۲۰ سال پیش، همین روزها
دختر حسنی امام جمعه ارومیه، خودسوزی یا مرگ در پی حریق؟/ قتل خانم وزیر خارجه در فروشگاه
از این هفته پنجشنبهها به اتفاقات ۲۰ سال قبل در هفته منتهی به چنین روزی نقب میزنیم.
عدد ۲۰ به خاطر آن است که در آن زمان این تارنما هنوز راه نیفتاده بود. ۵ سال بعد البته به عصر ایران هم می رسیم اما باز مخاطب موضوع خاصی را جستوجو میکند نه رخدادهای یک هفته در ۲۰ سال پیش را و در آن زمان هم به شرط حیات جذابیت و موضوعیت دارد.
دلیل دوم این که نشان میدهد پارهای مشکلات به دردهای مزمن بدل شده و بعد از ۲۰ سال همچنان تکرار میشود و ادامه دارد. وجه سوم این که ۲۰ سال قبل عرصه های مختلف بازیگرانی داشت که یا اکنون در قید حیات نیستند یا به حاشیه رانده شدهاند و اگر باشند یادآوری مواضع و دیدگاهها خالی از لطف نیست.
نکته چهارم این که منبع نویسنده آرشیو هفتهنامهای است که هم ۲۰ سال قبل و هم حالا سردبیری آن را بر عهده داشته و دارد و طبعا صحت مطالب قبلا احراز شده است حال آن که در موارد دیگر با گذر زمان نیاز به راستی آزمایی است و پنجمین وجه هم جنبه تاریخی قضیه است که برای کسانی تازه و نزد دیگران یادآوری است.
با این توضیحات بر چند خبر روزهای منتهی به هفته اول مهر ۱۳۸۲ خورشیدی درنگ میکنیم:
درگذشت دختر امام جمعه ارومیه
بدین ترتیب مرگ به خاطر سوختگی شدید قطعی بوده اما روزنامه یاسنو به نقل از خود حجتالاسلام حسنی نوشت: «چون عمل خودکشی در اسلام حرام است در هیچ یک از مراسم دخترم شرکت نخواهم کرد».
همین نقل قول صریح به معنی تایید گزاره اول (خودسوزی) تلقی شد. یاسنو در ادامه ماجرا را چنین شرح داده است: «حمیده به روی خود نفت ریخته بود و به خاطر سوختگی شدید به بیمارستان امام خمینی ارومیه منتقل شد. حال وی اما به خاطر سوختگی ۹۰ درصد به وخامت گذاشت و پس از ۵ روز جدال بین مرگ و زندگی ۷ مهر ۱۳۸۲ درگذشت و همسر و سه فرزند خود را تنها گذاشت.»
جمع آوری دیش های ماهواره ای با اخلاق و انصاف
این روزها که بحث قانون حجاب و نحوه اجرای آن نقل محافل است یادآوری سخنان فرمانده وفت نیروی انتظامی تهران بزرگ در ۲۰ سال پیش خالی از لطف نیست. سردار مرتضی طلایی گفته است: نیروی انتظامی برای جلوگیری از تنش های جنبی از خود شهروندان می خواهد دیش ها را جمع آوری کنند و تحویل دهند و در جمع آوری دیش ها اصل بر رعایت اخلاف و انصاف و عدالت است.
قتل خانم وزیر خارجه سوئد
۲۰ سال قبل در چنین روزهایی بحث بر سر ترور و قتل خانم آنالیند وزیر خارجه سوئد همچنان ادامه داشته است. او در سالگرد ۱۱ سپتامبر و حین خرید از یک فروشگاه هدف حملات مردی قرار گرفت که با چاقو به جان خانم وزیر سادهپوش افتاد. زنی که بی هیچ محافظ و اسکورت با یک کولهپشتی رفتوآمد می کرد و مرگ او مثل قتل اولاف پالمه نخست وزیر فقید سوئد معما شد.
خانم آنا لیند که به عقاید فمنیستی شهرت و در داخل و خارج سوئد بسیار محبوبیت داشت در استکهلم میزبان همایشی هم بود که چند روزنامهنگار زن ایرانی هم در آن شرکت داشتند اما چون به مواضع ضد آمریکایی شهره بود این فقره چندان اسباب دردسر شرکت کنندگان ایرانی نشد.
هر چند قرار بر روایت ۲۰ سال قبل است اما گاه باید به زمان حال حاضر هم ربط داد و از این رو این اشاره خالی از لطف نیست که سال گذشته (بهمن ماه ۱۴۰۱) و در پی تیرگی روابط ایران و سوئد بر سر یک پرونده قضایی دکتر علی اکبر ولایتی وزیر خارجه پیشین ایران با اشاره به قتل اولاف پالمه و همین خانم آنا لیند از زوال میراث آنان و ظهور دوباره وایکینگ ها خبر داد و در باره خانم وزیر مقتول چنین نوشت:
«خانم آنا لیند (1957-2003م) وزیر امور خارجه سوئد فردی بود ضدصهیونیسم و آزاده و مواضع ثابتی در سیاست خارجی، متناسب با استقلال رأی مردم سوئد داشت و در زمان حمله آمریکا به عراق، جرج بوش پسر را «ششلول بند!» خوانده بود.
در سال 2003، در حالی که در یک فروشگاه در مرکز شهر استکهلم، در حال خرید بود، توسط فردی به نام میایلو میایلوویچ با ضربات چاقو مجروح و ظرف چند ساعت در بیمارستان درگذشت.»
قاتل دستگیر و محاکمه و به حبس ابد محکوم شد. حکم اما به خاطر ادعای اختلالات روانی نقض شد.