خاطرات دکتر ویلز در ایران عهد قاجار؛ «درآمد نوکر از پزشک بیشتر است»
چارلز جیمز ویلز، پزشک، جهانگرد و نویسنده انگلیسی بود که به عنوان یکی از افسران پزشکی اداره تلگراف بریتانیا در دوران قاجار به ایران سفر کرد. دکتر ویلز خاطرات خود از این سفر را در کتابی با عنوان «در سرزمین شیر و خورشید» شرح داده که با عنوان «ایران در یک قرن قبل» به فارسی ترجمه شده است.

در اینجا گزیدهای از خاطرات دکتر ویلز را میخوانید که در آن دربارۀ اوضاع و احوال رشوهگیری و همینطور حقوق و «مداخل» اقشار مختلف در ایران عهد قاجار سخن گفته است:
آنها رشوهگیری و «مداخل» را حق قانونی خود میدانند و آنقدر که پایبند مداخل هستند، اهمیت چندانی به حقوق ماهیانه خود نمیدهند. حکام ایالات هم حکم خود را با پرداخت مبلغی کلان به عنون پیشکشی چاکرانه دریافت میکنند که این یک نوع مداخل برای شخص شاه است.
خود من اگر خواسته باشم اسبی، فرشی یا مقداری شکر بخرم، نوکر و ناظر خریدم ده درصد بر روی قیمت اصلی میکشد و آن را به حساب من میگذارد؛ کار به جایی رسیده که همه مردم این کار غیرقانونی و ناعادلانه را حق خود میدانند و با جسارت تمام در حضور جمع از آن صحبت میکنند.اغلب کسانی که دست به این نوع دزدی علنی در هر مرتبه از اقشار اجتماع میزنند، به منظور قانع کردن وجدان خود دلیل بیهودهای میتراشند و بهانه میآورند که حقوق اصلی یا دولتی آنها تکافوی خرجشان را نمیکند؛ در حالیکه در ابتدای امر با رضای کامل حاضر به استخدام با همین میزان حقوق شدهاند.
حقوق ناظر خرید و سرپیشخدمت: ماهی 50 قران؛ حقوق آشپز خوب: ماهی 50 قران؛ حقوق پیشخدمت خوب: 40 قران؛ حقوق شربتدار و آبدارخانهچی: 25 قران. [دکتر ویلز در این کتاب قیمت یک اسب را حدود 50 تومان ذکر کرده است؛ بنابراین برای مثال یک سرپیشخدمت با جمع ده ماه حقوق خود قادر به خرید یک اسب بوده است].
یک نفر نوکر یا مستخدم در ایران علاوه بر حقوق و لباس و خرج و خوراک سالیانه و انعام و مداخل و غیره، در خاتمه سال و رسیدن عید نوروز حداقل برابر یک ماه حقوق خود را به عنوان عیدی دریافت میکند و در ضمن ارباب هم کلیه لباسهای کهنه خودش را به او میبخشد. به طوریکه جمع این حقوق و درآمد رویهمرفته از درآمد یک نفر پزشک محلی بیشتر است.
دوران قاجار که از بین رفت ابرهای سیاه ایران را فرا گرفت تا الان ادامه دارد وارزوی دیدن نور خورشید هستیم چون ما مردم تاریکی را دوست داریم واز نور وحشت داریم
الان هم در امد ...بیشتر از اکثریت پزشکان نگون بخت است