به مناسبت سالروز انقراض سلسله قاجار
حکومت قاجار؛ خائن یا خادم ایران؟/ مهم ترین ضعف و برجسته ترین قوت سلسلۀ قجرها
قاجاریه سراسر ضعف و شکست نبوده است. این حکومت توانست ایران را از خطر نابودی نجات دهد. اگرچه ایرانِ عصر قاجار ایرانی ضعیف است اما در آن دوره، اصل «ایران» به عنوان یک کشور واحد وجود دارد.
حسین نیازبخش- امروز سالروز انحلال حکومت قاجار است. در این روز، مجلس موسسان رای به خلع احمد شاه از سلطنت و انحلال حکومت قاجاریه بعد از حدود 150 سال داد و قدرت را به رضاخان و سلسلۀ پهلوی اعطاء کرد.
در رابطه با نقش سلسله قاجار در تاریخ ایران بحث های فراوانی شده است. غالب مردم و گروهی از مورخان معتقدند حکومت قاجار یکی از ضعیف ترین حکومت های تاریخ ایران بوده است. ضعف اقتصادی و فقر شدید مردم، شکست در جنگ های مختلف، جدا شدن مناطق مهمی از جمله قفقاز، هرات و ... از ایران، نفوذ شدید انگلیس و روسیه بر دربار و به خصوص استبداد داخلی و سرکوب آزادی خواهان و روشنفکران همه و همه دلایلی هستند که مخالفان قاجار به آنها استناد کرده و آنها را دلیل ضعف قاجار می دانند.
اگرچه شکی نیست که دلایل فوق درست و قابل اعتناء هستند اما تمام واقعیت را نشان نمی دهند. قاجاریه سراسر ضعف و شکست نبوده است. این حکومت توانست ایران را از خطر نابودی نجات دهد. اگرچه ایران عصر قاجار ایرانی ضعیف است اما در آن دوره، اصل «ایران» به عنوان یک کشور واحد وجود دارد که این امر تا حدی معلول ساختار سیاسی قاجاریه است. مساله این است که غالب مورخان، ایرانِ عصر قاجار را با تحولات وقت دنیا و تغییرات اجتماعی قرن 20 و 19 در ایران و جهان مقایسه می کنند. شکی نیست که از این منظر، قاجاریه یکی از ضعیف ترین حکومت های تاریخ ایران است اما اگر ایران عصر قاجار را با حکومت های قبل از خودش مقایسه کنیم به نتایج مهمی دست می یابیم و متوجه می شویم که قاجاریه آنقدرها هم ضعیف نبوده و حتی از برخی جهات، در مقایسه با صفویه حکومتی بهتر و ساختارمندتر بوده است.
ایران قبل از قاجاریه به چه شکل بود؟
مهم ترین مزیت قاجاریه بر زندیه، افشاریه و صفویه اصلاح ساختار سیاسی و حکومتی آنها است که از طریق آن توانستند، ایران را در عصر آشوب، زنده و واحد نگه دارند. شاه اسماعیل صفوی سعی داشت از طریق احیای نظام شاهنشاهی ایران باستان و تلفیق و ترکیب آن با مذهب شیعه، ساختار سیاسی نابود شدۀ ایران قدیم را بازسازی کند اما او در این هدف ناکام بود. صفویه فقط نهاد یا جایگاه شاه را بازگرداند. این در حالی است که نهادهایی مانند نهاد وزارت، اشراف، ارتش و ... همچنان فراموش شده ماندند. به همین دلیل، نتیجۀ اقدام شاه اسماعیل ایجاد نوعی استبداد فردی بود. شاه صفوی قدرت بلامنازع ایران به حساب می آمد. او در غیاب وزرای مهم و قدرتمند، اشراف و حتی ولیعهد حکومت می کرد. تنها گروهی که قدرت او را محدود می کردند، قزلباشان بودند که اولا آنها نیز با خود درگیری داشتند و ثانیا، در عصر شاه عباس اول نابود شده و به سرحدات تبعید گردیدند.
اگرچه شاه صفوی دارای قدرت محض بود اما این قدرت تا زمانی معنا داشت که شاه زنده بود. به محض مرگ شاه و انتخاب یکی از شاهزادگان به عنوان شاه جدید، قدرت مطلق به یکی دیگر می رسید. به دلیل نبود نهاد ولایت عهدی، شاهزادگان صفوی رقابت های خونینی با خود و گاه پدرانشان داشتند. آنها می دانستند که پدرشان جانشین مشخصی ندارد و باید شاهزادگان دیگر را بکشند تا به قدرت برسند. به همین دلیل، شاهزاده کشی و گاه جنگ پدر و پسر بر سر قدرت در عصر صفوی بسیار زیاد و شدید بود. شاهان صفوی برای جلوگیری از شورش شاهزادگان آنها را راهی حرمسرا می کردند و این مساله باعث دوری شاهزادگان از سیاست و کشورداری می گردید و ایران آینده را ضعیف و ضعیف تر می کرد. جنگ قدرت شاهزادگان در عصر افشاریه و زندیه نیز ادامه داشت، تا جایی که به محض مرگ نادرشاه و کریمخان، شاهزادگان به جان هم افتاده و کشور درگیر آشوب چند ساله گردید.
قاجاریه و اصلاح ساختار سیاسی ایران
قاجاریه با دو تغییر سیاسی توانست ایران پرآشوب بعد از صفویه را آرام کند. این دو تغییر بدین قرار هستند: ایجاد نهاد ولایت عهدی و تقویت نهاد وزارت.
پیش از تشریح این دو دلیل باید به این نکته اشاره کنیم که چون صفویه احیاء کنندۀ مقام شاه و تلفیق کنندۀ آن با مذهب شیعه بودند، به نوعی پدران ایران جدید به حساب آمده و از نظر ایرانیان، حق به ارث بردن مقام الهی شاهی را داشتند. به همین دلیل، نادرشاه افشار که قدرت را از شاه تهماسب دوم گرفت و سلسلۀ صفویه را نابود ساخت غاصب به حساب می آمد و سلسله افشاریه بعد از مرگش به سرعت از هم پاشید. کریمخان زند هم ادعای سلطنت نداشت و خود را «وکیل الرعایاء» می دانست. در زمان او، شاه اسماعیل سوم صفوی، شاه بود و حکومت صفوی به شکل صوری قدرت داشت. با روی کار آمدن آقامحمدخان و نابودی کامل نسل شاهان صفوی، شرایط تغییر کرد. آقامحمدخان که مدعی جانشینی و احیای سلطنت صفوی بود با این ادعا که دیگر شاهزادۀ قدرتمندی از نسل صفوی وجود ندارد تاج گذاری کرد. قاجاریه یکی از هفت قبیلۀ قزلباش بودند که شاه اسماعیل اول را به قدرت رساندند. آقامحمدخان از طریق این نسب، مدعی وراثت سلطنت صفوی شد و تبلیغات زیادی روی اتصال سلسله قاجاریه به صفویه کرد. به هر روی، تدبیر او به کار آمد و او توانست سلطنت قاجار را در بین مردم تثبیت کرده و مشروع جلوه دهد.
شاه قاجار بعد از تثبیت قدرت خود دو تغییر سیاسی فوق الذکر را ایجاد کرد تا حکومتش دوام داشته و به مصائب سیاسی عصر صفوی و افشار و زندیه دچار نشود. او که خواجه بود و فرزندی نداشت، یکی از برادرزادگان خود به نام فتحعلی میرزا را ولیعهد خود کرد و تمام برادران و برادرزادگان دیگر خود را کشت تا فتحعلی میرزا بدون رقیب تاج گذاری کند. او بدین طریق، توانست نهاد ولایت عهدی را بعد از سالها فراموشی احیاء کند. این سنت بعدها توسط فتحعلی شاه هم ادامه پیدا کرد و او پسرش عباس میرزا را ولیعهد خود کرد. بعد از جنگ ایران و روسیه و انعقاد قرارداد گلستان و ترکمنچای، روسها متعهد شدند که از ولیعهد ایران حمایت کنند. این تصمیم باعث افزایش قدرت نهاد ولایتعهدی شد، چرا که حالا یک دولت خارجی قدرتمند نیز از آن حمایت می کرد. ولیعهد در پایتخت ساکن نبود و در تبریز می زیست و قدرت و شوکت زیادی در آنجا داشت. این تغییر مکان باعث تثبیت جایگاه او شد و باعث گردید حتی در سالهای ضعف سلسلۀ قاجار، خطر برادرکشی و جنگ داخلی بین شاهزادگان از بین برود. یک نمونۀ مشخص از این ثبات در زمان ولایت عهدی مظفرالدین میرزا خود را نشان داد. او که فردی ساده لوح، مریض احوال و ضعیف بود، در حالی به عنوان ولیعهد قاجار انتخاب شد که برادران قدرتمندی مانند ضل السطان و کامران میرزا داشت که هر کدام دارای ارتش مستقل بوده و می توانستند به راحتی ایران را تصرف کنند اما هرگز جرات درگیری با ولیعهد ضعیف قاجار یا شاه را پیدا نکرده و به جایگاه ولایت عهدی طمع نورزیدند.
اقدام دیگر بنیانگذار سلسله قاجار، تقویت نهاد وزارت بود. تقویت نهاد وزارت باعث شد قدرت اجرایی و مسئولیت های سیاسی و لشکری و کشوری بین شاه و صدراعظم پخش شود و صدر اعظم و طبقۀ وزراء که غالبا سیاستمدارانی زبردست بوده و بر خلاف شاهان درگیر عیش و نوش فراوان هم نبودند، کشور را اداره کنند. نه در عصر صفوی و نه در عصر افشاریه و زندیه، صدراعظم ها و نخست وزیران قدرتمندی به ظهور نرسیدند. کمتر کسی است که نام یکی از وزراء قدرتمند و باسیاست عصر شاهان صفوی یا افشار و زندیه را بداند. این نقیصه آسیب فراوانی به ایران زد. کارها همگی بر دوش شاه افتاد و وزرا نیز که با تملق و پاچه لیسی به قدرت می رسیدند، کاری جز چشم گفتن به فرمایش ملوکانه نداشتند. به همین دلیل، اگر شاهی قدرتمند بود، ایران به قدرت می رسید و اگر شاهی حرم نشین و دور از سیاست بود، ایرانِ محروم از وزیران قدرتمند، به سرعت به سمت سقوط پیش می رفت. آقامحمدخان این نقیصه را از بین برد. او پیش از سلطنت، با حاج ابراهیم خان کلانتر، قدرتمندترین فرد شیراز و یکی از وزرای زندیه متحد شد. این اتحاد باعث شکست لطفعلی خان و قدرت گرفتن آقامحمدخان گردید. بعد از تاج گذاری شاه قاجار، حاج ابراهیم خان کلانتر به عنوان صدراعظم انتخاب شد. او دومین فرد قدرتمند در دوران قاجار بود و قدرتش را تا اوایل سلطنت فتحعلی شاه هم حفظ کرد. قدرت او آنقدر زیاد بود که شاه جدید قاجار ترسید و او را از قدرت خلع و اعدام کرد.
اگرچه حاج ابراهیم خان اعدام شد اما نهاد وزارت همچنان قوی و قدرتمند باقی ماند. بعد از حاج ابراهیم خان کلانتر، وزرای زیادی به قدرت رسیدند که تقریبا همۀ علاقه مندان به تاریخ نامشان را می دانند. قائم مقام فراهانی، حاج میرزا آقاسی، امیرکبیر، میرزا آقاخان نوری، اتابک و... همه و همه از وزرای قدرتمند عصر قاجار بودند. حتی فردی مانند میرزا آقاخان نوری که در ظاهر تفاوتی با وزرای عصر صفوی نداشت و مانند آنها متملق و بله قربان گو بود، بر خلاف وزرای عصر صفوی از قدرت فراوانی برخوردار بود. او توانست از طریق تزریق اعضای خاندانش به ساختار قدرت و در عین حال، نزدیکی به انگلستان به یکی از ارکان اصلی قدرت ایران در عصر قاجار تبدیل شود. این قدرت چنان مهیب بود که ناصرالدین شاه را ترساند و مجبورش کرد حکم عزل و مصادرۀ اموال میرزا آقاخان را امضاء کند.
قاجاریه از طریق اصلاح ساختار سیاسی ایران توانست کشور ایران را در عصری پرآشوب اداره کند. شاهان قاجار از طریق اجرای سیاست ملوک الطوایفی توانستند اداره امور شهرها و روستاها را به حکام محلی بسپارند و اگرچه قدرت نظامی زیادی نداشتند اما توانستند از طریق سیاست خود، مانع از شورش بسیاری از حکام محلی و طوایف و نابودی ایران شوند.
ضعف بزرگ سلسلۀ قاجار چه بود؟
مشکل حکومت قاجار این بود که سعی داشت همچنان به روش سنتی سیاست ورزی کند. اگرچه قاجارها ساختار سیاسی صفوی را اصلاح کردند اما همچنان بر همان روش و نمط سیاست ورزی می کردند. این در حالی بود که هم ایران و هم دنیا وارد دورۀ جدیدی شده بود. روس ها تبدیل به یک امپراتوری غربی شده بودند. انگلستان استعمار خود را به اوج خود رسانده بود و ملت ها یکی پس از دیگری با مفهوم غرب، مدرنیته، انقلاب صنعتی و ... آشنا می شدند. در این شرایط، حکام قاجار نه به نوسازی ارتش روی آوردند، نه سعی کردند در صنعت تحولی ایجاد کنند و نه به مفهوم قانون و قانون ورزی علاقه ای داشتند. تنها امیرکبیر بود که با فهم مفهوم قانون و ایجاد نوعی نظم و دیسیپلین سعی کرد ایران را با مدرنیته و عصر جدید همراه سازد که او هم پس از 3 سال به دست یکی از شاهان قاجار عزل و کشته شد.
به همین دلیل، ایران عصر قاجار را با نکبت و بدبختی می شناسند اما به نظر می رسد حتی اگر به جای قاجار، صفویه و زندیه و افشاریه هم در راس قدرت بودند باز تحولی شگرف در ساختار سیاسی ایران به وجود نمی آمد. نباید فراموش کرد که شاهان مقتدری چون شاه عباس و نادرشاه اگرچه در زمینۀ نوسازی ارتش و وحدت سیاسی خوب عمل کردند اما هیچ درکی از مدرنیته، انقلاب صنعتی و مفاهیم سیاسی و فلسفی جدیدی که دنیای جدید بر مدار آن می گردید، نداشتند و به همین دلیل، مسیر کلی ایران در عصر آنان فرق زیادی با مسیر ایران عصر قاجار نداشته است.
ماله کشان تاریخی ندیده بودیم که الان دیدیم.
نفت ب ایران جان دوباره داد اگر نفت نداشتیم تکلیف چه بود؟؟؟
بیشک از پست ترین و منفورترین سلسله های پادشاهی در ایران سلسله منفور و پست قاجاریه هست. سراسر ظلم و پستی از روزی ک ب سلطنت رسید تا ثانیه های آخر حکومتش. لطفا اینقدر تاریخ رو ب دلخواه خودتون ننویسید
صدرحمت به قاجار
دقیقا وقتی مارا بین بدوبدتر قرار می دهند اینگونه مقالات تحلیلی هم ازذهن تراوش می کند نادانی مردم دربه قدرت رساندن نادانها مسئله تازه ای نیست فقط آگاهی جامعه می تواند راهگشا باشد که الان وجوددارد
جالبه، اعتبار بخشیدن به حکومتی ضعیف با مقایسه اش با حکومت های چند قرن قبلش، قاجاریه با حذف شخصی به سر کار امد که به گواه تاریخ یکی از بهترین انسان هاس عصر خودش بوده در هوش و دلاوری و ....
یارب تو گرفتی مملکت از چو منی///////////////////////
دادی به مخنثی ، نه مردی نه زنی///////////////////////
از گردش روزگار معلومم شد///////////////////////
نزد تو ، چه دف زنی، چه شمشیرزنی///////////////////////
خودش رو بزرگترین مرجع دینی میدونست البته بجز فتحعلی شاه که از روحانیون کاغذ گرفت که بنویسن او نماینده امام زمان است..خیانت قاجار نه تنها قطعنامه ها ی ننگین و بخشیدن خاک و منابع ایران برای چندصباح پادشاهی بیشتر و خوشگذرانیها درفرنگ بود بلکه همین که روحانیون رو بخاطر تایید کارهای خودشون وارد سیاست کردند ظلمی بیشتر به اسلام و مردم بود چون الان حرف آیت ا لله بروجردی ثالت شده و مردم از دین گریزان شدند و نسبت به مذهب جبهه میگیرن چون زمامداران حکومت روحانیتی هست که کل عمرش درس فقه وحوزه خونده و از دنیای سیاست و اقتصاد وروابط بین الملل علمی ندارند.
یه خط از آخرش :
حکومت قاجاریه = حرمسرا و اندرونی
یک عکس جنجالی دیگر از علیرضا منادی/
این هم از طرز نشستن آقای نماینده در مجلس! + عکس
هاهاهاها
اینم نماینده هاتووووووووون
شاید از صفویه بهتر بود ولی یادمون نره نکبت و فقر کل ایران گرفته بود! و نصف ایران را از بیلیاقتی قاجار به شوروی سابق دادییم!! پهلوی یک ده عقب افتاده و طاعون و مالاریا و تراخم زده تحویل و به یک کشور اباد تبدیل کرد!
پهلوی حکومت نکرد بلکه معجزه کرد.ایران رو از قحطی،نکبت،فقر،تجزیه و هزاران مشکلات بزرگ نجات داد و ب کشوری استثنایی تبدیل کرد.البته ک مشکلاتی هم داشت،هیچ حکومتی پاک و منزه نیست،کنار بدی ها باید خوبی ها رو هم گفت.ممنون.
عجب دلایل خنده داری برای خوب نشون دادن قاجارها وقتی تاریخ رو بخونیم متوجه میشیم زمان قبل از قاجار یا همون قرون وسطی تقریبا در همه دنیا قدرت دست شاهان بوده وزرا فقط تزیینی بودند باید میگفتید زمان امیرکبیر چون امیرکبیر به خاطر هوش بالا وحس ووطن دوستی والبته شجاعت وجسارتش وکمی هم علاقه شاه به خودش تونست کمک های شایانی رو کشور بکنه افسوس خیلی زود شهیدش کردند اگر روحانیون از قاجار حمایت نمی کردند زود تر طومار این قوم هوسباز لاشخور غیر ایرانی پیچیده میشد
درود بر قاجار و آذربایجانی های عزیز و سربلند
همین آذربایجان بود که در انقلاب مشروطه مقابل قاجار ایستاد در حالی که دلیرمردان و نرهشیران شیراز و اصفهان و یزد و .. داشتند پای بساط منقل و وافور در وصف زلف و ابروی یار ..شعر میسرودند
البته بعدها هم مزدش را ازشون گرفت. به همین خاطر هست که حالا در هر حرکتی این آرزو به دلتان مانده و خواهد ماند که آذربایجان وارد شود
قاجار رو با آڌربایجان یکی نکن احمق آڌربایجان جان ایران ایرانیان اصیل که ترکی حرف زدنشون هیچ ربطی به قجرهای اجنبی نداره قاجارها ایرانی نبودن از آسیای میانه وارد ایران شدند
قاجارها ایرانی نبودن از آسیای میانه وارد ایران شدند. سیدها ایرانی هستند؟
نحوه به حکومت رسیدن و کشتاری که آقامحمدخان در شیراز و کرمان انجام داد هیچ پادشاه فرمانروا با مردم درون کشور خودش انجام نداده بود قبل از آن اگر جنگی بود بین ایران و کشورهای دیگر بود ... حکومتی سراسر نکبت و بیچارگی و ناآگاهی و فقر و خرافات حاصل سالها حکومت قاجار بود و کاش ادامه قاجار منجر به انقلاب می شد آن موقع قطعا ما مردم مقایسه وضعیت الانمان را با آن دوران انجام می دادیم و اینقدر حرص نمی خوردیم ولی به دور از تعصبات باید باور کنیم حکومت پهلوی به دور از هر دیدگاهی خدمات فراوانی را در بحث زیر ساخت ها و آبادانی کشور بعد از قاجاریه انجام داد و انگار سو تفاهمی بود که رفع کردند
و الان ما داریم میریم به ایران قبل از پهلویها
صد در صد خائن بدون ناخالصی فقط شکم و زیر شکم . ناصر قراضه شون یه استان میداد تا براش دختر ارمنی بیارن . خاک بر سر همشون .
رضا شاه هر ایرادی داشت حرم سرا رو منع کرد چون میدونستم قاجار چه زباله هایی هستند.
قاجار خادم بود مثل حکومت امروز خدمت میکرد.
قاجار بیست سال با روسها جنگید میشه خائن و بی عرضه ولی رضاخانی که با شنیدن حمله روسها از کشور در رفت و کشور برای اولین بار بعد از حمله افغانها به طور کامل اشغال شد میشه نماد اقتدار
تاریخ کلا تحریف شدست متاسفانه
نتیجه جنگشون شد جدایی گرجستان آذربایجان ارمنستان ترکمنستان افغانستان از خاک ایران هرکس حرف بزنه قاجار بایستی که ببنده
حکومت قاجارها بر ملت همیشه در صحنه و ولایت مدار ایران کثیف ترین حکومت بر ایرانیان بود اگر رضا شاه نبود و قاجار ادامه پیدا می کرد ملت همیشه در صحنه و ولایت مدار ایران مثل افغانی ها غرق در کثافت و فقر و بدبختی و خرافات بودند ! اجرکم عندالله
گزارش گر محترم شاید قجرها در موردی مفید بوده اند ولی نباید فراموش کرد که بخصوص شاهان اواخر سلسله قجر بیش از نیمی از سال را در سیر و مسافرت اروپا بوده و از مملکت خبری نداشته اند په برسد به فکر خدمت کردن به این ملت بوده باشند و چون پولشان تمام می شد بر می گشتند به ایران تا از جیب مردم با آن شرایط سخت و دشواری که داشتند جیب خود را پر نموده و باز هم بروند دنبال سیاحت و یا ...... در فرنگ!!!!
خخخخخ یعنی قاجار رو بخواید جز نکبت و بدبختی برای مردم جور دیگه تعریف کرد یعنی دنبال هدف دیگه هستین...
دوره که ایران نه جاده داشت نه راه آهن نه ثبت احوال نه برق نه مدرسه نه دانشگاه نه دادگستری و نیمی از جامعه در خانه ها زندگی بدون پیشرفت داشتند و کاروانها توسط دزدان چپاول میشد و برای رسیدن از شمال به جنوب کشور باید از کشورهای همسایه گذرمیکردند.
شمال یکی دنبال تجزیه بود جنوب یکی دیگه
جنوب تحت سلطه انگلیس توسط شیخ خزعل اداره میشد و شمال تحت نفوذ شوروی. و جالب اینکه در سهم خواهی رقابت هم داشتند و ولع سیری ناپذیری داشتند
خدایی باید خداروشکر کرد که رضا نامی اومد و وضعیت رو روبراه کرد.
رصا شاه روحت شاد
یادش گرامیست
اشاره به ولایت عهدی اونم برای قاجار یا دیگر سلسله ها که تا بحال در کتب تاریخی معتبر حتی اشاره ای به اون در خصوص نبود آن و ضعف، یا تحلیل آن وجود نداشته، داره به یه مسئله دیگه در لفافه اشاره میکنه. انقدر آخه تابلو قلم به دست نمی گیرن. کدوم مورخ خبره در خصوص جانشینی پادشاهی قاجار و امثال اون از کلمه ولایت استفاده کرده و بعدش عهدی و غیر عهدی بودنشو تفسیر کرده؟ اتفاقا اگه به فرض هم که ولایت عهدی واژه مصطلحی بود ، با کمی مطالعه در تاریخ جهان میشه فهمید یکی از بزرگترین ضررهای جوامع از ولایت عهدی هست.
در خصوص حکومت قاجار، بعد از قدرت رسیدن رضاخان و دشمنی ایشان با خاندان قاجار تحریفات زیادی صورت گرفته شده است.
برگردیم به دوران جنگهای ایران و روس، و یا بهتر بگوییم جنگهای آذربایجان و روسیه تزاری ، زیرا که فقط آذربایجان درگیر جنگ بود و مناطق دیگر ایران علیرغم درخواست عباس میرزا و فتحعلی شاه هیچ نیرو و واکنشی نداشتند.
در این جنگ آذربایجان به رهبری عباس میرزا با ابر قدرت مطلق آن دوران
روسیه تزاری به رهبری پتر کبیر درگیر بود . روسیه در آن مقطع زمانی ابرقدرتی بود که قدرتهای بزرگ همچون امپراطوری پروس ، عثمانی ، فرانسه و...همگی را شکست داده بود. و شکست دادن ایران آن زمان یک بازی محلی برای روسیه تزاری محسوب می شد
و در خصوص اینکه تکنولوژی در کدام عرصه زمانی به ایران وارد شد بایستی گفته شود که علیرغم تبلیغات رضاخانی، خیلی از تکنولوژی ها در زمان قاجار وارد شده بود.از جمله کارخانجات اسلحه سازی ، برق و مخابرات و تلگراف ، راه آهن( در گیلان و تهران)و نساجی و ..
فرمان مشروطیت را مظفرالدین شاه امضاء کرد.مطبوعات در ایران همزمان با اروپا در دوران قاجاریه پایه گذاری شد.
مجلس و شورای پارلمانی و احزاب در دوره قاجار تاسیس شد. آیا رضاخان اجازه آن را می داد؟
البته نباید از عیاشی و اسراف و خوشگذرانی شاهان و شاهزادگان قاجار به سادگی گذشت. در نقد قاجار بایستی حتماٌ همه جانبه و بدون تعصب بررسی شود.
چقدر با عجله تیتر و مقاله را به آرشیو فرستادید. بعد از مدتها بالاخره یک تحلیل بدون تعصب و بدون دیدگاه شوونیستی در خصوص قاجاریه را دیدیم. ای کاش مقاله در تیتر صفحه اصلی ،همانند دیگر مقالات چند روزی می ماند.
اگر رضاه شاه نمی امد بخدا قسم چیزی از ایران باقی نمیماند و ایران کلا تجزیه و نابود میشد.از شمال و جنوب هر کس ادعای خاک میکرد و خود را صاحب منطقه میدانست.تا رضاه شاه امد و درسی ب وطنفروشان و تجزیه طلبان داد ک هنوزم فراموش نشده و با اسم رضاشاه و شاهنشاه اریامهر لرزه بر بدنشون میفته.