آرتمیس؛ افسانه یا واقعیت؟
درباره نخستین دریاسالار زن ایرانی که زمان خشایارشاه، از فرماندهانارشد او بود.

وقتی که پای افتخارات ملی و تاریخی به میان میآید، یکی از سریعترین گزینههایی که معمولاً ایرانیها رو میکنند، آرتمیس است؛ نخستین دریاسالار زن تاریخ. بعد هم کلی پیرامون آن مانور میدهند که بله، نخستین بانوی دریاسالار متعلق به این مرز و بوم بوده است. اما درباره آرتمیس چه میدانیم و چقدر دانستههای ما قطعی است؟ متأسفانه در حوزه تاریخ، ما مشکلات زیادی در مورد روزگار پیش از اسلام داریم. این امر چند دلیل دارد؛ یکی از دلایل بزرگ آن، شفاهیمحوربودن فرهنگ ایرانی بوده؛ برخلاف فرهنگ یونانی و اروپایی و حتی شرق دور. به همین دلیل اطلاعات کمی به نسلهای بعدی منتقل میشد. دلیل بعدی هم این بود که هر امپراتوری که از راه میرسید، نسبت به پادشاهان پیش از خودش نفرت و کینه داشته و اجازه نمیداد تاریخ آنها کامل منتقل شود. بحث بعدی هم که حمله اسکندر و اعراب به ایران و مخالفت با مظاهر ایران باستان بوده است. به همین دلایل دانستههای ما از ایران باستان اندک است. اما در این میان، تکلیف آرتمیس چه میشود؟
برخیها میگویند که نام آرتمیس از اساطیر یونان باستان گرفته شده است. در این تاریخ اساطیری، آرتمیس را الهه شکار و طبیعت و پاکدامنی و... میدانستند. اما گروهی دیگر را عقیده بر آن است که این نام، از ریشههای ایرانی چون آرتا، آرت یا آرته گرفته شده است. او را نخستین زن دریاسالار جهان دانستهاند که ایرانی بوده است. البته برخی هم در ایرانیبودن او شبهه وارد میکنند و او را یونانی میدانند. او را همچنین ملکه منطقه هالیکارناس در کاریا دانستهاند. شاید بهخاطر همین اصالت اوست که ایرانیبودنش را زیرسؤال بردهاند. سرزمین کاریا جایی در کرانه دریای اژه واقعشده و زمان هخامنشیان، یکی از شهربها یا ساتراپیهای دهگانه این امپراتوری بوده. در نتیجه سربازان آن هم جزو سربازان بزرگترین امپراتوری جهان بودهاند. اما نکته اینجاست که ارتش هخامنشی، ارتشی متشکل از قومیتها و نژادهای مختلف بوده که صرفاً وفادار به پادشاه بودهاند. همین نقطه ضعف هم بود که اسکندر از آن در جنگ علیه داریوش سوم به خوبی استفاده کرده و به محض اینکه در جنگ گوگمل، مرکز ارتش ایران را خالی دید با سوارهنظام خود به سمت محل استقرار پادشاه حرکت کرد؛ چرا که میدانست با کشتن یا فراریدادن داریوش سوم، ارتش او که بر مبنای وفاداری به شاه تشکیل شده، از بین خواهد رفت. شاید به همین دلیل باشد که برخی، اصرار بر یونانیبودن این دریاسالار دارند.
فرماندهی بزرگ
گفته میشود که آرتمیس در نبردی به نام سالامیس در 480سال پیش از میلاد (یعنی 2500سال پیش)، فرمانده نیروی دریایی ایران بوده. ظاهراً که به زمان پادشاهی خشایارشاه مربوط است. او در آن هنگامه، فرمانروای منطقه هالیکارناس هم بوده که ظاهراً در جزیره کرت به دنیا آمده بود. فرمانده خوبی هم بوده، طوری که گفته میشود حتی هرودت، مورخ معروفیونانی هم سبک فرماندهی او را ستوده است. این مورخ دربارهاش گفته که هیچ کدام از فرماندهان ایرانی به اندازه او، به خشایارشاه کمک و مشاوره بهدرد بخور ندادهاند. تا اینکه فرمان جنگ علیه یونان صادر میشود که قرار بوده جنگی دریایی باشد. او هم که در منطقهای از حاشیه دریای اژه، ترکیه کنونی، زندگی میکرد با5 کشتی جنگی به نیروی دریایی ایران پیوست تا کمکحال شاه هخامنشی باشد.
زنی که رأی شاه را برگرداند
گفتهشده که خشایارشاه همه فرمانروایان مناطق دهگانه تحت امرش را فرا خواند تا مثلاً شور و مشورتی کند. قرارش بر این بود که علیه یونانیها جنگ دریایی به راه بیندازد. همه چون از شاه یکجورهایی میترسیدند، جنگ دریایی را تأیید کردند، الا همین آرتمیس. او گفت که مشکلی با جنگ ندارد و بارها شجاعتش را ثابت کرده ولی چرا باید وارد جنگی بشویم که در آن یونانیها از ما بهتر جنگ دریایی میکنند؟ گفت بهتر نیست یک راه خشکی پیدا کنیم؟ خشایارشاه هم برخلاف انتظار دیگران، نهتنها با او برخوردی نکرد، که نظرش را تأیید کرد.
حتماً باید آرتمیس باشد
در جایی از جنگ علیه یونانیان، کار گره خورده بود. یونانیان هم دنبال آرتمیس بودند تا او را بگیرند و بکشند. ایرانیها هم از دور نظارهگر این نبرد بودند. بهنظر میرسید که این دریاسالار گیر افتاده و راه فراری نخواهد داشت و مرگش حتمی است. او هم حیلهای به خرج داده و یکی از کشتیهای ایرانی را غرق کرد تا طرف یونانی فکر کند که با یک نیروی خودی طرف است. حیله او گرفت و یونانیها پی کارشان رفتند تا دنبال آرتمیس، در مسیرهای دیگر بگردند. خشایارشاه از این قضیه خیلی تعجب کرده بود. اطرافیان به او گفتند مشاهده میکنید آرتمیس چقدر خوب میجنگد؟ پرسید از کجا معلوم که او باشد؟ گفتند این شیوه جنگی یک زن میتواند باشد.
معمای آتن و خشایار
آتن سرانجام بهدست خشایارشاه فتح شد. گزارشهایی هم از رفتارهای ایرانیها و شهرسوزی و... نقل شده که در این مورد هم جای اما و اگر وجود دارد؛ چرا که غالباً توسط مورخان یونانی و غربی مطرح شده. میگویند که در این نبرد، نیروی زمینی ایران شامل 800هزار پیاده و 80هزار سواره بوده؛ در کنار 1200ناو جنگی و 300کشتی ترابری نیروی دریایی؛ به نوعی عظیمترین ارتشی که تا آن زمان دنیا بهخودش دیده بود. البته درباره این عدد و رقمها هم روایتهایی تا 3-2 میلیون نفر هم وجود دارد که حالا ما حد وسط را درنظر گرفتیم.
از باستان تا فیلم سیصد
در یکی از جنگهای خشایارشاه علیه یونانیان، البته ایرانیان کاری از پیش نبردند. برخی گفتهاند که یونانیان به همین دلیل سروقت اهالی کاریا، همانجایی که آرتمیس از آنجا برخاسته و شاه ایرانی را کمک رسانده بود، رفتند. مردان کاریایی را کشتند و زنانشان را به بردگی بردند. گفته میشود آنها حتی زمانی که خشایارشاه هم درگیر بابل و مصر بوده، به قلمرو ایرانیان حمله آورده و شهرسوزی و قتل و غارت کرده بودند و یکی از دلایل حمله ایرانیان، همین امر بوده. یونانیها خیلی هم دنبال آرتمیس گشتند حتی توانستند محاصرهاش کنند، ولی فرار کرده و خودش را به ساحل رساند. در فیلمهای ساخته شده توسط هالیوود و... هم البته به این زن اشاراتی شده است؛ مثل اینکه یتیم بوده و به همین دلیل از یونان به ایران رفته است.
جدال باستانگرایان و منتقدان
درباره شخصیت و وجود داشتن یا نداشتن آرتمیس، بین علاقهمندان به ایران باستان و البته منتقدان به این رویکرد هم گاهی بحثهایی صورت گرفته است. منتقدان باستانگرایی در ایران، معتقدند که شخصیتی به نام آرتمیس در منابع ایرانی وجود نداشته و هر چه از این زن میدانیم، مربوط به منابع یونانی است. درباره رویکرد اخلاقی او هم البته اما و اگرهایی وارد میکنند؛ مثل اینکه عاشق مردی شد و چون این مرد به او بیتوجه بود، چشمان معشوقهاش را در آورد. میگویند که آخرش هم خودکشی کرده و کلاً آدم جالبی نبوده و حتی وقتی جنگ با یونانیان در جایی گره خورده و به نفع غیرایرانیها بود، به هخامنشیان هم خیانت کرده و برای نجات خودش یک کشتی ایرانی را همراه با خدمهاش غرق کرد. البته مدافعان نیز میگویند که این موارد از تاریخنویسان یونانی که در کل از ایران متنفر بودهاند، بهجا مانده که طبیعی است خوب ایرانیها را نمیگفتند و مدام درصدد تحقیر آنها بودهاند. در نهایت اینکه باید اشاره کرد این یک اشکال بزرگ است که ما از تاریخ باستان خودمان اطلاعات کمی داریم و بهواسطه روایت توسط غیرایرانیها، احتمال تغییر واقعیت هم وجود داشته. کوتاه سخن اینکه، نه با قطعیت میتوان این بحثهای مطرحشده را دانستنیهای کامل و درست دانست، نه میشود آنها را رد کرد.
منبع: همشهری
70