایتالیا و اتریش سفر رسمی انجام دادهاست.
دولت آمریکا در سالهای اول دولت خاتمی در واکنش به تحولات ایران از تصویب تحریمهای تازهتر علیه ایران در سنا جلوگیری کرد و شرکتهای نفتی توتال، پتروناس و گازپروم را از شمول قانون تحریمهای داماتو معاف ساخت. مصاحبهٔ خاتمی با تلویزیون سیانان نیز نقش فراوانی در بهبود چهرهٔ ایران در آمریکا داشت. با اینحال با تغییر دولت در آمریکا و جایگزینی بوش پسر، روابط دوباره تیره شد و رئیسجمهور جمهوریخواه آمریکا، پس از حملات ۱۱سپتامبر، ایران را جزو محور شرارت قرار داد.
داستان هستهای؛ نطفه مذاکراتی که در دولت خاتمی بسته شد
محمد خاتمی در نیمهٔ دوم دولت خود بنا داشت تنش زدایی و تعامل سازنده را با طرف غرب پی بگیرد.
حسن روحانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی مسئولیت مذاکرات را بر عهده گرفت و با حضور افرادی چون محمدجواد ظریف، حسین موسویان و سیروس ناصری مسئولیت مذاکرات با انگلستان، فرانسه و آلمان را عهدهدار شد.
در ۲۹ مهر ۱۳۸۲ برابر با ۲۱ اکتبر ۲۰۰۳، در نشست مشترک وزرای خارجهٔ سه کشورِ اروپایی و هیئت ایرانی که در تهران، سعدآباد، برگزار شد، بیانیهای اعلام گردید که به موجب آن، ایران برای بازدید بازرسان آژانس انرژی اتمی از تأسیسات اتمی خود اعلام همکاری کرد و گازدهی در سانتریفیوژهای نطنز را در راستای راستیآزمایی و اثبات صلحآمیز بودن فعالیت هستهای ایران، به صورت داوطلبانه و برای مدت محدود تعلیق کرد.
بعد از این نیز توافقنامهٔ بروکسل در ۴ اسفند ماه ۱۳۸۲ برابر با ۲۳ فوریه ۲۰۰۴ به امضا رسید و ایران متعهد شد ساخت و آزمایش سانتریفیوژهای موردنیاز برای غنیسازی را متوقف کند که در پس آن توافقنامهٔ پاریس به امضا رسید. در پی این توافق سه کشور اروپایی از ارسال پروندهٔ اتمی ایران به شورای امنیت جلوگیری و قول استفاده از حق وتو در صورت ارسال پرونده به شورای امنیت را دادند.
در انتها فشار نومحافظهکاران آمریکایی همچون دیک چینی، جان بولتون و کاندولیزا رایس بر جرج دابلیو. بوش سبب شد تا طرف اروپایی به تعهدات خود پایبند نماند و بالاخره توافقات ایران و اروپا در ماههای پایانی دولت محمد خاتمی به پایان برسد و از این رو در آخرین ماه دولت هشتم، محمد خاتمی اعلام کرد که غنیسازی اورانیوم را از سر خواهد گرفت.
موفقترین دولت در اقتصاد که به وعدههای اقتصادی رقبا باخت
دولت اصلاحات را موفقترین دولت در زمینههای اقتصادی مینامند، هرچند در نهایت، اصلاحطلبان این کارنامه موفق را به وعدههای پوپولیستی محمود احمدینژاد باختند!
آغاز دولت خاتمی با کاهش قیمت نفت و کاهش درآمدهای ارزی حاصل به ۹/۹ میلیارد دلار همراه بود. استقراض از بانک مرکزی جهت رفع کسری بودجه به افزایش تورم به بیش از ۲۰ درصد در سال ۱۳۷۸ انجامید که به تدریج به حدود ۱۳ درصد کاهش یافت. دولت در این زمان سیاست یکسانسازی نرخ ارز را به اجرا درآورد. از این رو پایینترین میزان تورم در میان دولتهای جمهوری اسلامی ایران در هشت سال ریاست جمهوری وی رخ داد.
رشد اقتصادی بالای شش درصد به کاهش بدهیهای خارجی کمک نمود. تشکیل حساب ذخیرهٔ ارزی، اصلاح سامانهٔ مالیاتی، تثبیت نرخ ارز و تصویب، ممنوعیت استقراض دولت از بانک مرکزی، کاهش تسهیلات تکلیفی، تأسیس بانکهای خصوصی و اجرای قانون سرمایهگذاری خارجی از مهمترین اقدامات دولت خاتمی به حساب میآید.
بیشترین نرخ سرمایهگذاری در میان دولتهای جمهوری اسلامی ایران نیز در هشت سال ریاست جمهوری وی رخ داد.
سید خندان دیگر نمیخندد...
خاتمی القاب بسیاری در رسانهها داشت. از "سید خندان" تا "مردی با عبای شکلاتی".
او هماکنون بدون برخورداری از پُست رسمی، رئیس بنیاد باران است. مجله نیوزویک در سال ۲۰۰۹ محمد خاتمی را چهارمین مرد قدرتمند ایران نامید اما این روزها بعید است کسی وی را قدرتمند خطاب کند.
خاتمی در سال ۸۸ یکبار دیگر بهعنوان نامزد ریاستجمهوری مطرح شد ولی به نفع میرحسین موسوی کنار رفت و پس از وقایع سال ۸۸ ممنوع الخروج و ممنوعالتصویر شد.
با این حال حضور او در انتخابات مجلس نهم که اولین انتخابات پس از ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ بود، صف او را از جریان برانداز جدا کرد.
خاتمی در سال ۹۲ در ائتلافی با اکبر هاشمی رفسنجانی، به حمایت از حسن روحانی روی آورد و در سال ۹۶ همان حمایت را تَکرار کرد.
وی اما در جریان وقایع آبان ۹۸ و پاییز ۱۴۰۱ مواضعی انتقادی اخذ کرد و اخیرا نیز نسبت به از بین رفتنجمهوریت نظام هشدار داده است.
مردی با عبای شکلاتی، ۲۶سال پس از پیروزی خیرهکنندهاش در انتخابات دوم خرداد، حالا در جایگاهی ایستاده که نه منتقدانش او از او هراس دارند و نه حامیانش امیدی به او بستهاند.
خاتمی حالا تنها یک نام است برای یادآوری دورهای که فضای سیاسی در کشور متفاوت از امروز بود.