همه سختیهای سال ۱۴۰۳ به روایت عطاالله مهاجرانی؛ از حادثه سقوط بالگرد رئیسجمهور تا ترور شهید هنیه در تهران
عطاالله مهاجرانی نوشت: ماجراها در این سال انباشت شدند. به عنوان نمونه حادثه سقوط بالگرد و درگذشت مرحوم ابراهیم رییسی و همراهان، پایان دولت او و برآمدن دولت پزشکیان (چه کسی گمان میکرد مسعود پزشکیان رییسجمهور شود؟!) شهادت اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران، عملیات وعد صادق یک و دو.

«سال سخت؟!» عنوان یادداشت سید عطاالله مهاجرانی است که در آن آمده؛سال ۱۴۰۳ (سال هفتاد سالگی من!) سالی سخت بود. هنوز چند روزی از این سال نفسگیرِ پرماجرا مانده است. بعید نمینماید که باز هم در همین آخرین روزها و واپسین پیچ گردنه سال جاری باز هم با ماجرایی رویارو شویم. در دهههای اخیر در ایران، در منطقه و در جهان کمتر شاهد چنین حجم حیرتانگیزی از ماجرا بودهایم. پیش از این منبریها این بیت را تکرار میکردند که:
کتاب فضل تو را آب بحر کافی نیست
که تر کنم سر انگشت و صفحه بشمارم!
ماجراها در این سال انباشت شدند. به عنوان نمونه حادثه سقوط بالگرد و درگذشت مرحوم ابراهیم رییسی و همراهان، پایان دولت او و برآمدن دولت پزشکیان (چه کسی گمان میکرد مسعود پزشکیان رییسجمهور شود؟!) شهادت اسماعیل هنیه رهبر حماس در تهران، عملیات وعد صادق یک و دو، یورشهای اسراییل به مراکز نظامی و دفاع هوایی ایران، تداوم جنگ در فلسطین و لبنان، ظهور پدیده یمن در دفاع از مقاومت، پیروزی ترامپ و سخنان و رفتار غریبش و اعلام جهانخوارگی امریکایی بدون روتوش و تعارف. ادعای ترامپ درباره کانادا و پاناما و گرینلند و تغییر نام خلیج مکزیک و تهدید ایران و ذلیل کردن زلنسکی در ملاقات رسمی و البته چای دبش! بیش از دو ملیارد دلار تیم چای دبش به جیب زدهاند و نهایتا لایحه عفاف و حجاب و تحصن آن هم در ماه رمضان و آغاز سال جدید! این فهرست میتواند همچنان ادامه یابد.
تنها میخواهم به این پرسش پاسخ بدهم که در چنین جهان پرآشوب ترامپزدهای که نامهاش را سرانجام قرقاش، وزیر مشاور دولت امارات، در غیاب وزیر خارجه عمان! (به نظرم تبار قرقاش ایرانی باشد، در لارستان منطقهای به نام قرقاش وجود دارد) برای دولت ایران آورد؛ سال نو را چگونه میبینم؟ سال نو را چگونه آغاز کنیم؟ یکم: به نظرم توسعه ایران و رفع ناترازیها یا به زبان روشنتر و صریحتر، رفع ورشکستگیها را جدی تلقی کنیم. ایران نمیتواند شبیه به دره در بین کوههای بلند از نظر اقتصادی از امنیت ملی جامع برخوردار باشد. امنیت ملی پدیدهای چندوجهی و مرکب است. قدرت اقتصادی و صنعتی توان مالی کشور تصمیمهایی که به جراحی شباهت دارد. نیاز کشور است. یادتان هست آقای حدادعادل از ژاپن اسلامی سخن گفته بود؟اکنون اقتصاد کشور همسایه غربی تقریبا چهار برابر اقتصاد ایران شده است. نفت و گاز هم ندارد. عربستان و امارات بماند! دوم: با نگاه به توسعه ملی و همهجانبه ایران، شعار دولت پزشکیان، «دولت وفاق ملی» نقشه راه و کلید حل مسائل است. اگر دعواها ادامه پیدا کند که ظاهرا جماعتی در مجلس بر همین روال میروند و همین آش را میپزند و بر همین طبل میکوبند. استیضاح همتی و برکناری ظریف و تحصن حجاب و ... نشانههای مبارزه با وفاق ملی و دولت پزشکیان بوده و هست. با این رویکرد وقت و توان همگان باز هم صرف کشاکشهای بیهوده و بیسرانجام و البته بد سرانجام خواهد شد. سوم: جامعه نیاز به آرامش و طمأنینه دارد. برخی اقدامها که پیداست سودی و ثمری ندارد؛ مانند تداوم حصر، تداوم مدت حبس زندانیان، سختگیری درباره حجاب اجباری و... باید با تصمیمگیری شجاعانه و صریح تجدیدنظر شود. و اما تازگی در بیروت با رماننویس مبتکر لبنانی دکتر هانی سلیمان آشنا شدم. رمانی دارد درباره حرفهای هوز! خواندنی است. در این رمان در مقدمه به بیتی اشاره کرده بود. این بیت مدتهاست مرا رها نکرده است:
کالعِیسِ فی البیداءِ یقتُلُها الظما
والماءُ فوق ظهورِها محمولُ
همانند شتری سپید موی که در بیابان، تشنگی او را میکشد؛ اما بر پشتش آب حمل میکند!
داستان توسعه ایران و سعادت ملت ایران و وفاق ملی شبیه همین بیت شده است و به روایت حافظ:
ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی؟
اسباب جمله داری و کاری نمیکنی!
عجب مثلي زدند شتري بارش اب باشد از تشنگي بميرد چون نميتواند از اب استفاده كند حكايت امروز ماست