چه کسی نوه ناصرالدین شاه را زمین زد؟
ناصرالدینشاه علاقه خاصی به ورزش پهلوانی داشت و شخصاً دستور تأسیس باشگاه ری را صادر کرد، این باشگاه در نخستین سالهای فعالیتش در قرق درباریها بود.

ورزش از اواخر دوره قاجار و از ۲ مسیر کاملاً متفاوت در پایتخت رواج پیدا کرد. برخی از ورزشها توسط مستشاران خارجی که برای کار به شهرهای مختلف آمده بودند فراگیر شد و برخی دیگر توسط ورزشکاران نخبهای که در لیگهای اروپایی بازی میکردند و برای تربیت نسل جدید ورزشکاران به میهن برگشته بودند. ماجراهای تأسیس نخستین تیمها و باشگاهها و برپایی نخستین مسابقات ورزشی در تهران خواندنی است.
نخستین باشگاه تهران
در منابع تاریخی مکتوب از «باشگاه ری» بهعنوان نخستین مدرسه پهلوانی پایتخت نام برده شده است. ناصرالدینشاه علاقه خاصی به ورزش پهلوانی داشت و شخصاً دستور تأسیس باشگاه ری را صادر کرد. این باشگاه در نخستین سالهای فعالیتش در قرق درباریها بود، اما به سرعت توسعه پیدا کرد و به مهمترین مدرسه پهلوانی پایتخت تبدیل شد.
نکته جالب اینکه طی مدت زمان نسبتاً کوتاهی بسیاری از پهلوانهای شهرهای دیگر به عضویت باشگاه ری درآمدند و تهران مثل خراسان، یزد، قم و شهرهای غربی به یکی از مراکز مهم ورزش پهلوانی تبدیل شد. با فراگیر شدن ورزش پهلوانی در پایتخت و علاقه دربار به این ورزش، ناصرالدینشاه دستور ساخت زورخانه در کاخ گلستان را داد. باشگاه ری ابتدا در قرق درباریان بود، اما با گذشت زمان جنبه عمومی پیدا کرد و در اختیار مردم قرار گرفت.
نخستین مسابقات پهلوانی
ورزش پهلوانی طی دوره حکومت ناصرالدین شاه در تهران قوام پیدا کرد و به اوج رسید. ناصرالدینشاه از سال ۱۸۴۸ تا ۱۸۹۸ میلادی حکومت میکرد و در این بازه زمانی نسبتاً طولانی تعدادی زورخانه در تهران و دیگر شهرها ساخته شد. مسابقات پهلوانی و اهدای بازوبند پهلوانی از همان دوره تاریخی رواج پیدا کرد.
هر سال در نخستین روز سال و با شروع نوروز، یک سری مسابقات کشتی در حضور درباریها برگزار میشد و شاه بازوبند پهلوانی را به پهلوان برنده اهدا میکرد. در منابع تاریخی مکتوب از پهلوان شریف چال میدانی بهعنوان نخستین پهلوان پایتخت نام بردهاند.
پنجه در پنجه فرنگیها
این سنت در دوران بعد از قاجار رعایت شد و هنوز هم ادامه دارد. در آن روزگار، فردی که بازوبند پهلوانی را بر بازو میبست، فرمانروا را در سفرهای سیاسی به اروپا و روسیه همراهی میکرد و اگر فرصتی مهیا میشد با قهرمانان اروپا کشتی میگرفت.
نقل است که در سفر ناصرالدین شاه به روسیه، فرانسه و اتریش، پهلوان ابوالقاسم قمی هیئت نمایندگی شاه را همراهی میکرد تا اگر فرصتی مهیا شد پنجه در پنجه ورزشکاران اروپایی بیندازد. ناصرالدین شاه در سفر بعدی، پهلوان یزدی بزرگ را به همراه خود برد.
مورخین گزارش کردهاند که پهلوان یزدی بزرگ و پهلوان ابوالقاسم قمی، در مواجهه با حریفان اروپاییشان، به پیروزی رسیدند و با شگردهای ورزش پهلوانی پشت آنها را به زمین دوختند.
پهلوانهای قاجاری
ناصرالدین شاه علاقه عجیبی به ورزش پهلوانی پیدا کرده بود و همین موضوع، برخی از خاندانهای وابسته به دربار را به سمت این ورزش کشاند. کار به جایی رسید که هر خاندان یک پهلوان داشت و نوعی رقابت بین آنها ایجاد شده بود.
شاهزاده امیراعظم، نوه فتحعلیشاه قاجار و پسر میرزا حسنخان سپهسالار، مشهورترین پهلوان خاندان قاجار به حساب میآمد که حد فاصل سالهای ۱۲۸۹تا ۱۲۹۳ شمسی حاکم کرمان بود و بعد از آن حاکم شاهرود و وزیر جنگ شد.
امیراعظم بهعنوان یکی از بهترین کشتیگیران دوره قاجار هم شناخته میشد و تنها پهلوانی که توانست او را در کشتی شکست بدهد سیدحسن رزاز بود که بعدها در انقلاب مشروطه نقشآفرینی کرد.
پهلوان محمد عبدل یزدی، مشهور به یزدی کوچک، آخرین پهلوان دوره قاجار بود که بازوبند پهلوانی گرفت. وقتی ناصرالدین شاه ترور شد، او رئیس نظامیانی بود که میرزا رضا کرمانی را دستگیر کردند.
مورخین گزارش کردهاند که پهلوان یزدی بزرگ و پهلوان ابوالقاسم قمی، در مواجهه با حریفان اروپاییشان، به پیروزی رسیدند و با شگردهای ورزش پهلوانی پشت آنها را به زمین دوختند..
کدام مورخین گزارش کردهاند؟ ایرانی یا اروپایی؟
از این لحاظ مهمه چون تجربه ثابت کرده که مورخین ایرانی هیچوقت چیزی غیر از حقیقت نمیگن! (مخصوصا اگه به حکومت وصل باشن!)
سلام
در قبال پاسخ به دوست عزیزی که پیام دادند و با بدبینی مطلبی نوشته اند با عرض شرمندگی باید بگم که ما ایرانی جماعت عادت کردیم که همه چیز را منفی و سیاه ببینیم و بد قضاوت کنیم والا اگر آن طور که شما نوشتید باشد تیتر خبر هم می نوست نوه پهلوان ناصرالدین شاه که هیچکس حریفش نبود و همه از وی شکست خوردند ولی نوشته که اونو پهلوان رزاز که بعدها از مشروطه چیان هم بوده شکست داده. البته من با نظر دوستمان در خصوص کسب اخبار واطلاعات از منابع ناصحیح یا مغرض موافقم مثلاً اخباری که از غربی ها به ویژه ژان گور فرانسوی و یا هنوی انگلیسی و لرد کرزن سفیر انگلیس در ایران راحع به دوره قاجاریه وجود داره که اغلب منبعث از بغض و نفرتشون از قاجاریه هست و ما هم بدون تحقیق فقط اونا رو منتشر می کنیم بدون دیدن نکات مثبت اون سلسله مثل اقدام آقامحمدخان در از بین بردن حکومت های محلی و ملوک الطوایفی که پس از صفویه دوباره در ایران شروع شده بود و او کشور رو دوباره منسجم و یکپارچه کرد وگرنه امروز اسم و نشانی از ایران وجود نداشت و یا همین ناصرالدین شاه که در زمان او ۱۶۰ شورش در کشور به قصد تجزیه ایران انجام شد و او همه رو سرکوب کرد و از بین برد و یا ورود صنایع و تکنولوژی و اولین دانشگاه و واکسیناسیون و بهداشت که در زمان او شروع شد ولی ما هیچکدام را نمی بینیم و فقط یک سری دروغ و کذبیاتی که حاصل بغض غربی ها از قجرها است که به دستور اونا رضاخان هم بهش اضافه کرد رو مبنا قرار میدیم و در محافل بدون تحقیق بازگو می کنیم.البته الان شاید خوانندگان از این مطلب تعجب کنند اما توصیه میکنم اول مطالعه و تحقیق کنید وبعد با در نظر گرفتن شرایط اون زمان و امکانات موجود و وجود دشمنان قسم خورده ای چون انگلیس و روسیه و فرانسه خود کلاهتون را قاضی کنید و ببینید فاصله بین شنیده ها و واقعیات چقدر است.