چرا رهبری با وجود شکست ۱۰ مذاکره قبلی با آمریکا، باز هم با مذاکرات جدید موافقند؟

پاسخ به این پرسش که رهبری درباره مذاکره با آمریکا چگونه تصمیم می‌گیرند، مستلزم درک دقیق از منظومه فکری رهبر انقلاب در حوزه سیاست خارجی به خصوص در نسبت با مسئله مذاکره و مواجهه با آمریکاست و این که دلیل مذاکره با آمریکا چیست؟

چرا رهبری با وجود شکست ۱۰ مذاکره قبلی با آمریکا، باز هم با مذاکرات جدید موافقند؟

آیا اساسا مشکل یا مانعی وجود دارد که می خواهیم با مذاکره با آمریکا آن را برطرف کنیم ؟ 

رهبر انقلاب نه با اصل مذاکره مخالفتی دارند و نه از آن ابا می‌کنند؛ بلکه چارچوب تصمیم‌گیری ایشان بر مبنای منافع ملی، عقلانیت راهبردی و تجربه تاریخی شکل گرفته است و هر ابزاری که بتوان با آن موانع بر سر راه جمهوری اسلامی را برداشت، رهبر انقلاب قطعا با آن موافق هستند به شرطی که خود آن ابزار مشکلی بر مشکلات کشور اضافه نکند.

نخست باید روشن کرد که نفس مذاکره، مادامی که تأمین‌کننده منافع ملت ایران باشد، نه‌تنها مذموم نیست، بلکه از نظر رهبر انقلاب، اقدامی مطلوب و عقلانی تلقی می‌شود. ایشان به صراحت تأکید دارند که «اگر بتوان تحریم‌ها را رفع کرد، حتی یک ساعت هم نباید درنگ کرد». اما باید توجه داشت که عقلانیت در دیپلماسی صرفاً به «شروع مذاکره» محدود نمی‌شود، بلکه شامل هزینه‌-فایده‌ کلیت فرایند مذاکره نیز هست. پس مذاکره در نگاه ایشان، یک ابزار است نه تابو، اما ابزاری هوشمندانه که باید هزینه‌سنجی شود و خودش به یک هزینه و باری مجزا برای کشور تبدیل نشود.

جمهوری اسلامی ایران، طی چهار دهه پس از انقلاب، قریب ۱۰ بار تجربه مذاکره مستقیم یا غیرمستقیم با آمریکا را پشت سر گذاشته است. اما تقریباً در تمامی این موارد، طرف مقابل یا به تعهدات خود پایبند نمانده، یا از ابزار مذاکره برای اعمال فشار بیشتر و ایجاد هزینه‌های سیاسی و روانی برای ایران بهره‌برداری کرده است. از این منظر، حتی خوش‌بین‌ترین بازیگران سیاسی داخلی نیز نمی‌توانند نسبت به نیت آمریکا در مذاکرات خوش‌بین باقی بمانند.

با این حال، رهبر انقلاب همواره امکان بازگشت به میز مذاکره را باز گذاشته‌اند، مشروط بر آن‌که مذاکره خود به یک عامل هزینه‌زا و مخل در حکمرانی کشور تبدیل نشود. در حقیقت، یکی از دغدغه‌های اصلی ایشان آن است که اصل مذاکره به جای آن‌که باری از دوش کشور بردارد، خود به باری مضاعف تبدیل نشود.

هزینه‌های پنهان مذاکره حتی در غیاب توافق

رهبر انقلاب بارها تأکید کرده‌اند که فارغ از این‎که نتیجه مذاکره مطلوب ما باشد یا نباشد، ممکن است خود فرایند مذاکره هزینه‌هایی در ابعاد مختلف بر کشور تحمیل کند؛ از جمله:

 سوءاستفاده رسانه‌ای طرف مقابل: طرف آمریکایی از نفس مذاکره بهره‌برداری تبلیغاتی می‌کند تا این‌گونه القا کند که جمهوری اسلامی به دلیل ضعف و ناتوانی پای میز مذاکره آمده یا از مواضع اصولی خود عقب‌نشینی کرده است. این تصویرسازی نه‌تنها جایگاه ایران را در افکار عمومی جهانی تضعیف می‌کند، بلکه پیامدهای بازدارنده‌ای برای جنبش‌های مقاومت و کشورهای مستقل در سایر نقاط جهان به همراه دارد.

 شرطی‌سازی افکار عمومی داخل کشور: یکی از ابزارهای عملیات روانی دشمن، شرطی‌سازی ذهن مردم نسبت به مذاکره است؛ به نحوی که حل هر مسئله‌ای در کشور منوط به نتیجه مذاکرات جلوه داده می‌شود. این وضعیت، تمرکز حکمرانی داخلی را مختل و فرمان مدیریت اقتصاد و جامعه را به خارج از کشور منتقل می‌کند. در چنین فضایی، دشمن با کوچک‌ترین سیگنال در مورد مذاکره می‌تواند بازار و روان مردم را تحت تأثیر قرار دهد  و به عبارتی دیگر ریموت کنترل کننده نبض جامعه و بازار به دست دشمن می‌افتد.

  مطالبه‌گری، نه مصالحه: یکی از دغدغه‌های بنیادین و راهبردی رهبر انقلاب در موضوع مذاکره، به نحوه روایت و چارچوب‌سازی این فرایند در افکار عمومی بازمی‌گردد. ایشان با صراحت هشدار می‌دهند که نباید مذاکره با ایالات متحده به گونه‌ای تصویر شود که دلالت بر عادی‌سازی روابط، رفع خصومت یا زمینه‌سازی برای برقراری مناسبات دوستانه داشته باشد. فلسفه ورود جمهوری اسلامی به عرصه مذاکره، نه از سر سازش و مماشات، بلکه با هدف استیفای حقوق تضییع‌شده ملت ایران است؛ حقوقی که طی سالیان متمادی، ایالات متحده با رویکردی سلطه‌طلبانه آن را نادیده گرفته است. از این منظر، مذاکره نه به معنای تجدید رابطه، بلکه تجلی مطالبه‌گری مقتدرانه در چارچوب منافع ملی است.

یکی از نکات کلیدی دیگر که همواره مورد تأکید رهبر حکیم انقلاب بوده، لزوم بدبینی هوشمندانه و مبتنی بر واقع‌نگری نسبت به طرف مقابل در مذاکرات است

درک تفاوت رویکردهای رهبری در دولت های مختلف

رهبر انقلاب در دوره دولت سیزدهم، به ‎رغم تداوم مذاکرات با آمریکا، مخالفتی ابراز نکردند؛ چراکه تیم مذاکره‌کننده با حفظ محرمانگی و در عین پیشبرد امور داخلی، اجازه ندادند مذاکره به عامل اختلال در حکمرانی بدل شود. به تعبیر دقیق‌تر، هزینه اصل مذاکره را به صفر رساندند.

در مقابل، دولت‌های یازدهم و دوازدهم به‌دلیل گره‌زدن اعتبار سیاسی و سرمایه اجتماعی خود به مذاکرات خارجی، ناخواسته بستر لازم برای سوءاستفاده دشمن را فراهم می‌کنند. از آن‌جا که بخش قابل توجهی از کارزار انتخاباتی شان بر محور وعده‌های مرتبط با سیاست خارجی است، دشمن به‌راحتی می‌تواند فضای داخلی ایران را با دستکاری روایت‌ها در موضوع مذاکره متلاطم سازد.

در چنین شرایطی، رهبر انقلاب ناگزیرند پیشاپیش با «تزریق واکسن ایمنی روانی» جامعه را در برابر پیامدهای احتمالی آماده سازند؛ از جمله:

تهدید متقابل و متوازن برای حفظ اقتدار ملی؛

بیان صریح بدعهدی‌های طرف مقابل برای جلوگیری از ایجاد امید واهی در جامعه؛

تأکید بر حل مسائل کشور از مسیر داخلی برای ممانعت از شرطی‌شدن جامعه نسبت به مذاکرات.

اشتباهات دوگانه در داخل

افزون بر رفتار دشمن، دو اشتباه راهبردی در داخل کشور نیز هزینه‌زایی مذاکرات را تشدید می‌کند:

برخی با وعده‌سازی افراطی از مذاکرات، کشور را در وضعیت انتظار قرار می‌دهند  و کشور را معطل نتیجه توافق نگه می‌دارند و با شکست محتمل مذاکره، بحران روانی مضاعفی ایجاد می‌شود.

عده‌ای نیز نیز با تخطئه مطلق مذاکره و تخریب چهره تیم دیپلماسی، ناخودآگاه به تضعیف قدرت چانه‌زنی کشور کمک می‌کنند و پیام ضعف و انشقاق داخلی را به دشمن مخابره می‌کنند. و قبل از این که دشمن بخواهد تصویر ایران را در ذهن مخاطب تضعیف کند خودشان دست به این اشتباه استراتژیک می‌زنند.

یکی از نکات کلیدی دیگر که همواره مورد تأکید رهبر حکیم انقلاب بوده، لزوم بدبینی هوشمندانه و مبتنی بر واقع‌نگری نسبت به طرف مقابل در مذاکرات است. با این حال، متأسفانه برخی جریانات سیاسی با تحریفی ناروا، این راهبرد عقلانی را به‌گونه‌ای وارونه جلوه می‌دهند و به‌جای تمرکز بر بدعهدی‌ها و فریب‌کاری‌های طرف مقابل، نگاه بدبینانه خود را معطوف به تیم مذاکره‌کننده داخلی می‌کنند؛ رویکردی که هم نافی اعتماد ملی است و هم موجب تضعیف انسجام تصمیم‌سازی در حوزه سیاست خارجی است.

چارچوب تصمیم‌گیری رهبری درخصوص مذاکره

مسئله امروز ما، پرسش از رضایت یا عدم رضایت قلبی رهبر انقلاب به مذاکره نیست؛ مسئله این است که آیا شرایط به‌گونه‌ای هست که مذاکره، نه‌تنها مفید، بلکه بدون هزینه‌ مضاعف باشد؟ اگر چنین باشد، رهبر حکیم انقلاب حتی پس از ۱۰ شکست نیز مذاکره را مجاز می‌دانند. اما اگر هزینه‌های این اقدام بیش از فواید آن باشد و خود مذاکره به یک ابزار هزینه زا برای کشور تبدیل شود ایشان با قاطعیت با اصل مذاکره مخالفت می‌کنند، چنان‌که در دوره قبلی ترامپ این امر محقق شد.از این رو، اگر نیروهای انقلابی به‌درستی این منظومه تحلیلی را درک کنند، می‌توانند در مسیر بسط ید رهبری عمل کنند و راه مذاکره عقلانی و کنترل‌شده را هموار سازند. در غیر این صورت، حتی با نیت خیرخواهانه، به محدودیت فضای مانور نظام در مقابل دشمن منجر خواهد شد.

منبع: روزنامه خراسان
شبکه‌های اجتماعی
نظرات شما - 2
  • ناشناس
    70

    چون ناامید نمی شوند و امیدوارند امریکا به راه راست هدایت شود و درسایه رهنموهایشان امریکا از فروپاشی نجات یابد

  • ناشناس
    14

    متاسفانه روسبه وچین و کشورهای همسایه از ارتباط ایران با امریکا هراس دارند
    واین باعث شکست مذاکرات است
    الان چرا عراقچی به مسکو میرود ؟چون باید به پوتین گزارش بدهد وبرای هفته بعد و صحبتهایی که میکند راه حل بگیرد و درنتیجه مذاکرات شکست میخورد .
    روسبه اجازه نمیدهد همانطور که اکراین را ویران کرد