بناهای اسطورهای، اگر تا عصر ما می ماندند
یکی از جالب ترین چیزها در مورد مطالعه تاریخ، یادگیری چیزهای شگفت انگیزی است که نیاکان ما ایجاد کردهاند، اما برخی از یادگارهای آنها از بین و فقط توصیف های متنی برای فعال کردن تخیل و تجسم ما باقی ماندهاند.
همانطور که میگویند یک تصویر، به تنهایی ارزش هزار کلمه را دارد. در حالی که چیزهای زیادی در مورد این آثار تاریخی عالی نوشته شده است، همه قدرت تصور خلاق را ندارند. اما برخی از هنرمندان تلاش کردند تاریخ را به شکل تصویری بازسازی کنند.
هنرمند دیجیتال و طراح گرافیک -اوگنی کازانتسف- که پروژه ایجاد یک سری تبلیغهای بیمهای را داشت، تصمیم گرفت نگاهی اجمالی به جهان قدیم و شگفتیهای باستانی جهان و سازههای خارق العاده بیندازد و آنها را زنده کند. بیمه چه ربطی به این دارد؟!
تبلیغ فرنگیها خیلی وقتهای غیرمستقیم و خلاقانه است. گویی این پیام میخواسته رسانده شود: «اگر آنها در مورد بیمه میدانستند، شاید میتوانستند بناهای خود را زنده نگه دارند!»
باغهای معلق بابل
باغهای معلق بابل یا باغهای معلق سمیرامیس و دیوارهای بابل (عراق کنونی) یکی از عجایب هفتگانه بودهاند. از این باغها به عنوان شاهکارهای مهندسی متشکل از مجموعهای از باغهای ردیفی شامل طیف متنوعی از درختها، بوتهها، و شاخهها شبیه به کوه سبز بزرگی ساخته شده از آجر یاد شده است. هردو این آثار ظاهراً به دستور بختالنصر دوم در حدود سال ۶۰۰ پیش از میلاد ساخته شدهاست. این آثار در نوشتههای مورخان یونانی مانند استرابو و دیودوروس سیکولوس ذکر شدهاست ولی همچنان در مورد وجود آنها ابهاماتی هست.
غول رودس
غول رودس نام تندیسی است از هلیوس (Helios) ‐ خدای خورشید ‐ که به قولی در ورودی بندر شهر رودس در یونان، قرار داشتهاست و به همین دلیل به غول رودس معروف گشتهاست. این تندیس، علیرغم اینکه پس از ساخته شدن تنها ۵۶ سال پابرجا بود، از سوی غربیان به عنوان یکی از عجایب هفتگانه جهان اعلام شدهاست. بنا به گفته تاریخ نگاران این تندیس عظیم حتی در زمانی که بر روی زمین افتاده بود هم بسیار شگفتانگیز بود. این غول تنها یک تندیس عظیم نبود بلکه نماد اتحاد مردم رودس بهشمار میرفت.
مجسمه زئوس در المپیا
تندیس زئوس -خدای یونان- در المپیا یکی از عظیمترین تندیسهای جهان و از عجایب هفتگانهٔ دنیای قدیم بودهاست. در دوران باستان المپیا مرکز مذهبی در جنوب غربی یونان بوده. یونانیان باستان زئوس پادشاه خدایان را میپرستیدند و در زمانهای مشخص به افتخار او جشنهایی برپا میکردند. در این جشنها مسابقات ورزشی هم انجام میشد. تا آنجا که در تاریخ ثبت شده، نخستین بازیهای المپیک در سال ۷۷۶ پیش از میلاد برگزار شده.
مجسمهٔ زئوس است که در حدود سال ۴۳۲ میلادی توسط فیدیاس ساخته شده. یونانیها بر این باور بودند که مجسمهٔ زئوس خدای مجسم آنها است و به همین دلیل آن را بسیار چشمگیر و به سبک مجسمههای بزرگ آن زمان ساختند.
دو نظریه راجع به تخریب مجسمه زئوس وجود دارد که هر دوی آنها چندان قطعی و مسلم نمیباشند. طبق نظریهٔ «جورج آلدرنوس» مورخ بیزانسی، در زمان حمل این مجسمه به قسطنطنیه به علت بی احتیاطی نگهبانان، آتش بزرگی در کاروان به وقوع پیوست که باعث از بین رفتن مجسمه شد. روایت دیگری هم هست که میگوید این آتش در خود معبد زئوس شکل گرفت و مجسمه و معبد با هم به خاکستر تبدیل شدند.
برج بابل
در سِفر پیدایش، داستان برج بابل به عنوان افسانه اصلی علت پیدایش زبانهای مختلف دانسته میشود. طبق این داستان، پس از طوفان بزرگ، مردم به یک زبان صحبت میکردند. آنان به سمت شرق حرکت کردند و به سرزمین شنعار (Shinar) (در بابل) رسیدند. در آنجا، آنان توافق کردند که برجی بلند بنا کنند تا به بهشت برسند. خداوند زبان آنان را مختلف قرار داد تا حرف یکدیگر را نفهمند و آنان را در زمین پراکندهساخت.
در قرآن فقط یک بار به نام بابل اشاره شده است که مربوط به داستان هاروت و ماروت است و اشاره ای به داستان برج بابل در قرآن نشده است. در قرآن اختلاف در زبان و نژادها را از آیات خدا ذکر می کند.
رصدخانه قسطنطنیه
تقیالدین راصد، محمدبن معروف، دانشمند برجسته قرن دهم، صاحب آثار متعددی در زمینه ستارهشناسی، ریاضیات، مکانیک و مهندسی، نورشناسی، پزشکی بود. او را راصد شامی، دمشقی و مصری نیز خواندهاند
دومین سفر او به قسطنطنیه در ۹۷۸، مقارن با سالهای پایانی حکومت سلطان سلیم دوم، سلطان عثمانی (۹۷۴ ـ ۹۸۲)، صورت گرفت. در ۹۷۹ جانشین مصطفی چلبی (منجمباشی سلطانسلیم) شد. با به حکومت رسیدن سلطانمراد سوم، سلطانعثمانی (۹۸۲ ـ ۱۰۰۳)، تقیالدین موردتوجه قرار گرفت و به توصیه خواجه سعدالدین و محمدپاشا (صدراعظم)، سلطانمراد به او دستور داد رصدخانه بسازد.
این رصدخانه که ساخت آن در ۹۸۳ شروع شد و در ۹۸۵ پایان یافت، در تپههای مشرف به قسطنطنیه به نام ارتفاعات توپخانه بنا گردید. در ابتدای کار، رصدخانه موردتوجه سلطان بود و تقیالدین به سبب تأسیس آن پاداش خوبی دریافت کرد.
در شب اول رمضان ۹۸۵ دنبالهدار درخشانی در آسمان پدیدار شد و تقیالدین ظهور آن را نشانه پیروزی لشکریان سلطان در نبرد با شاهاسماعیل دوم صفوی دانست.
این پیشگویی به حقیقت پیوست، اما شیوع همزمان بیماری طاعون و مرگ بسیاری از مردم، از جمله چند شخصیت مهم و نیز سعایت برخی افراد، باعث شد تا سلطان از ادامه کار رصدخانه بیمناک شود و دستور به انهدام آن دهد.
آکروپلیس آتن
آکروپولیس به معنی بلندشهر یا دژشهر، در شمال شرقی پارتنون در آتن، پایتخت یونان و در مرتفعترین نقطه دشت و ۱۵۰ متر بالاتر از سطح دریا قرار دارد. مجموعه تاریخی آکروپولیس برای مردم یونان یک نماد ملی است بر همین اساس هر شهر یونان باستان دارای آکروپولیس معادل دژ یا قلعه مستحکم بودهاست. این مجموعه با دقت و ظرافت بسیار دقیق هندسی و ریاضی ساخته شدهاست.
ابوالهول بزرگ جیزه
ابوالهول بزرگ جیزه ( به معنی پدر ترس) ، تندیسی سنگ آهکی است واقع در جیزه، مصر. این تندیس افسانهای بدن شیر با سر انسان را دارد و و در کرانه غربی رود نیل قرار دارد.
این تندیس بزرگترین سازه سنگی ساخته شده توسط انسان بر زمین است که ۷۳٫۵ متر طول، ۶ متر عرض، و بیش از ۲۰ متر ارتفاع دارد.
این تندیس در سال ۱۸۱۶ توسط کاپیتان کاویجیالا کشف شد.
معبد بزرگ در پترا
پِترا نام یونانی پایتخت نَبَطیها بود که در جنوب اردن امروزی واقع شدهاست. خود نبطیها که مردمی عربتبار بودند، این شهر را رقمو مینامیدند. نام پترا که در زبان یونانی به معنی سنگ و صخره است در عربی به شکل «البتراء» نوشته میشود.
این محل از سال ۷۰۰۰ پیش از میلاد ساکنانی داشته اما نبطیها از حدود سده ۴ پیش از میلاد در آن جایگیر شده و بعد آن را مرکز پادشاهی خود قرار دادند.
این شهر در درهای بین تپهها واقع شدهاست و به خاطر مقبرههایش که در صخرهها تراشیده شدهاند معروف است. تقریباً تمام بناهایی که روزگاری در آن پابرجا بودند اکنون ویرانه هستند. اوج شکوفایی این شهر به دلیل گسترش بازرگانی در جاده عود رخ داد، راهی که از یمن در ۱۶۰۰ کیلومتری جنوب پترا به ایران، سوریه و یونان و روم میرسید. پترا همچنین مرکزی برای سایر مسیرهای تجاری بود.
آرامگاه هالیکارناسوس
آرامگاه هالیکارناسوس یکی از عجایب هفتگانه جهان است که ویرانههای آن در شهر بودروم ترکیه واقع شدهاست.
این آرامگاه میان سالهای ۳۵۳ تا ۳۵۰ پیش از میلاد برای ماسول پادشاه کاریا و ساتراپ هخامنشیان ساخته شد. زمان ساخت آن در دورهٔ سلطهٔ اردشیر سوم بر منطقه است و بانی آن همسر و خواهر ماسول، آرتمیس دوم بود و پس از مرگ ماسول توسط معماران یونانی طراحی گردید.
محل ساخت آن هالیکارناسوس (بودروم امروزی در ترکیه) است و خرابههای آن وجود دارد. آرامگاه آرتمیس نیز در همین ساختمان است.
آرتمیس برای یافتن معماران ماهر گروهی را به سراسر یونان فرستاد تا سرانجام آنان دو معمار برجسته را به نامهای ساتیروس و پیتیس یافتند. ارتفاع این بنا ۴۵ متر بودهاست و قسمت پایینی بنا به شکل مکعب بودهاست و روی هر کدام از چهار دیوار اصلی تندیسهایی به شکل خدایان و فرشتههای یونانی به چشم میخوردهاست. روی قسمت مکعبی شکل در پایین بنا یک هرم مرمری و سفید رنگ همراه با مردی که سوار بر اسب است (احتمالاً موسول) وجود داشتهاست. ستونهایی برای زیبایی در بیرون مقبره قرارداده شده بودند. این آرامگاه از خشم مسیحیان متعصب دور نماند و ویران شد.
معبد آرتمیس
معبد آرتمیس، یکی از عجایب هفتگانه جهان است. این بنا ۵۵۰ سال قبل از میلاد در افسوس از شهرهای یونانینشین آسیای کوچک (در حال حاضر در ترکیه) ساخته شدهاست.
این معبد به افتخار ایزدبانویی محلی ساخته شده بود که توسط یونانیان با آرتمیس، الهه شکار، وحوش و زایمان تلفیق شده بود. ساختمان این معبد در نزدیکی شهر سلجوق و بناهای تاریخی اِفِسوس قرار دارد.
معبد آرتمیس در شهر اِفِسوس در حدود ۵۰ کیلومتری شهر ازمیر ترکیه قرار داشتهاست. این معبد به عنوان زیباترین بنای روی زمین شناخته میشدهاست و به همین دلیل در میان عجایب هفتگانه جا دارد.
منبع: تابناک باتو
68
پس کو تخت جمشید و کاخ کسری و بناهای ایرانی؟!