روایتی از دفاع محمدمصدق از دولت ملی در دادگاه نظامی
اگر كودتا نيست، پس بفرمائيد كه چيست؟
دكتر مصدق در دادگاه تجديد نظر نظامى از كودتا مى گويد و كودتاگران را رسوا مى كند.
چرا با قوه و زور يک ساعت بعد از نصف شب به در خانه من آمده اند؟ و چرا آنجا آمدند با قوه؟ و بعد دو وزير و يک وكيل را دستگير كردند؟ اينها كودتاست ديگر، اگر كودتا نيست، پس بفرمائيد كه چيست ؟
استناد دكتر مصدق در دادگاه به نامه فرماندار نظامى تهران به رئيس دولت كودتا، كه بارها از " كودتا " سخن گفته است .
افشاى نقش مخرب افسران بازنشسته عليه دولت ملى و قانونى از ٣٠ تير ١٣٣١ تا كودتاى ٢٥ تا ٢٨ امرداد ١٣٣٢.
افشاى نقش " بعضى مقامات " در تحريک افسران بازنشسته به توطئه عليه دولت ملى و قانونى.
چرا دادستانى ارتش بجاى تعقيب و محاكمه محركين و كودتاچيان كودتاى ٢٥ امرداد ٣٢ و روزهاى پيش و پس از آن، به بازداشت و زندان نخست وزير ملى و قانونى اقدام كرده است ؟
تا افسران كودتاچى بازجوئى نشوند، پرونده ناقص است...اين دستگاه پر عرض و طول، فقط از اين نظر بوجود آمد تا من و همكارانم كه غير از خير مردم در كشور، نظرى نداشتيم، دستگير و زندانى كنند و مرا در يک دادگاه غير قانونى و مطيع، محاكمه و به نفع سياست خارجى محكوم كنند.
دكتر مصدق خطاب به سرلشكر مقبلى رئيس دادگاه : "شما نمى گذاريد، شما نمى خواهيد من حرفم را بزنم!".
شما نخواهيد توانست مرا وادار كنيد كه من بگويم: "توبه كردم"؛ خير آقا ! به خدا من تا شاه رگم بجنبد، براى وطنم، فداكارى مى كنم، من از اين تشريفات باكى ندارم!
نه سرلشكر جوادى و نه هيچ كس ديگر نمى توانست دكتر مصدق را خفه كند.
دكتر مصدق با بيانات و دفاعيات خود در دادگاه تجديد نظر نظامى به شرح توطئه هاى استعمارگران و عوامل آنان از جمله دربار در تخريب مبانى استقلال و آزادى ملت و توسعه ميهن و نهضت ملى ايران و كودتاى ٢٥ تا ٢٨ و ...، پرداخت. هرگاه دكتر مصدق از " كودتا " در ساعت يک نصف شب ٢٥ مرداد ٣٢ سخن مى گفت، رعشه بر اندام رئيس دادگاه تجديد نظر نظامى، سرلشكر مقبلى و سرتيپ حسين آزموده دادستان ارتش و كودتاچيان مى افتاد و دكتر مصدق را به "سرى" اعلام نمودن " دادرسى" ، تهديد مى كردند .
دكتر مصدق در نخستين جلسه دادگاه تجديد نظر نظامى بتاريخ ١٩ فروردين ١٣٣٣، ضمن قرائت لايحه دفاعيه خود، براى نشان دادن ماهيت كودتائى آنچه در ٢٥ تا ٢٨ امرداد گذشته بود، اظهار داشت :"راجع به ايراد اول كه دادگاه آن را كودتاى ادعايى گفته است، عرض مى كنم كه كودتاى شب ٢٥ مرداد، نه كودتاى ادعايى بوده، كه دادگاه در قرار خود آن را چنين توصيف كرده و نه به قول آن مرد [دكتر مصدق براى تحقير دادستان ارتش سرتيپ حسين آزموده كه در دادگاه رويه اى غير انسانى و غير قانونى در برابر دكتر مصدق پيش گرفته بود، از او با عنوان : "آن مرد"، ياد میكرد] كه در جلسات عديده گفته كودتاى دروغى بوده است.
هر عمل نظامى كه سپاهيان آن را به منظور تغيير رژيم يا سقوط دولت مرتكب شوند، آن را كودتا گويند.
اگر كودتا نبود، بر طبق كدام حكمى از مقامات صالحه، دو وزير و يک نماينده مجلس را در شميران (در خانه هاى خود) دستگير و مضروب نموده، از آن جا بدون لباس و كفش به سعدآباد و از سعدآباد به شهر آوردند و چون ديدند كه ستاد ارتش به تصرف همكارانشان در نيامده، مجددآ آنها را به سعدآباد برده و در آنجا بازداشت كردند ؟
چرا سيم تلفن ستاد ارتش را با پادگان گارد شاهنشاهى در باغشاه و سيم تلفن اشخاصى كه بازداشت كردند، قبل از اينكه دستگير شوند، قطع نموده و چرا تلفنخانه بازار را اشغال نمودند؟
چرا با يک عده افراد مسلح به شصت تير و زره پوش براى دستگيرى من آمدند ؟ و چون خود را در مقابل قواى بيشترى ديدند، گفتند آمدهايم دستخط ابلاغ كنيم و كودتا ناقص ماند!
چرا براى ابلاغ دستخط، ساعت يک بعد از نصف شب را كه همه در خوابند و رفت و آمد هم به واسطه نظامى بودن شهر ممنوع بود، انتخاب نمودند؟ مگر نمى شد كه روز، يكى از خدمتگزاران دربار، آن را ابلاغ كند؟
كودتاى شب ٢٥ مرداد بر طبق پيشنهاد شماره ١٠٤٨٧ مورخ اول شهريور ١٣٣٢ تيمسار دادستان، فرماندار نظامى تهران به تيمسار سپهبد زاهدى كه رونوشت آن در جلسه نهم آذرماه تسليم دفتر دادگاه بدوى شده، يک كودتاى مسلم و حقيقى بوده و علت بروز تمام وقايع از ٢٥ مرداد تا ٢٨ مرداد هم همين كودتا بوده است كه قسمتى از آن پيشنهاد عينآ نقل مى شود:
جناب آقاى نخست وزير
محترمآ به عرض مى رساند: سرهنگ ٢ توپخانه فتح الله ليتكوهى، افسر بازنشستهی ارتش كه به دستور دكتر مصدق جزء ١٣٦ نفر افسران بازنشسته شده است، وضع خدماتى مشاراليه به شرح زير مى باشد:
١) در سى ام تير سال ١٣٣١ رئيس ركن ٢ لشكر خوزستان بوده و در اثر فعاليتهاى شاه پرستانه، مورد غضب و بعد از ٣٠ تير به مركز منتقل و بالنتيجه در صورت افسران بازنشسته دى ماه ٣١ منظور و با وجود ١٦ سال سابقه خدمت، بازنشسته شده است.
٢) در وقايع ٩ و ١٠ اسفند ماه ٣١ در تظاهرات به نفع شاه و حمله به خانه دكتر مصدق شركت داشته ، به اتهام حمله به خانه دكتر مصد ، مورد تعقيب قرار گرفته و غياباً قرار نامبرده صادر و متوارى بوده.
٣) در مدت ٩ و ١٠ اسفند سال ٣١ الى كودتا در قم به نفع شاهنشاه و دولت جنابعالى ، انجام وظيفه نموده است.
٤) در كودتا از ٢٥ الى ٢٨ مرداد ماه سال جارى در اجتماعات ، چه قم و چه شهر تهران ، رل مهمى را در واژگون كردن حكومت دكتر مصدق داشته ."
اين بود قسمت اول نامه سرتيپ دادستان، فرماندار نظامى تهران كه به استحضار دادگاه محترم رسيد و مسلم گرديد كه از نهم اسفند ماه ٣١ تا شب ٢٥ مرداد ماه ٣٢ و همچنين در كودتاى روز ٢٨ مرداد عده اى از افسران بازنشسته به دستور مقاماتى ، نهايت جديت را براى واژگون كردن دولت اين جانب به كار برده اند و براى سرهنگ ٢ فتح الله ليتكوهى، كه يكى از آن افسران بود ، سرتيپ دادستا ، فرماندار نظامى تهران در آخر همين نامه پيشنهاد جبران خسارت و ارتقاء رتبه نموده است.
بنابر اين به خود اجازه مى دهم كه دادگاه محترم را متوجه كنم به اينكه آيا بعضى مقامات حق داشته اند، افسران بازنشسته را تحريک كنند كه بر عليه دولت اين جانب قيام نمايند؟
اگر حق نداشته اند، چرا دادستانى ارتش، آنها را بر طبق ماده ٨٢ قانون مجازات عمومى تعقيب نكرده اس ؟
آيا كودتاى شب ٢٥ مرداد در بروز وقايع روزهاى ٢٥ تا ٢٨ مرداد مؤثر بوده يا نبوده است؟
اگر مؤثر بوده، چرا دادستانى ارتش به جاى اينكه محركين و مرتكبين كودتا را تعقيب كند و دادگاه نظامى محاكمه نمايد، اينجانب را دستگير كرده و در دادگاه نظامى كه به هيچووجه صلاحيت ندارد، در نفع بيگانگان، محاكمه و محكوم كردند؟
چنانچه كودتاى شب ٢٥ را در وقايع روزهاى ٢٥ تا ٢٨ مرداد مؤثر نمى دانند، براى روشن شدن افكار عمومى بفرماييد علت اينكه بلافاصله بعد از كودتا، آن وقايع روى داده، چه بوده است؟
تحريكات افسران بازنشسته براى كودتا، به چه منظور و قصدى به عمل آمده است؟
تا افسران كودتاچى بازجوئى نشوند، پرونده ناقص است و هر رائى كه دادگاه بدهد، مصاب نيست و با حقيقت مطابقت نمى كند و جاى تأسف است كه بعد از ارائه رونوشت يک چنين سند رسمى و مهمى به دادگاه ، كوچكترين اقدامى براى تحقيقات در موضوع نشده و گويى كه اين دستگاه پر عرض و طول، فقط از اين نظر به وجود آمده بود كه من و همكارانم را كه غير از خير مردم و كشور، نظرى نداشتيم، دستگير و زندانى كنند و مرا در يک دادگاه غيرقانونى و مطيع محاكمه و به نفع سياست خارجى، محكوم نمايند!
رئيس*: آقاى دكتر، آقاى دكتر، اين مطالب مربوط به ما نيست. ما با كودتا، كارى نداريم، شما آنچه راجع به صلاحيت دادگاه مورد نظرتان مى باشد، بفرمائيد .
دكتر مصدق: شما نمى گذاريد، شما نمى خواهيد من حرفم را بزنم.
رئيس: عرض كردم ما با كودتاى صحيح يا ناصحيح، درست يا غلط، كارى نداريم و فعلآ هم صحبت در صلاحيت دادگاه است. راجع به اين موضوع هر مطلبى داريد، بفرمائيد.
دكتر مصدق: ( مجددآ شروع به قرائت لايحه خود نمود، ولى رئيس دادگاه بار ديگر تذكر دادكه خارج از موضوع است - در اين موقع حال دكتر مصدق منقلب شد و با صداى بلند گفت):
آقاى تيمسار! بى جهت خودتان را معطل نكنيد، من بايد از خود دفاع كنم. من بايد مطالب خودم را بگويم. شما نخواهيد توانست مرا وادار كنيد كه من بگويم: توبه كردم. خير آقا! به خدا من تا شاه رگم بجنبد، براى وطنم، فداكارى مى كنم. من از اين تشريفات باكى ندارم!
در اين موقع كه نظم جلسه بر اثر تظاهرات دكتر مصدق به هم خورده بود و رئيس مرتبآ زنگ مى زد و چون اعاده نظم جلسه ميسر نگرديد، رئيس اظهار داشت : فعلآ يك ربع تنفس داده مى شود .
جلسه ساعت ده و ربع به عنوان تنفس تعطيل شد .
---------------------
*_ مرحوم سرهنگ جليل بزرگمهر رحمة الله عليه در پاورقى اين صفحه در باره رئيس دادگاه سرلشكر مقبلى مىنويسد:"سرلشكر مقبلى در دادگاه بدوى تحت فشار مخفى مقامات بالا و تهديد آشكار سرتيپ آزموده در درادگاه قرار داشت كه جلوى زبان دكتر مصدق را بگيرد. او تلاش زيادى كرد به خصوص در جلسات آخر، دكتر مصدق هم تمكين نداشت . رو در روئى ها در نهايت شدت ادامه داشت . سرلشكر جوادى نان به نرخ روز خور و محيل و ظاهرالصلاح كه با نام خداوند متعال جلسات دادگاه را شروع مى كرد، بركنار از اين جريان نبود. سرلشكر جوادى در همان جلسه اول مى خواست قدرت نمائى كند و نشان دهد كه دكتر مصدق را مى تراند خفه كند. ولى نه او، نه هيچ كس نمى توانست او را خفه كند. او، همه ناسزاها، افترائات، اهانتها را مانع هدف خود نمى دانست. او رنج مى كشيد، متآثر مى شد، ولى اعتنائى نمى كرد.
به نقل از: دكتر محمد مصدق در دادگاه تجديد نظر نظامى ، به كوشش : جليل بزرگمهر ، شركت سهامى انتشار ، ١٣٦٥، صص١١٦ تا ١١
17