واشنگتن اگزماینر:
آمریکا، تاب قمار بر سر آذربایجان را ندارد
آمریکا و اسراییل، هر دو، همچنان آذربایجان را بعنوان یک استوانه سیاست خود در منطقه می بینند.
مایکل روبین در واشنگتن اگزماین نوشت:
از نگاه آمریکا، آذربایجان کشوری است با اکثریت شیعه که حاضر است در برابر ایران بایستد. قلمروی آذربایجان بعنوان یک پایگاه شنود علیه جمهوری اسلامی ایران به کار گرفته می شود و باکو با ارائه مدلی از حکمرانی که به حکومت روحانیون یا سرکوب زنان وابسته نیست، مشروعیت حاکمیت ایران را با ظرافت به چالش می کشد. دولت بایدن نیز به متحدانش در کنگره می گوید که نمی تواند از ارائه کمک نظامی به آذربایجان به رغم تجاوز این کشور به ارمنستان رویگردان شود چرا که آذربایجان برای دفاع از اوکراین در برابر روسیه، بسیار کارساز است. در این میان، اسراییل دیرزمانی است که از آذربایجان بعنوان نقطه ورود ماموران اطلاعاتی اش برای نفوذ به قلمروی ایران استفاده می کند. منابع هیدروکربن آذربایجان هم به نقطه اتکای تجارت سلاح در برابر انرژی تبدیل شده است.
با این حال، روابط بین الملل به ندرت ایستا می ماند. آذربایجان در این سالها به تدریج به ایران و روسیه نزدیکتر شده است. الهام علی اف هم، به مانند رجب طیب اردوغان خواهان بهره گیری از هر دو طرف جنگ اوکراین است. وی همچنین در حال افزایش تجارتش با ایران است حتی در شرایطی که دشمنی متصور میان دو کشور بالا می گیرد.
هرچند در گذشته، به نظر می رسید که آذربایجان در قیاس با ارمنستانی که چندان مردمسالار نبود و به مسکو گرایش داشت، برگ خوبی برای واقعگرایان سیاست خارجی آمریکا به حساب می آمد، اکنون اما ارمنستان بیش از پیش به غرب گرایش دارد هم در فرهنگ و هم در سیاست، و از دمکراسی مستحکمی هم برخوردار است. نسل تازه ای از جوانان ارمنی از جامعه مدنی و حقوقی که در سال 2018 به سختی برایش جنگیدند، استقبال و مراقبت می کنند.
اغلب اینگونه است که سالها به طول می انجامد تا وزارت خارجه آمریکا دگرش هایی را که در میان شرکایش رخ می دهد، درک کند چه رسد که با آنها سازگار شود. به همین دلیل است که اینهمه در ارائه توصیفی درست از ترکیه و پاکستان بعنوان کشورها و متحدانی محوری برای آمریکا، تردید و ابهام وجود دارد، گویی در چند دهه گذشته هیچ دگرشی رخ نداده است. همین الگو اکنون بر سر آذربایجان تکرار می شود. مقام های آمریکایی بطور رسمی جمهوری آذربایجان را بعنوان یک کشور عرفی، طرفدار غرب و باثبات توصیف می کنند. در واقع اما رژیم علی اف شاید ضعیفتر از آنی باشد که به نظر می رسد.
سی سال دیکتاتوری حیدر علی اف و اکنون هم الهام علی اف، آذربایجان را به کشوری ظاهرفریب تبدیل کرده است: فروشگاههای لوکس باکو، توریست های فراوان و بازرگانانی که به هتل های گرانش رونق می دهند، خودروهای مرسدس، بی ام و و حتی بوگاتیس که در بلوارهای اصلی رفت و آمد دارند. آنچه را که دست اندرکاران دیپلماسی خاویار و شرکت کنندگان در سفرهای تفریحی آذربایجان درک نمی کنند این است که چنین پوسته ای چقدر نازک است. فقر در حاشیه های باکو رشد می کند و در حالی که الهام علی اف و حلقه داخلی اش شاید میلیاردها دلار سرمایه داشته باشند، درآمد سرانه آذربایجان از ارمنستان پایین تر است، یعنی از درآمد سرانه کشوری که نه نفت دارد و نه گاز و از دو طرف هم زیر محاصره است.
دیکتاتوری علی اف، بر دو ستون استوار است: حمایت ترکیه و بریتیش پترولیوم. علی اف و اردوغان هردو از یک ملت و دو دولت سخن می گویند. ترکیه، علی اف را از یک ستون فقرات اطلاعاتی و نظامی برخوردار می سازد. با اینحال استحکام این رابطه هرچه بیشتر به استحکام رابطه دو دیکتاتور گره می خورد. پس از مرگ اردوغان، هیچ تضمینی نیست که ترکیه همچنان از آذربایجان مراقبت کند بویژه با توجه به محدودیت های شدید مالی اش.
هرچه علی اف پرخاشگرتر می شود و آذریایجان در فساد و خودکامگی به سطح ترکمنستان و اریتره نزدیکتر، بریتیش پترولیوم هم بیش از پیش پیوندهایش با آذربایجان را با نگرانی هایی که از آسیب به وجهه خود دارد، موازنه می دهد. هرگونه چرخشی در استفاده از سوخت های فسیلی به دلیل سیاست های آب و هوایی، و پایان جنگ روسیه- اوکراین می تواند اهمیت آذربایجان را یک شبه دود کند. هم اکنون هم بیشتر گازی که آذربایجان به ترکیه و غرب می فرستد، یا از ایران می آید یا روسیه، و باکو برای انجام تعهداتش به تقلا افتاده است.
همچنین آذربایجان از نظر نظامی آنقدرها کفایت ندارد که بتواند ثبات و نفوذ کشور را حفظ کند. برای مثال ارتش عراق در زمان صدام حسین، پنجمین ارتش بزرگ جهان بود اما وقتی لاف زنی صدام به آزمون رسید، عراق همچون ببری کاغذی نمایان گردید. در حالی که علی اف به جنگ 2020 ناگورنو قره باغ بعنوان نشانه ای از قدرت آذربایجان اشاره می کند، در واقعیت نیروهای آذربایجانی در این جنگ نمایش ضعیفی داشتند تا ترکیه دخالت کرد. آنچه که یکجانبه و بواسطه قدرت نظامی بدست آمد می تواند به همان سرعت هم از میان برود.
دیکتاتوری ها، مستحکم به نظر می رسند تا روزی که لحظه مرگشان برسد. شاید آذربایجان نمای درخشانی داشته باشد اما بنیادش پوسیده است. شرط بندی بر روی یک شراکت پایدار با آذربایجان، همچون قماری به نظر می رسد که مخاطرات فزاینده ای دارد.
درود بر آذربایجان
این چرت وپرت ها چی مینویسین از مشکلات خودمون بگو فقر فلاکت بدبختی تورم بیکاری
واينكه امريكا در منطقه قفقاز حتما منافع شركايش از جمله تركيه و اسراييل را ىا مجبورا رعايت خواهد كرد
بسیار تحلیل جالب و واقع گرایی است. خداقوت.