نگاهی از منظر دیپلماسی به یک ابهام جدی؛
مذاکرات ایران و آمریکا در عمان، چرا غیرمستقیم است؟
دیپلماسی قوی با دیپلماتهای متبحر میتواند حتی از میز مذاکره غیر مستقیم دستاورد چشمگیری به دست بیاورد. اگرچه به نظر نمیرسد در روزهای آغازین مذاکرات دود سفیدی از آسمان مسقط دیده شود. دستور کار مذاکراتی و حجم بدگمانی بین طرفین و شکنندگی شرایط بیش از مهر سال ۹۱ و آغاز مذاکرات منتهی به برجام است.

چرا مذاکره غیرمستقیم؟! حتما این سوال شما هم هست. هر عقل سلیمی میداند که بی واسطه و میانجی حرف زدن، منطقیتر است و دستیابی به نتیجه سهلتر. اما چرا دستاندرکاران دیپلماسی کشور تصمیم گرفتهاند، همچنان در را بر پاشنه «مذاکره غیرمستقیم» بچرخانند؟ آن هم اکنون بعد از بیش از دو سال توقف مذاکراتی و تغییر دولتها در ایران و آمریکا؟ از همه مهمتر چرا با نماینده دولت ترامپ که هفت سال پیش از برجام خارج شد و فرصت میوهچینی درست از برجام را از ایران گرفت؟ چرا اکنون که نوسان مشکلات زیادی در ایران به دستیابی به توافق یا مذاکره با آمریکا متصل شده است، یک دفعه با آمریکا نمینشینیم و سنگهایمان را وا بکنیم؟
به این سوالات موارد زیادی میشود افزود اما اجازه بدهید به پاسخ آن بیشتر بپردازیم.
برجام؛ برنامه جامع اقدام مشترک بین جمهوری اسلامی ایران و کشورهای گروه ۱+۵ ، گره اصلی ماجرا است.
۱۸ اردیبهشت ۱۳۹۷ دونالد ترامپ رییس جمهوری ایالات متحده آمریکا از برجام خارج شد. او در تائیدهای (ویو) شش ماه قبل تهدید کرده بود که از برجام خارج میشود. همان زمان کارشناسان زیای بودند که پیشنهاد میکردند توافق را با یک مذاکره روبنایی با ترامپ بازنمایی کنید تا از تبعات تصممیات ترامپ در امان بمانیم. اما این پیشنهاد توسط مسولان وقت پذیرفته نشد و شد آنچه نباید. نتیجه ۱۸ ماه تلاش دیپلماتیک و جدی ترین متن توافقی که بعد از دو دهه مذاکره بر سر مساله هستهای ایران به دست آمده بود بر باد رفت.
اما اکنون همچنان مبنای هر مذاکرهای «برجام» است. چه آنکه اجازه مذاکره در مورد مباحث موشکی، منطقهای و حقوق بشر {بهعنوان موضوعات احتمالی مد نظر آمریکا برای مذاکره} داده نشده است. پس میتوان به طور قطع گفت که مبنای مذاکره پیش رو در عمان «برجام» است اما نه احیای آن. به این معنی که برجام با توجه به اینکه محتوای توافق هم از سوی ایران و هم طرف مقابل تغییرات چشمگیری داشته عملا قابل احیا نیست. سطح پیشرفت در برنامه هستهای از قبیل میزان ذخایر اورانیوم، سطح غنی سازی و تعداد سانتریفیوژها و نوع سانتریفیوژهای به کار گرفته شده و ... به سطحی رسیده که قابل بازگشت به قبل نیست یا اگر باشد بازگشت آن منطقی نیست. به گونهای برجام شبیه کتاب «فارسی کلاس اول» برای دانش آموز «کلاس پنجم» شده است. طبیعی است که دانش آموز کلاس پنجم را نمیتوان به کلاس اول بازگرداند، همانطور که اکنون ایران پای توافقی نمینشیند که متعهد شود داشتههای هستهای خود را به سطح برجام بازگرداند.
عباس عراقچی وزیر خارجه در گفتوگوی نوروزی خود با خبرآنلاین این نکته را اینگونه توضیح داده است: «برجام به شکل و متن فعلی، به نظرم قابل احیا نیست. صلاح ما هم نیست. چون وضعیت هسته ای ما به مراتب پیشرفت کرده و دیگر نمیتوانیم به شرایط برجام برگردیم. تحریمهای طرف مقابل هم همینطور است.» عراقچی اما نکته دیگری افزوده «برجام همچنان میتواند یک مبنا و مدلی برای مذاکرات باشد» به همین دلیل میتوان گفت که برجام «مبنای مذاکراتی» است اما محتوای آن در ظرف زمانی فعلی مناسب احیا نیست.
چرا برجام مبنای مذاکراتی است؟
مکانیسم برجام مبتنی بر ایجاد تعادل بین خواست دو طرف بود. طرف ایرانی با هوشمندی توانسته بود رفع تحریمها را در مقابل رفع نگرانی طرف مقابل از برنامه هستهای ایران قرار دهد.
اکنون نیز به نظر میرسد این معادله دووجهی قابل تعمیم است. کشورهای ۱+۵ به ویژه آمریکا به شمول رژیم اسرائیل، میخواهند نشان دهند که ایران نزدیک به دستیابی به بمب اتم است، حال این نزدیکی دو روز است یا صد روز یا بیشتر محل اختلاف آنهاست اما به هر حال آنها مصر هستند نشان دهند که ایران به یک تهدید جدی اتمی در منطقه تبدیل شده است. از آنجا که تاکنون [فارغ از تهدیدات لفظی موردی مبتنی بر تغییر دکترین هستهای] سیاست رسمی جمهوری اسلامی ایران حرام دانستن سلاح هستهای [مبتنی بر فتوای رهبری در تاریخ ۲۱ آذر ۸۹] است، همچنان این موضع در مذاکرات پیش رو تقویت خواهد شد. البته به موازات تهدیدات طرف آمریکایی یا اسراییل، سخنان و موضع گیریهایی از سوی برخی افراد سیاسی در مورد آمادگی برای تغییر این دکترین نظامی مطرح و تکرار خواهد شد.
اما اگر مذاکرات در اتاق مذاکره و فارغ از جو رسانهای انجام شود تیم ایرانی روی حرمت سلاح هستهای از سوی ایران پافشاری خواهند کرد.
«طبق برجام» در مقابل اینکه تیم ایرانی در مورد برنامه هستهای نگرانی طرف مقابل را از بین ببرد حالا آسیاب به نوبت خواهد بود و وقت اعتمادسازی طرف مقابل است. رفع تحریمها و همکاری مالی و بانکی و سرمایهگذاری و... میتواند در این فضا تعریف شود.
علاوه بر این، تفکیک توافق فنی از توافق سیاسی یکی از ویژگی های دیگر برجام بود که آنهم به نظر میرسد این بار هم قابل تکرار باشد. در هر حال کنترل سطح فعلی دستاوردهای هستهای نیازمند یک توافق فنی جداگانه است.
پس با این اوصاف متوجه میشویم که برجام مبنای خوبی برای مذاکرات پیش رو است.
موضوع مذاکره غیرمستقیم از خروج آمریکا از برجام آغاز شد.
استدلال ایران این است که آمریکا با خروج از برجام، دیگر در فرمول برجام قرار ندارد و وقتی که قرار است بر مبنای برجام مذاکره انجام شود پس این کشور نمیتواند حضور داشتهباشد. همانگونه که همه اینسالها توافق با ۱+۴ ادامه حیات داده نه با آمریکا.
اما چرا غیرمستقیم؟
عباس عراقچی وزیر خارجه فعلی که قرار است غیرمستقیم با نماینده آمریکا مذاکره کند، حافظه مذاکراتی دست کم ۱۵ سال گذشته ایران با ۱+۵ است.
او که نماینده وزارت خارجه در دوره مذاکراتی سعید جلیلی بود، حتی مذاکرات را تا زمان واگذاری کار به تیم دولت رییسی ادامه داد. عراقچی در گفتوگوی نوروزیاش با خبرآنلاین در بخشی از پاسخهایش گفته که «بعد از برجام و وقتی که آمریکا از برجام خارج شد، مذاکرات وجود داشت ولی شکل غیرمستقیم گرفت. مذاکرات احیای برجام که در بهار ۱۴۰۰ خود من انجام میدادم، غیرمستقیم بود. ما با ۱+۴ یعنی همان ۵+۱ بدون آمریکا مذاکره میکردیم و آنها با آمریکا مذاکره میکردند و برمیگشتند. اتحادیه اروپا در آن جا نقش واسطه گری را داشت...»
علت وام گرفتن از این بخش از مصاحبه همین نکته آغازین آن است. اینکه موضوع مذاکره غیرمستقیم از خروج آمریکا از برجام آغاز شد. استدلال ایران این است که آمریکا با خروج از برجام، دیگر در فرمول برجام قرار ندارد و وقتی که قرار است بر مبنای برجام مذاکره انجام شود پس این کشور نمیتواند حضور داشتهباشد. همانگونه که همه اینسالها توافق با ۱+۴ ادامه حیات داده نه با آمریکا.
شاید از نگاه عمومی، این استدلال غلط یا بیهوده به نظر برسد که «وقتی آب ما دست میراب است چرا با خود میراب مذاکره نکنیم؟» باید گفت دنیای دیپلماسی پیچیدگیهایی دارد که شاید در ظاهر بیهوده به نظر برسد اما در عمل میتواند حافظ منافع باشد. از این رو که اگر اکنون مذاکره مستقیم با آمریکا صورت بگیرد شبیه این است که این کشور بدون پرداخت هیچ هزینهای بابت از بین بردن منافع یک توافق دیپلماتیک برای ایران، به میز مذاکره دعوت شده است. اما به نظر میرسد ایران با تاکید بر مذاکره غیرمستقیم میخواهد آمریکا را وادار به دادن امتیازی کند که در مذاکره مستقیم امکان گرفتن آن را کم میدهد.
اما اگر فرایند مذاکراتی جدی باشد این مسیر ملزم به تغییر است. با توجه به اینکه دونالد ترامپ ریس جمهوری نیست که منتظر فرایندهای آجر به آجر دیپلماتیک بماند و دنبال یک توافق سریع است، مسیر غیرمستقیم کار را پیچیده و سخت و طرف مقابل را دلزده میکند. اما این به تبحر دیپلمات های ما وابسته است که در جلسات اول چه چیزی را روی میز بگذارند.
آنقدر به این مستقیم و غیر مستقیم دامن نزنید، رسانه و مردم و نظام باید همگی کمک کنیم در جهت توافق تا از این باتلاق خلاص شویم و البته در دهان کسانی بزنیم که منتظر بهانه و نقطه ضعف هستند.